گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

مشاعره

+15
کیارش
snake_eater
لوما
spider
فرهاد
کیم
ultra
parsaa_91
maryam.m
niloofar20
الهام
Ronia
setareh
sharareh
honey
19 مشترك

صفحه 1 از 7 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty مشاعره

پست من طرف honey 7/26/2010, 03:49

خوب بزا ببینیم چند نفر از بچه های گل لاکپشتی اهل مشاعره و شعر هستن خیلی خوشحال
با هر نوع شعری که دوس دارین مشاعره رو ادامه بدین (پاپ ,حافظ,رودکی و...........) فقط اخرش بگین از کیه خیلی خوشحال

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف honey 7/26/2010, 03:51

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه ی جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست.(حافظ)
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف sharareh 7/26/2010, 04:25

تا چند کشم غصه هر ناکس را
وز خست خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمی‌آید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات
sharareh
sharareh
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 95

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف setareh 7/26/2010, 04:32

اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش
پيرانه سر مكن هنري ننگ و نام را
(حافظ)
setareh
setareh
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف sharareh 7/26/2010, 04:44

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
شهریار
sharareh
sharareh
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 95

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/26/2010, 06:11

آفتاب زرد و غمگين، پله های رو به پايين
سقف های سرد و سنگين، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته، چشمهايی پينه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
"قیصر امین پور"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف الهام 7/26/2010, 06:19

یا رب این آتش که بر جان من است

سردکن زان سان که کردی بر خلیل
(حافظ)
الهام
الهام
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 117

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف honey 7/26/2010, 06:23

لاله و گل زخمی خمیازه اند عیش این گلشن خماری بیش نیست
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف الهام 7/26/2010, 06:27

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری (حافظ)
الهام
الهام
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 117

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/26/2010, 06:44

يک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به " نی " بدهيد
و مي بخشم به پرندگان
رنگها ، کاشی ها ، گنبدها
به يوزپلنگانی که با من دويده اند
غار و قنديل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصل هايی که مي آيند
بعد از من

"بيژن نجدی"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف sharareh 7/26/2010, 13:01

نمیدانم چه میخواهم بگویم ****** زبانم در دهان باز بسته ست
هوشنگ ابتهاج

sharareh
sharareh
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 95

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/26/2010, 13:09

تن بیشه پر از مهتابه امشب ، پلنگ کوه ها در خوابه امشب
غروبه راه دوره ، وقت تنگه ، زمین و آسمون خونابه رنگه
بیابان مست زنگ کاروانهاست ، عزیزانم چه هنگام درنگه
ز داغ لاله ها خونه دل من ، گلستون شهیدونه دل من
نداره ره به آبادی رفیقون ، بیابون در بیابونه دل من


مطمئن نیستم از کیه. فکر میکنم سیاوش کسرایی باشه.
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 14:46

نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارم خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
بدیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی


"رهی معیری"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/27/2010, 14:56

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو ، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من ، همه محو نگاهت
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 15:00


تو به سنگ زدی من رميدم نه گسستم
باز گفتم كه تو صيادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم ..


فریدون مشیری





اين مطلب آخرين بار توسط Ronia در 7/27/2010, 15:30 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/27/2010, 15:21

رونیا جون شعر کوچه فریدون مشیری بود.

من آن ابرم که می آیم ز دریا
روانم در به در صحرا به صحرا
نشان کشتزار تشنه ای کو؟ که بارانم که بارانم سراپا
پرستوی فراری از بهارم ، یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمن ها برآید ، به دیدارم بیا چشم انتظارم

فکر میکنم از سیاوش کسرایی باشه.
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 15:28

D\'oh آره نیلوفر جون من اشتباه گفتم ببین اسم شاعر رو که ننویسی همینطوری می شه گوجه در صورت ممکن بود بگم حافظ خیلی خوشحال

من تشنه این هوای جان بخشم
دیوانه این بهار و پاییزم
تا مرگ نیامدست برخیزم
در دامن زندگی بیاویزم


"فریدون مشیری"



Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/27/2010, 15:35

این شعرو چون خیلی دوست دارم کامل مینویسم

من نمیدانم و همین درد مرا سخت میازارد
که چرا انسان ، این دانا ، این پیغمبر
در تکاپوهایش ، چیزی از معجزه آنسوتر
ره نبرده است به اعجاز محبت ، چه دلیلی دارد؟
چه دلیلی دارد که هنوز مهربانی را نشناخته است
و نمی داند که در یک لبخند چه شگفتی هایی پنهان است
کم بر آنم که درین دنیا ، خوب بودن به خدا سهل ترین کار است
و نمیدانم
که چرا انسان
تا این حد
با خوبی
بیگانه است
و همین درد مرا سخت میازارد

فریدون مشیری
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 16:08

دلم براي خودم تنگ می شود آری
هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم
نشد جواب بگيرم سلام هايم را
هر آنچه شيفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ..

"محمدعلی بهمنی"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/27/2010, 16:30

ای عطر ریخته
عطر گریخته
دل عطردان خالی و پر انتظار توست
غم یادگار توست

سیاوش کسرایی
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 16:50

تو از معابد مشرق زمين عظيم تری
کنون شکوه تو و بهت من تماشائی ست
در آسمانه ی دريای ديدگان تو، شرم
شکوهمندتر از مرغکان دريایی ست


"حسین منزوی"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/27/2010, 16:55

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیال تو نمیبرد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی آبم


فریدون مشیری
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف maryam.m 7/27/2010, 17:15

مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند

ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی
حال دل بی‌هوش را هرگز نداند هوشمند

بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند
زان باده‌ها که عاشقان در مجلس دل می‌خورند

خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین می‌کند
فرهاد هم از بهر او بر کوه می‌کوبد کلند

مجنون ز حلقه عاقلان از عشق لیلی می‌رمد
بر سبلت هر سرکشی کردست وامق ریش خند

افسرده آن عمری که آن بگذشت بی آن جان خوش
ای گنده آن مغزی که آن غافل بود زین لورکند

این آسمان گر نیستی سرگشته و عاشق چو ما
زین گردش او سیر آمدی گفتی بسستم چند چند

عالم چو سرنایی و او در هر شکافش می‌دمد
هر ناله‌ای دارد یقین زان دو لب چون قند قند

می‌بین که چون در می‌دمد در هر گلی در هر دلی
حاجت دهد عشقی دهد کافغان برآرد از گزند

دل را ز حق گر برکنی بر کی نهی آخر بگو
بی جان کسی که دل از او یک لحظه برتانست کند

من بس کنم تو چست شو شب بر سر این بام رو
خوش غلغلی در شهر زن ای جان به آواز بلند


مولـــوی
maryam.m
maryam.m
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 3

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ronia 7/27/2010, 17:21

چه قشنگ بود مرسی

در های و هوی باران ديدم كه آب‌ها از چشمه‌ها تراويدند،
و گياهان دشت ها روييدند
با شور سه تار
گل‌های سپيد
در سايه‌‌ی بيد رقصيدند


"م.آزاد"
Ronia
Ronia
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 9

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره Empty رد: مشاعره

پست من طرف niloofar20 7/28/2010, 05:55

در بزم تو ای امید بسی چنگ زدیم ، صد ترانه با دل تنگ زدیم
از زلف تو آخر گر رهی باز نشد، پس جام دل خون شده بر سنگ زدیم


نمیدونم از کیه ناراحت
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 1 از 7 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد