مشاعره
صفحه 1 از 7 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7
مشاعره
با هر نوع شعری که دوس دارین مشاعره رو ادامه بدین (پاپ ,حافظ,رودکی و...........) فقط اخرش بگین از کیه
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
honey- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: مشاعره
honey- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: مشاعره
وز خست خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمیآید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات
sharareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 95
رد: مشاعره
پيرانه سر مكن هنري ننگ و نام را
(حافظ)
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: مشاعره
بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
شهریار
sharareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 95
رد: مشاعره
سقف های سرد و سنگين، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته، چشمهايی پينه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
"قیصر امین پور"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
سردکن زان سان که کردی بر خلیل
(حافظ)
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: مشاعره
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری (حافظ)
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: مشاعره
دو سهم به " نی " بدهيد
و مي بخشم به پرندگان
رنگها ، کاشی ها ، گنبدها
به يوزپلنگانی که با من دويده اند
غار و قنديل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل هايی که مي آيند
بعد از من
"بيژن نجدی"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
هوشنگ ابتهاج
sharareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 95
رد: مشاعره
غروبه راه دوره ، وقت تنگه ، زمین و آسمون خونابه رنگه
بیابان مست زنگ کاروانهاست ، عزیزانم چه هنگام درنگه
ز داغ لاله ها خونه دل من ، گلستون شهیدونه دل من
نداره ره به آبادی رفیقون ، بیابون در بیابونه دل من
مطمئن نیستم از کیه. فکر میکنم سیاوش کسرایی باشه.
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
ندارم خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
بدیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
"رهی معیری"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو ، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من ، همه محو نگاهت
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
تو به سنگ زدی من رميدم نه گسستم
باز گفتم كه تو صيادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم ..
فریدون مشیری
اين مطلب آخرين بار توسط Ronia در 7/27/2010, 15:30 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
من آن ابرم که می آیم ز دریا
روانم در به در صحرا به صحرا
نشان کشتزار تشنه ای کو؟ که بارانم که بارانم سراپا
پرستوی فراری از بهارم ، یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمن ها برآید ، به دیدارم بیا چشم انتظارم
فکر میکنم از سیاوش کسرایی باشه.
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
من تشنه این هوای جان بخشم
دیوانه این بهار و پاییزم
تا مرگ نیامدست برخیزم
در دامن زندگی بیاویزم
"فریدون مشیری"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
من نمیدانم و همین درد مرا سخت میازارد
که چرا انسان ، این دانا ، این پیغمبر
در تکاپوهایش ، چیزی از معجزه آنسوتر
ره نبرده است به اعجاز محبت ، چه دلیلی دارد؟
چه دلیلی دارد که هنوز مهربانی را نشناخته است
و نمی داند که در یک لبخند چه شگفتی هایی پنهان است
کم بر آنم که درین دنیا ، خوب بودن به خدا سهل ترین کار است
و نمیدانم
که چرا انسان
تا این حد
با خوبی
بیگانه است
و همین درد مرا سخت میازارد
فریدون مشیری
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم
نشد جواب بگيرم سلام هايم را
هر آنچه شيفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ..
"محمدعلی بهمنی"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
عطر گریخته
دل عطردان خالی و پر انتظار توست
غم یادگار توست
سیاوش کسرایی
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
کنون شکوه تو و بهت من تماشائی ست
در آسمانه ی دريای ديدگان تو، شرم
شکوهمندتر از مرغکان دريایی ست
"حسین منزوی"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
شب از هجوم خیال تو نمیبرد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی آبم
فریدون مشیری
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: مشاعره
نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند
ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی
حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند
بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند
زان بادهها که عاشقان در مجلس دل میخورند
خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین میکند
فرهاد هم از بهر او بر کوه میکوبد کلند
مجنون ز حلقه عاقلان از عشق لیلی میرمد
بر سبلت هر سرکشی کردست وامق ریش خند
افسرده آن عمری که آن بگذشت بی آن جان خوش
ای گنده آن مغزی که آن غافل بود زین لورکند
این آسمان گر نیستی سرگشته و عاشق چو ما
زین گردش او سیر آمدی گفتی بسستم چند چند
عالم چو سرنایی و او در هر شکافش میدمد
هر نالهای دارد یقین زان دو لب چون قند قند
میبین که چون در میدمد در هر گلی در هر دلی
حاجت دهد عشقی دهد کافغان برآرد از گزند
دل را ز حق گر برکنی بر کی نهی آخر بگو
بی جان کسی که دل از او یک لحظه برتانست کند
من بس کنم تو چست شو شب بر سر این بام رو
خوش غلغلی در شهر زن ای جان به آواز بلند
مولـــوی
maryam.m- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: مشاعره
در های و هوی باران ديدم كه آبها از چشمهها تراويدند،
و گياهان دشت ها روييدند
با شور سه تار
گلهای سپيد
در سايهی بيد رقصيدند
"م.آزاد"
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: مشاعره
از زلف تو آخر گر رهی باز نشد، پس جام دل خون شده بر سنگ زدیم
نمیدونم از کیه
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
صفحه 1 از 7 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7