جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
صفحه 17 از 18 • 1 ... 10 ... 16, 17, 18
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
از یک استاد سخنور دعوت به عمل آمد که در جمع مدیران ارشد یک سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانی در خصوص مسائل انگیزشی و چگونگی ارتقاء سطح روحیه کارکنان دور می زد.
استاد شروع به سخن نمود و پس از مدتی که توجه حضار کاملا به گفته هایش جلب شده بود، چنین گفت: "آری دوستان، من بهترین سالهای زندگی را در كنار زنی گذراندم که همسرم نبود!"
ناگهان سکوت شوک برانگیزی جمع حضار را فرا گرفت! استاد وقتی تعجب آنان را دید، پس از کمی مکث ادامه داد: "آن زن، مادرم بود!"
حاضران شروع به خندیدن کردند و استاد سخنان خود را ادامه داد...
تقریبا یک هفته از آن قضیه گذشت تا این که یکی از مدیران ارشد همان سازمان به همراه همسرش به یک میهمانی نیمه رسمی دعوت شد. آن مدیر از جمله افراد پرکار و تلاشگر سازمان بود که همیشه سرش شلوغ بود.
او خواست که خودی نشان داده و در جمع دوستان و آشنایان با بازگو کردن همان لطیفه، محفل را بیشتر گرم کند. لذا با صدای بلند گفت: "آری، من بهترین سالهای زندگی خود را در كنار زنی گذرانده ام که همسرم نبود!"
همان طور که انتظار می رفت سکوت توام با شک همه را فرا گرفت و طبیعتا همسرش نیز در اوج خشم و حسادت به سر می برد. مدیر که وقت را مناسب دید، خواست لطیفه را ادامه دهد، اما از بد حادثه، چیزی به خاطرش نیامد و هر چه زمان گذشت، سوءظن میهمانان نسبت به او بیشتر شد، تا اینکه به ناچار گفت: "راستش دوستان، هر چه فکر می کنم، نمی تونم به خاطر بیارم آن خانم که بود!"
نتیجه اخلاقی:
Don't Copy If You Can't Paste
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
هالو ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه،هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه!
ميگه: نه بابا، همين پنج دقيقه پيش روشن شد!!!!!
یارو ميره خواستگاري. ازش مي پرسن چه كاره اي؟ روش نميشه بگه قصاب،ميگه: لوازم يدكي گوسفند دارم
setareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
sharareh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 95
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
يه روز 40 تا کله رو با 40 تا پاچه ميندازن تو ديگ از حيف نون مي پرسن از کجا بدونيم کدوم پاچه مال کدوم کله است؟حيف نون ميگه :زير پاهارو قلقلک ميديم، هر کله اي که خنديد مي فهميم مال اون پاچه است![ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اونوقت ميفهمي كلاغ قصه ها چي ميكشه[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
بیتا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 23
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
جک های شما حرف نداره زکیه خانوم
بیتا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 23
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
میگه . PHD میگن یعنی چی؟ میگه:
Passed Highschool with Difficulties
پدر غضنفر دریك سانحه ی اتش می میره عبود مغازه را تعطیل می كنه وبالای سر در مغازه می نویسه به علت پدرسوختگی تعطیل است
sheyda- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 16
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
زنش میگه: آره داریم . غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم!!!!
به غضنفر می گن به زنبورهایی که از کندو محافظت می کنن چی می گن؟
می گه: خسته نباشید!
غضنفر از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. می گه: آهان فهمیدم، شلنگ!
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اگه همه ی بازی رو ببینین, ۰-۰ میشه!
اگه بازی رو نبینی, بالای ۲ گل داره
اگه وسطش بری دستشویی, همون لحظه گل میزنن
ياد اون روزها بخير!
ياد اون روزها بخير. وقتى من بچه بودم، مادرم يک تومن به من مى داد و مرا به فروشگاه مى فرستاد و من با ٣ کيلو سيب زمينى، دو بسته نان، سه پاکت شير، يک کيلو پنير، يک بسته چاى و دوازده تا تخم مرغ به خانه برمى گشتم. اما الان ديگه از اين خبرها نيست... !همه جا توى فروشگاه ها دوربين گذاشته اند
مکه
غضنفر میره مکه وقتی برمیگرده ازش می پرسن چه طور بود؟ خوش گذشت؟
میگه :همه چی عالی بود هتل 5ستاره، امکانات توپ، جنسا ارزون و.... یه جای دیگه هم بود که مردم دورش میچرخیدن شلوغ بود من نرفتم.
خلبان
یک روز یک هواپیما از ایران داشته به سمت پاریس میرفته. بعد از چند دقیقه خلبان از بلندگو میگه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ! موتور چپ هواپیما از کار افتاد ولی شما نگران نباشید من یک خلبان حرفه ای ام و شما رو سالم می رسونم.
دوباره چند دقیقه بعد خلبانه می گه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ موتور راست هواپیما هم از کار افتاد ولی شما نگران نباشید من حرفه ای ام و و فرودگاه هم نزدیکه.
باز بعد از چند دقیقه اینبار می گه: خلبان اسپیکینگ مسافران لیسینینگ پلیز ریپید افتر می: اشهد ان لا الله الا الله.......
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
ـ آقا دوماد چه کارهن؟
ـ دکتر داشتن میشدن، دانشگاهشون منحل شد؛ آمپول میزنن الان.
از وبلاگ :: آقا داماد چه کارهن؟ ::
Foad- حامی حیوانات لاک پشتی
- تشکر : 243
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
چون غضنفر تا نیم ساعت به خدا میگفت مامان !
حیف نون که سرش رو برای خودکشی روی ریل قطار گذاشته بود
پس از واژگونی قطار از محل حادثه گریخت !
مونا- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 98
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
5 سوالی که زنها بهتره از مردها نپرسند! بر اساس يه تحقيق، ۵ سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند! چون اگه جوابهاشون مبني بر حقيقت داده بشه شر به پا ميشه!…
اين ۵ سوال عبارتند از:
۱- به چي فکر مي کني؟…
۲- آيا دوستم داري؟…
۳- آيا من چاقم؟…
۴- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟…
۵- اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟
براي مثال:
۱- به چي فکر مي کني؟
جواب مورد نظر براي اين سوال اينه:“عزيزم! از اينکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به اين فکر مي کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتني و متفکر و با شعور و زيبايي هستي و من چقدر خوشبختم که با تو زندگي مي کنم.“… البته اين جواب هيچ ربطي به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به يکي از موارد زير فکر مي کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقي!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بميري پول بيمه ات رو چطوري خرج کنم؟
يه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترين جواب رو به اين سوال داده… اون گفته: “اگه مي خواستم تو هم بدوني به جاي فکر کردن، درباره ش حرف مي زدم!“…
۲- آيا دوستم داري؟
جواب مورد نظر اين سوال “بله“ است! و مردهايي که محتاط ترند مي تونن بگن: “بله عزيزم!“… و جوابهاي اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اينطور باشه!
ب) اگه بگم بله، احساس بهتري پيدا مي کني؟
ج) بستگي داره که منظورت از دوست داشتن چي باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کي؟… من؟!
۳- آيا من چاقم؟
واکنش صحيح و مردانه نسبت به اين سوال اينه که با اعتماد به نفس و تاکيد بگين “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنين!… جوابهاي اشتباه اينها هستند:
الف) نمي تونم بگم چاقي… اما لاغر هم نيستي!
ب) نسبت به چه کسي؟!
ج) يه کمي اضافه وزن بهت مياد!
د) من چاق تر از تو هم ديدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کني؟ داشتم به بيمه ات فکر مي کردم!
۴- به نظر تو، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اينجا مي تونه يه دوست قبلي يا يه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردين و يا هنرپيشه يه فيلم باشه… در هر حال جواب درست اينه که: “نه! تو خوشگلتري!“… جوابهاي غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه… اما به نحو ديگه اي خوشگله!
ب) نمي دونم اينجور موارد رو چطوري مي سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصيت بهتري داري!
د) فقط از اين بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کني؟ داشتم راجع به رژيم لاغريت فکر مي کردم!
۵- اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟
جواب صحيح: “آه عزيزترينم! در حادثه اجتناب ناپذير فقدان تو، زندگي برام متوقف ميشه و ترجيح ميدم خودمو زير چرخ اولين کاميوني که رد ميشه بندازم!“… اين سوال، همونطور که توي گفتگوي زير مي بينين، ممکنه از سوالهاي ديگه طوفاني تر باشه!…
زن: عزيزم… اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟
مرد: عزيزم! چرا اين سوالو مي پرسي؟ اين سوال منو نگران مي کنه!
زن: آيا دوباره ازدواج مي کني؟
مرد: البته که نه عزيزم!
زن: مگه دوست نداري متاهل باشي؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمي کني؟
مرد: خيلي خب! ازدواج مي کنم!
زن (با لحن رنجيده): پس ازدواج مي کني؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتي سکوت): آيا باهاش توي همين خونه زندگي مي کني؟
مرد: خب بله! فکر کنم همين کار رو بکنم!
زن (با ناراحتي): بهش اجازه ميدي لباسهاي منو بپوشه؟
مرد: اگه اينطور بخواد خب بله!
زن (با سردي): واقعا“؟ لابد عکسهاي منو هم مي کني و عکسهاي اونو به
ديوار مي زني!
مرد: بله! اين کار به نظرم کار درستي مياد!
زن (در حالي که اين پا و اون پا مي کنه): پس اينطور… حتما“ بهش اجازه ميدي با چوب گلف من هم بازي کنه!
مرد: البته که نه عزيزم! چون اون چپ دسته!!!
منبع: وبلاگ داستانهای تکان دهنده
Foad- حامی حیوانات لاک پشتی
- تشکر : 243
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش بدست این طرف و آن طرف می چرخد.
پرسید : چکار می کنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار می کنم!
آه چند تا کشته ای؟
آره، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چگونه تشخیص جنسیت آنها را دادی؟
شوهرش گفت : سه تاشان روی شیشه خالی آبجو بودند و دو تا روی تلفن !!
Foad- حامی حیوانات لاک پشتی
- تشکر : 243
صفحه 17 از 18 • 1 ... 10 ... 16, 17, 18
» سگی که با لبخند به بچه خوکها شیر میدهد
» لبخند بچه هادر كشورهاي مختلف
» راز شگفتانگیز لبخند مونالیزا فاش شد
» فال روزانه