جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
صفحه 16 از 18 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17, 18
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
زياد معطل نشدم سوژه موردنظر رو پيدا كردم دختري بودخوش لباس و ظاهري آراسته رفتم جلو و با متانت خاصي سلام كردم و گفتم عذر ميخوام من تازه از خارج آمدم و خيابونها رو بلد نيستم ميتونم ازشما كمك بگيرم اونم از خدا خواسته با لبخند رضايت خودشو تاييد كرد و به همين سادگي دوستي ما آغاز شد و كار به عشق و علاقه هاي رمانتيك كشيده شد
اون از دارايي هاي پدرش تعريف ميكردو من از ثروت بيشماري كه در خارج داشتيم ميگفتم بعداز يك ماه بهش گفتم من ميخوام از تو خواستگاري كنم دل تو دلش نبود من كه فكر ميكردم بدجوري عاشقم شده و اگه حقيقت رو بهش بگم جا نميزنه بهش گفتم من يه رازي دارم كه بايد بهت بگم اونم گفت بگو ولي من هم ميخوام يه چيزي بهت بگم گفتم چيه اول تو بگو در كمال ناباوري گفت من دختري هستم از طبقه پايين جامعه و بهمين خاطر تصميم گرفتم خودمو دختري پول دار جا بزنم!!! من كه بد جوري رو دست خورده بودم مونده بودم گريه كنم يا بخندم!!! وقتي راز منو شنيد عین آدماي فلفل خورده شده بود.
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
- زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارشان هم بدرد نمیخورد.
- زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در میآورد.
- زنها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.
- زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.
- زن ها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.
- زنها مثل عینک دودی هستند با هر دو دنیا را تیره و تار می بینی.
- زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.
- زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا .
- زنها مثل کیک خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان می شود اما کمی بعد دل آدم را میزند.
- زنها مثل زیر شلواری هستند مردا با هیچکدامشان جرأت نمی کنند به بازار بروند.
- زنها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.
- زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
از فریدون میپرسن: از زنت میترسی؟ میگه: من؟! ...مـــن؟! ...مـــــن؟!... عین سگ!
به یارو گفتند: سلام. گفت:هان! گفتند: نگو هان، بگو علیك سلام. گفت: آهان!
از غضنفر میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم..... خب اونم! نه
یارو بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!
به یارو میگن: كجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم!
غضنفر آهنگ خالي گوش مي کرده ميزنه زير گريه ميگن چرا گريه مي کني؟ با بغض ميگه آخه خوانندش لاله!
غضنفر با ماشينش تو برفا گير مي کنه زنجير نداشته سينه مي زنه!
غضنفر ميخواسته زيردريايي آمريکاييا تو خليج فارس رو غرق کنه، در ميزنه فرار ميکنه!
يک روز غضنفر خرش را در جنگل گم مي کند. موقع گشتن به دنبال آن يک گورخر پيدا مي کند. به آن مي گويد: اي کلک لباس ورزشي پوشيدي تا نشناسمت!
غضنفر رو براي اولين بار مي برند توي هلي کوپتر ، توي آسمان از سمت چپي اش مي پرسه : شما گرمتونه ؟ طرف مي گه : نه. از سمت راستي اش مي پرسه شما گرمتونه ؟ اون يکي هم مي گه نه. بعد غضنفر بلند مي گه : آقاي خلبان هيچ کس گرمش نيست. اون پنکه سقفي رو خاموشش کن (پره هاي هلي کوپتر!)
يه بار يه ديوونه دنبال رئيس بيمارستان مي اندازه . خلاصه رئيس بيمارستان رو تو يه بن بست گير مياره. رئيس بيمارستان با ترس مي گه از جون من چي مي خواي ؟ ديوونه هه مي ره با دست بهش مي زنه مي گه حالا تو گرگي!
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
يه بار يه ديوونه دنبال رئيس بيمارستان مي اندازه . خلاصه رئيس بيمارستان رو تو يه بن بست گير مياره. رئيس بيمارستان با ترس مي گه از جون من چي مي خواي ؟ ديوونه هه مي ره با دست بهش مي زنه مي گه حالا تو گرگي!
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اين تعريفي كه شما از زنها نوشتين ديگه بعيد ميدونم كسي تو اين فروم جرات زن گرفتن داشته باشه
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
چندي قبل در يك مجلس شبنشيني يكي از رجال با خانمش در رقص شركت كردند. خانم ضمن رقص پيبرده كه شلوار شوهرش شكافي برداشته است. او را به اشاره به اطاق كوچك ديگري برد و دستور داد فورا آنرا بيرون آورد تا آنرا كوك بزند. اتفاقا در اين حين دو سه نفر خانم ديگر براي تجديد توالت وارد آن اطاق شدند و خانم ناگزير شد شوهر خود را پشت دري كه احتمال ميداد در كمد ديواري باشد پنهان كند و خودش پشت آن به ايستد. در اين موقع صداي موزيك قطع شد و خنده دسته جمعي شديد شروع شد و صداي فرياد و استغاثه پشت در كمد بلند شد، آن خانم چون در را باز كرد ديد شوهرش را با آن وضع وارد سالن رقص كرده و در را پشت سر او بسته است!
روزي شخصي پيش بهلول بيادبي نمود. بهلول او را ملامت كرد كه چرا شرط ادب به جا نياري؟ او گفت: چه كنم آب و گل مرا چنين سرشتهاند، گفت: آب و گل تو را نيكو سرشتهاند، اما لگد كم خورده است! (تنبيه و تربيت نشدهاي)
مردي ميخواست زنش را طلاق دهد. دوستش علت را جويا شد و او گفت: اين زن از روز اول هميشه مي خواست من را عوض كند. مرا وادار كرد سيگار و مشروب را ترك كنم. لباس بهتر بپوشم، قماربازي نكنم، در سهام سرمايهگذاري كنم و حتي مرا عادت داده كه به موسيقي كلاسيك گوش كنم و لذت ببرم! دوستش گفت: اينها كه ميگويي كه چيز بدي نيست! مرد گفت: ولي حالا حس ميكنم كه ديگر اين زن در شان من نيست!
[/b]
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
به یارو میگن با اداره جمله بساز؟ میگه: ا داره بارون میاد
به غضنفر ميگن: با «بنزين» جمله بساز. ميگه: خوش به حال شماها كه سوار بنزين!
به مملي مِيگن با جوراب جمله بساز ميگه سقفتون بد جورآب مي ده
به غضنفر می گن: با " ارتش کوفه " جمله بساز می گه : عرط شکوفه داری...مثل گل بهاری
به يه جنوبي ميگن با مخابرات جمله بساز ميگه مخا برات بستني بخرم
به ابادانيه ميگن: با موتور جمله بساز. ميگه:مو تور خوردم رو قالي.
به غضنفر ميگن: با كيبورد يه جمله بساز. ميگه: بازي ايران و آمريكا رو كي برد؟؟؟
به غضنفر ميگن: با «توكيو» جمله بساز، ميگه: من خديجه رو دوست دارم توكيو؟
به غضنفر ميگن: با «ريلكس» جمله بساز. ميگه: رفتيم باغوحش با گوريل عكس گرفتيم!
به غضنفر ميگن: با «شيشه» جمله بساز، ميگه: ساعت يك ربع به شيشه!
به غضنفر ميگن: با اختاپوس » جمله بساز، ميگه: اخ تا پوستم سیاه نشده برم تو سایه!
به يارو می گن یه کلمه بگو كه توش ؛مرده: باشه می گه آمبولانس
به غضنفر ميگن: با «عدس» جمله بساز، ميگه: اگه امشب نياي اَدست دلخور ميشم
به غضنفر ميگن: با «شمشير» جمله بساز، ميگه: فدات شم شير ميخوري؟!
به غضنفر ميگن: با «تورج» جمله بساز. ميگه: حقوق گرفتم، رفتم همه رو زدم تو رج (رگ)!
به غضنفر ميگن با ريسمان جمله بساز... مي گه مي تونم انگليسي بگم؟ مي گن: بابا ايول بگو.. غضنفر مي گه:نو ريسمان تو پيجينگ
به غضنفر ميگن: با «صداقت» جمله بساز، ميگه: داشتم با تلفن صحبت ميكردم صدا قطع شد!
به غضنفر ميگن: با «سينا» جمله بساز. ميگه: با عباساينا رفتيم بيرون!
به غضنفر ميگن: با «سوسن» جمله بساز. ميگه: من چلوكباب دوست دارم مخصوصا با سماق!
به غضنفر ميگن: با «ستيز» جمله بساز، ميگه: موبايل سِت ايز آف (mobile set is off)
به غضنفر ميگن: با «رادار» جمله بساز ميگه: از اينجا به خونه ما راداره
به غضنفر ميگن: با «خرچنگ» جمله بساز، ميگه: كره خر چنگ نزن!
به غضنفر ميگن: با «جام جم» جمله بساز. ميگه: صبح كه از خواب پاميشم جامو جم ميكنم!
به غضنفر ميگن: با «تلاش» جمله بساز، ميگه: مادرم رفت بازار طلاشو فروخت!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
من هلاک تو و خاک زیر پاتم، توپولف!
من زمین خوردهی جعبه ی سیاتم، توپولف!
کشتهی تیپ زدن و قدّ و بالاتم، توپولف!
مردهی ریپ زدن و ناز و اداتم، توپولف!
قربون اون نوسانات صداتم، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
من هواپیما ندیدم اینجوری ناز و ملوس
میپری پر می زنی روی هوا عین خروس!
بذار ایرباس واست عشوه بیاد -دراز لوس-
بددِلا چش ندارن ببیننت، خوشگل روس!
قربون چشات برم، محو نیگاتم، توپولف
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
ما رو میبری نقاط دیدنی وقت فرود
گاهی وقتا سر کوه و گاهی وقتا ته رود
می فرستن همه تا سه روز به روحمون درود
می خونه مجری سیما واسمون شعر و سرود
چرا ماتم می گیرن، مبهوت و ماتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
وقتی عشقت میکشه گاهی با کلّه می شینی
به جای باند فرود، توی محلّه می شینی
یا میری توی ده و رو سر گلّه می شینی
زودی مشهور میشی، رو جلد مجلّه می شینی
پیگیر عکسا و تیتر خبراتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
می خوام از خدا که یک لحظه نشم از تو جدا
چون که وقتی باهاتم هی می کنم یاد خدا
بدون نذر و نیاز، با تو پریدن، ابدا!
می کنم بعد فرود تموم نذرامو ادا
واسه جنّت بلیتت گشته براتم، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
تو که هی رفیقای ایرونیتو یاد می کنی
کی می گه تو انبارای روسیه باد می کنی؟
ما رو پیک نیک می بری، سقوط آزاد می کنی
خدا شادت بکنه ، روحمونو شاد می کنی
بری تا اون سر اون دونیا(!) باهاتم، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم، توپولف!
منبع: وبلاگ می خواهم زنده بمانم
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید
البته هر چیز دارد مرزی و اندازه ای
پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید
حرکت موزون اگر درکرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید
کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید
در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید
منبع: وبلاگ طنزهای ارمغان
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
پيامهاي تبليغاتي مورد علاقه ي خانمها
1-تزريق خط لب , جابجايي چشم و بيني با نصب رايگان يک گيس
2- کاشت ميله در بيني (با متد جديد) اضافه کردن گوش با نصب دو دندان پيش (رايگان )
3- جابجايي کک با مک بدون هيچ دوز وکلک با بيني گذاري به شکل موقت ودايم
4- طب سوزني بامتخصصين از زندان گوانتانامو , فرماژور بيني , کلاهگذاري با 7 روش نوين
5- کتاب نازک کردن بيني به چاپ دهم رسيد
6- دستگاه افزايش قد بدون قرص ودارو وجراحي هر ماه 50 سانتيمتر رشد تضميني با گارانتي 6 ماهه
7- متخصص جوش وجاي جوش پوشاننده لک وپيس با جوشکاري مطمئن و صافکاري در 20 دقيقه
8-ديگر دليلي براي نگراني نيست 20 سال جوان شويد فقط در 20 روز
بشتابيد که غفلت موجب پشيماني است.
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
جام جم:تغيير ساعت کار بانکها متاسفانه باعث ايجاد اختلال در بسياري از طرحها و برنامه هاي کوتاه مدت و درازمدت صنف سارقان کشور شده است که عموما طرف حسابشان بانکها مي باشد.
الان از موقع اجراي اين طرح ، حساب کار از دستمان در رفته و دقيقا نمي دانيم چه ساعتي بايد کار خود را شروع کنيم که موفقيت آميز باشد و باعث اتلاف وقت که واقعا طلاست ، نگردد.
سابق بر اين ، هم برنامه کاري خود را زودتر آغاز مي کرديم و هم وضعيت ترافيک سنگين شهر به ما کمک مي کرد تا بتوانيم با امنيت بيشتري ، محموله خود را به مقصد برسانيم ، بدون آن که کسي بتواند ما را تعقيب کند اما حالا همه چيز به هم ريخته و حتي بين دوستان دزد هم اختلاف افتاده. يک عده شان قبل از 9 صبح سراغ بانکها مي روند و کمين مي زنند و يک عده ديگر همان 7:30 سابق.
حق هم دارند. نمي توانند سريع السير برنامه هاي حساب شده شان را به هم بزنند. اي بسا ماه ها نشستند روش فکر کردند. الکي که نمي شود دست به سرقت زد. برنامه مي خواهد ، برنامه اي مدون و هدفمند. بعضا حتي بدون آن که عاشق و بيمار باشند ، صبح تا شب بيدار خوابي کشيدند تا توانستند نقشه سرقت يک بانکي را به ثمر برسانند. يکي از بزرگان ما را که سابقا گرفته بودند ، به خاطر مشکوک شدن به همين شب زنده داري اش بوده است. چون با خودش بلند بلند مي خوانده است :
همه شب تا به صبح بيدارم
گرچه نه عاشق و نه بيمارم
به هر حال ، الان که خيلي ها (حتي معاون حمل ونقل و ترافيک شهرداري تهران) اذعان کرده اند که تغيير ساعت کار بانکها گره کور و کچل ترافيک را باز نکرده است و چند نماينده مجلس هم به دولت پيشنهاد تجديدنظر در اين راستا را دادند فلذا اميدواريم با حل اين معضل و منحل گشتن اين تصميم ، به برنامه هاي بلندمدت ما نيز آسيب جدي وارد نشود. اين هم که مي گويند طرحش آزمايشي است ، از آن حرفهاست. آخه ، عزيز دل برادر! ما که نمي توانيم تمام طرح و برنامه هاي خود را با طرحهاي آزمايشي شما هماهنگ کنيم. ما از اين کيف قاپ هاي هردمبيلي و درپيتي نيستيم. مثل همين گروه کيف قاپي که با اسامي چي چي دلکو ، يوسف قرتي ، فرشاد آبليمو و شاهرخ سوسول همين دو سه روز پيش دستگير و براي مدتي استراحت و تجديدقوا راهي آن سوي ميله ها شدند. ما کارمان کلاس خودش را دارد و فقط توي خط بانک هستيم و لاغير. از اين روست که هرگونه تغيير نابهنگام و شتابزده در ساعت کار بانکها مي تواند لطمات شديد و جبران ناپذيري بر بدنه ما وارد کند. با کمال تاسف ، هيچ مرجع و ملجا مطمئني هم براي شنيدن صداي ما وجود ندارد. مي ترسيم به هر جا مراجعه کنيم ، قبل از آن که منظورمان را بگيرند ، خودمان را بگيرند. اين روزها متاسفانه يک کلانتري مطمئن هم نمي توان پيدا کرد.
«جمعي از دزدان دلسوز مقيم مرکز
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
خيلي بامزه بود
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
کیم- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
- نی نی گاوا !!
» فرق بین عینک و تفنگ چیست ؟
- عینک را می زنند و می بینند ولی تفنگ را می بینند و می زنند
» دندان کرسی چه فایده ای دارد ؟
- در زمستان ما را گرم می کند
» چرا آب هنگام جوشیدن قل قل می کند ؟
- چون میکروبهای آن می سوزند و فریاد می کشند
» اگر قلب کسی ایستاد چه می کنیم ؟
- برایش صندلی می گذاریم
» اگر یک زنبور داخل دهان گربه رود ، گربه چه می گوید ؟
- میوز ...... میوز
» چرا دوچرخه خودش نمی تواند بایستد ؟
- چون خیلی خسته است.
» چطور میشود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند ؟
- وقتی هوا آفتابی باشد.
» چطور می توان یک پرنده را به راحتی کشت ؟
- آن را از بالای صخره به پائین پرتاب می کنیم.
» چرا بعضی ها نمی توانند یخ درست کنند ؟
- چون همیشه دستور العمل تهیه را فراموش می کنن
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اعتماد السلطنه را می شناسید؟
وی از مقربان دربار ناصر الدین شاه قاجار بود، و مدتی وزیر انطباعات شد و کتابی چند تالیف کرد
آورده اند روزی ناصر الدین شاه از همین آقا پرسید :"در مملکت چه چیز بیش از همه داریم؟"
گفت :" قربان پزشک ! " شاه با تعجب پرسید : دلیل این سخنت چیست؟
اعتماد السلطنه گفت: "پاسخش را خواهم گفت". دستمالی بست و وانمود کرد دندانش درد می کند...
یکی گفت: شلغم جوشیده بخور!
یکی گفت: هلیله بادام علاج است
یکی گفت: سریشم جوشیده سودمند است.
حاصل آنکه هر کس فراخور دانش خود چیزی تجویز کرد!
اعتماد السلطنه گفت: " قربان تنها خواستم عرضی را که یک هفته پیش کردم تاکیید کنم که در مملکت ما پزشک از همه چیز بیشتر است!"
**********************************
اگر اعتماد السلطنه امروز زنده بود می دید نه تنها پزشک فراوان است، بلکه همه چیز از همه چیز فراوان است !
سیاستمدار، ادیب، فیلسوف، مهندس، نویسنده، شاعر، نقاش، نانوا، خیاط، آشپز، باغبان و...
و دلیل آن دو چیز است: یکی نبودن تخصص و دیگری داشتن ادعا!
هر ایرانی کم و بیش امروزه مانند دو هزار سال پیش یونان قدیم فیلسوف است، یعنی از هر کاری، اندکی می داند یا ادعای دانستن آن را دارد و علت عقب ماندن و عدم سرعت در کارهای مملکت، نیز همین است!
ایرانیان ادعا دارند: هر چه خوبان همه دارند ما تنها داریم!!!
عجب اینجاست وقتی به استخوان های پوسیده پدرانمان می نازیم، در عمل به سخنان انان از همه نادان تریم.
دکتر علی حلبی
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
"دکتر فاطمه بهرامی، مسؤول واحد هنر جهاد دانشگاهی از طراحی مانتوهای جدید با اشعار حافظ و سعدی خبر داد" (روزنامه قدس)
در راستای طراحی مانتو هایی منقش به اشعار حافظ و سعدی به جهت استفاده در دانشگاه ها و محیط کار اینجانب شخصا پیشنهاد می کنم در جهت بالا رفتن فرهنگ مطالعه در دانشگاه ها و همچنین کوبیدن مشت محکمی در دهان استکبار جهانی و ترویج امر خیر در محیط دانشگاهی لباس های دانشجویان پسر نیز منقش به اشعار این بزرگان طراحی شود!
جدول زمان بندی استفاده از لباس ها!
سال اول دانشگاه
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:
((تو پری زاده ندانم ز کجا می آیی
کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی))
سعدی
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:
((ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر
از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر))
سعدی
سال دوم دانشگاه
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:
((آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد))
حافظ
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:
((دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرائی))
سعدی
سال سوم دانشگاه
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:
((شمع را باید از این خانه بدر بردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مائی!))
سعدی
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:
((از همه کس رمیده ام با تو در آرمیده ام
جمع نمی شود دگر هر چه تو می پراکنی!))
سعدی
سال چهارم دانشگاه
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان پسر:
((ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟!))
حافظ
بیت کاربردی بر روی لباس دانشجویان دختر:
((من ز دست تو خویشتن بکشم
تا تو دستم به خون نیالایی!))
سعدی
یا
((برو هر چه می بایدت پیش گیر
سر ما نداری سر خویش گیر))
سعدی
و گاهی هم
((آندم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست!))
حافظ
برگرفته از وبلاگ طنز، کاغذ، قیچی
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
صفحه 16 از 18 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17, 18
» سگی که با لبخند به بچه خوکها شیر میدهد
» لبخند بچه هادر كشورهاي مختلف
» راز شگفتانگیز لبخند مونالیزا فاش شد
» فال روزانه