جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
صفحه 15 از 18 • 1 ... 9 ... 14, 15, 16, 17, 18
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
یه نفر در کندوی عسل رو بر می داره، می بینه یه زنبوره می گه اِهم!
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة][ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط] alt="" />
دست شما درد نکنه آقا فرهاد
farzadprogram- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
فيضشو ببرين
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
- الو
- سلام
- سلام کجایی؟
- تو تاکسی دارم می رم خرید
- همین الام پیاده شو!
- چرا؟ نرسیدم که هنوز!
- پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا
- مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟
- مامان پیاده شو دیگه!
- تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟
- باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتني با brt برگردی
- وا؟؟؟ معلوم هست چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟
- ببین مگه با brt بری زودتز نمی رسی؟
- چرا.
- مگه ارزون تر در نمیاد؟
- خوب چرا.
- پس چرا با تاکسی می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟
- راستشو بگو ببینم چت شده؟ دردت چیه آخه؟
- راستی مامان شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟
- بحث رو عوض نکن دختر بگو ببینم چی شده؟
- مامان مگه من مثل لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟
- خوب چرا؟
- آخه من چیم از دختر اقدس خانم اینا کمتره؟
-هیچی دختر.ولی اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟
- آخه می دونی چیه مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مونا- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 98
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
ميگه قرمز يواش
غضنفر براي بچه اش اسمارتيز ميخره روش مينوسه هر 8 ساعت يكي
غضنفر ميره تهران سوار اتوبوس ميشه.به راننده بليط ميده.راننده ميگه:آقا اين بليط مال آبادانه!!غضنفر ميگه:كوكا چشتو باز كن!روش نوشته آبادان و حومه
دختر غضنفر پول نداشته دماغشو عمل كنه.سر دماغشو ميگيره بالا بهش تافت ميزنه
میدونی فرق حادثه و فاجعه چیه؟
وقتی مادر زنت تو دریا غرق بشه این یه حادثه اس
اما وقتی یکی اون رو نجات بده این یه فاجعه اس
بابا جونم می دونی فرق مسلسل با تفنگ چیه؟؟
آره پسرم تفنگ مثل حرف زدن من می مونه
اما مسلسل مثل حرف زدن مامانت اینا است که یه ریز حرف می زنه.
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
من چند تا از آقایون رو میشناسم که تو حرف زدن رو خانوم ها رو به کل سفید یخچالی کردن
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
يه روز حيف نون شكر مي خره براي اينكه مورچه نخوره روش مي نويسه نمك.
حيف نون دیش ماهوارشو میذاره روی پشت بوم، روش مینویسه: کولر
حيف نون سوار هوا پيما ميشه به بغل دستيش ميگه اقا شما چه کاره اي اون ميگه متخصص پوست حيف نون بهش ميگه ما چند تا پوست بز خونمون داريم چند ميخري؟
به حيف نون میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون من ناهار خوردم
حيف نون یه تلویزیون می خره .می ره کنترلشو پس می ده .می گه:آقا ماشین حساب توش بود حروم خوری به ما نیومده.
يارو ميره راهپيمايي، ميبينه شلوغه برميگرده
به حيف نون ميگن: اگه رييس جمهور بشي چكارميكني؟ يارو ميگه پارتي پيدا ميكنم ميرم شركت نفت!
حيف نون در دانشگاه تاريخ ميخونده. ازش ميپرسند رشته تو چيه؟ ميگه مهندسي اموات!
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
یه کم هم واسه فردا نگه دارین
farzadprogram- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
*
از غضنفر می پرسن دانشگاه می ری؟
میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم… دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی…
سرهنگ: اسمت چیه؟ سرباز: ممد
سرهنگ: این چیه دستت؟ سرباز: تفنگ
سرهنگ: تفنگ؟ این مملکت ته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و ….
سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟ سرباز: غضنفر
سرهنگ: این چیه دستت؟ غضنفر: این خواهرومادر ممده !!!
به غضنفر میگن : سگتون بچه ی ما را گاز گرفته .
میگه : اولا سگ ما گاز نمیگیره . دوما سگ ما همیشه بسته است .
سوما ما سگ نداریم !
به غضنفر میگن : با لوستر جمله بسازد میگه : من ۳ تا دختر دارم یکی از یکی لوستر
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
فرض کن اين عکس تو توی آفريقاست...!
و تو با يه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی...!
يه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه...!
و يه شير هم اون زير واستاده تا تو بيفتی و شيره ناهارشو بخوره...!
و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نيست که بهت کمک کنه...!
تنها راه اينه که شير رو متقاعد کنی که شمع رو خاموش کنه..!
چجوری تو اين کار رو انجام می دی...؟!
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
یکم فکر کن، نابغه
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
نذار اون مخت آکبند بمونه......... فکر کن
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
حیفه نون
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
برو جوابو ببین .......... به تو هیییییییییچ امیدی نیست
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
خیلی جالب بود زکیه جون من واقعا داشتم فکر می کردم
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
طبق خبرهاي واصله هيئت امناء انجمن حمايت از سگهاي تهران، در نشست فوق العاده خود، ساخت فيلم « سگ كشي » را شديداً محكوم كرده و قطعنامه اي صادر نمودند كه شرح آن را در ذيل مي خوانيد:
متاسفانه عده اي فرصت طلب اقدام به ساخت فيلمي نمودند كه موجبات خوشحالي گربه هاي محل را فراهم نموده است و با تبليغات وسيع حقوق غير اجتماعي! و هويت كليه سگهاي شريف را زير سوال برده است، ما اين اقدام را شديداً محكوم نموده و در فرصتي مناسب و در اقدامي متقابل اقدام به ساخت فيلم « گربه كشي!» خواهيم كرد.
رونوشت به :
1- اتحاديه سازندگان فيلم هاي خيلي بلند!
2- اتحاديه گربه هاي سياه مقيم تهران!!
3- سنديكاي موشهاي شب رو!!!
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
"به به...! چه روز قشنگي است امروز. يک روز عالي! دوستي مي گفت..."
اما شما معتقديد که امروز، روز بسيار زشت و چرت و پرتي است. دوست آن گوينده هم غلط کرده که گفته هوا بهاري است. اصلا غلط کرده هر کسي درباره امروز حرف زده! يکي از دلايل ناراحتي تان اين است که از اصلاحات متنفر هستيد و امروز مجبور هستيد که ريش تان را مرتب کنيد. ماشين ريش تراش را بر مي داريد. با عصبانيت جلو آينه حمام مي ايستيد و عليه خودتان شعار و فحش مي دهيد. ناگهان ماشين ريش تراش از مسير منحرف مي شود و قسمتي از ريش تان را مي زند. مي خواهيد ريش بلند خود را کوتاه و همسطح قسمت خراب شده کنيد. ولي آن قسمت سه تيغه و صاف شده است. به ناچار کاملا اصلاحات مي کنيد. در آخر هم کرم "افتر شيو" پسرتان را به صورتتان مي ماليد.
امروز کنفرانس مطبوعاتي داريد. شما رئيس اداره اي هستيد که اگر با آن قيافه ديده بشويد، فاجعه رخ خواهد داد. تصميم مي گيريد با منشي خود تماس بگيريد و جلسه را کنسل کنيد. ولي بهانه اي براي اين کار نداريد. از طرفي نيز مطمئن هستيد که اگر همسرتان قضيه را بفهمد، آنرا همه جا پخش مي کند. چون برادر بي سواد و معتاد او را در اداره مدير يکي از بخش ها کرده ايد ولي حالا پسرعمويش را استخدام نمي کنيد. همسرتان قهر کرده و به خانه مادرش رفته است. به ناچار تصميم مي گيريد که بلايي سر خودتان بياوريد تا آن را بهانه کنيد و تا ريش تان مثل روز اول نشده در انظار حاضر نشويد.
به آشپزخانه مي رويد و کارد را بر مي داريد. ولي نمي دانيد آن را به کجايتان بزنيد. مي ترسيد که از شدت خونريزي بميريد. از طرفي هم مطمئن هستيد که در هر حال اگر با آن شکل و شمايل به اداره برويد، به زودي مجبور به خودکشي خواهيد شد. فکر مي کنيد مسموم شدن هم خوب است. در يخچال به دنبال يک ماده خوراکي مي گرديد که تاريخ مصرف آن گذشته باشد. ولي همه چيز را تازه خريده ايد. از فکر مسموم شدن هم بيرون مي آييد. فکري به ذهنتان مي رسد. با خودتان فکر مي کنيد که مي شود يک جايي از بدن خود را عمل جراحي کنيد. اينجوري در بيمارستان بستري مي شويد و کسي را به حضور نمي پذيريد. با يکي از دوستانتان که پزشک است تماس مي گيريد. او عمل آپانديس را پيشنهاد مي کند. شما قبلا اين کار را کرده ايد. به دکتر مي گوييد که دوران استراحت پس از عمل جراحي بايد به اندازه اي باشد که ريش تان در اين مدت در بيايد. دکتر مي گويد که چون کاملا سالم هستيد
تنها دو راه داريد. زايمان کنيد، يا مثل مايکل جکسون عمل کنيد.
از دکتر خداحافظي مي کنيد. تصميم مي گيريد که سکته قلبي کنيد. براي اين کار بايد حسابي عصباني بشويد. به منزل مادر خانم تان زنگ مي زنيد و هر آنچه که در اين چند سال نگفته ايد را مي گوييد. سپس گوشي تلفن را مي گذاريد و تلفن را از پريز مي کشيد. بجاي عصباني بودن احساس سبکي مي کنيد. کنفرانس مطبوعاتي تا دو ساعت ديگر شروع مي شود.
تنها يک راه برايتان باقي مانده و آن اين است که در مسير اداره تصادف کنيد. پشت چراغ قرمز توقف کرده ايد. بيلبورد سر تقاطع را نگاه مي کنيد. تبليغ يک کرم مو بر صورت است که براي هميشه موها را از بين مي برد. خنده تان مي گيرد. شيشه کرم برايتان آشنا است. شبيه کرم "افتر شيو" پسرتان است. دقت مي کنيد و متوجه مي شويد که خودش است. صورت صاف تان را در آينه مي بينيد و فرياد مي زنيد:
- خوشگل...!!!...
راننده خودرو کناري فکر مي کند که به همسر او متلک انداخته ايد. با عصبانيت مي گويد:
- الان خوشگل را نشانت مي دهم!
سپس پياده مي شود و به طرف اتومبيل شما مي آيد. گاز مي دهيد و فرار مي کنيد. او هم به دنبالتان مي آيد. تعقيب و گريز آغاز مي شود. نمي توانيد از دستش فرار کنيد. در يک خيابان ناگهان متوجه مي شويد که پشت سرتان نيست و گم تان کرده است.
مي بينيد که ورودي يک پارکينگ باز است. داخل آن مي پيچيد و تصميم مي گيريد که مدتي در آنجا بمانيد تا مطمئن بشويد که راننده عصباني شما را گم کرده است. يک گوشه از پارکينگ پارک مي کنيد. سرتان را روي فرمان مي گذاريد و نفس راحتي مي کشيد. کسي به شيشه مي زند. نگاه مي کنيد. نگهبان اداره است. شما را بدون ريش نمي شناسد.
راننده آن خودرو که تعقيب تان مي کرد خبرنگار است و با همسرش براي شرکت در کنفرانس مطبوعاتي شما به اداره تان مي آيد.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اگر راننده اي اشتباه كنه، اشتباهش يه حادثه ست.
اگر سياستمداري اشتباه كنه، اشتباهش يه قانون تازه ست.
اگر دانشمندي اشتباه كنه، اشتباهش يه اختراع تازه ست.
اگر خياطي اشتباه كنه، اشتباهش يه مد جديده.
اگر معلمي اشتباه كنه، اشتباهش يه تئوري جديده.
اما!؟
اگر رئيس شما اشتباه كنه...
فقط شما مقصريد!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
ایول
پریسا- کاربر فعال لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
بابا اینجا متعلق به همه دوستانه و همگی زحمت میکشن برای فعالیت این تاپیک منجمله مرضیه خانم عزیز
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
صفحه 15 از 18 • 1 ... 9 ... 14, 15, 16, 17, 18
» سگی که با لبخند به بچه خوکها شیر میدهد
» لبخند بچه هادر كشورهاي مختلف
» راز شگفتانگیز لبخند مونالیزا فاش شد
» فال روزانه