جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
صفحه 11 از 18 • 1 ... 7 ... 10, 11, 12 ... 14 ... 18
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
پریسا- کاربر فعال لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
یه نفر آلزايمر مي گيره ازش مي پرسن چه حسي داري؟ ميگه : خيلي خوبه از وقتي مريض شدم هر روز با ادماي جديدي آشنا مي شم
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
۱.ماشین جدید است !
۲.همسر جدید است !
۳.آن زن همسرش نیست !!!
غضنفر همش دعا می کرده بچه دار شه یه شب
جبرئیل میاد تو خوابش میگه عوض این همه دعا برو زن بگیر !!!
غضنفر میره پمپ بنزین. یارو به غضنفر میگه آقا سوپر بزنم یا معمولی غضنفر میگه:
معمولی بزن خانواده تو ماشین نشسته!!
غضنفر مست میكنه شنگول میشه گرگه میاد میخورتش
دو تا گربه یه غذا پیدا کردن و تا ا ومدن بخورن یه گربه لاغر مردنی اومد و بهشون گفت :
آهای غذاتون رو می دین به من یا اینکه …
گربه ها خندیدن و گفتن که برو بابا ، مردنی ما تو رو فوت کنیم می چسبس به دیوار …
گربه لاغره هم پرید و گربه ها رو با غذاشون یه لقمه چپ کرد .
یه گربه که شاهد ماجرا بود با ترس و لرز از گربه پرسید : نو چطوری ا ینکارو کردی ؟
گربه گفت : پدر اعتیاد بسوزه ، من پلنگم !!
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
怎樣(台語唔、喔乎你死乎你死去、喔乎你死乎你
عبرت گرفتی !!!؟؟
از یارو میپرسند پتروس کی بود؟ میگه یه دهقان فداکار بود که وقتی گرگ یوسفش را خورد، رفت زیر تانک و انگشتشو کرد تو چشم راننده قطار!
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
به حیف نون ميگن اصول دين رو نام ببر ميگه: توحيد، نبوت، امامت، ونک، رسالت
پیغام گیرتلفن باباطاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
مرد به زنش میگه: باید اعتراف کنم که تو اعتقاد به دین را به زندگی من آوردی، چون تا قبل از ازدواج با تو معتقد نبودم که جهنم هم وجود دارد!
معلم: به شخصی که با وجود عدم علاقه حاضرين، به حرف زدنش ادامه ميده چي ميگن؟
شاگرد: بهش ميگن معلم!
به زني كه هميشه ميدونه شوهرش كجاست چي ميگن؟
بيوه!
يه روز 40 تا كله رو با 40 تا پاچه ميندازن تو ديگ و از حیف نون مي پرسن از كجا بدونيم كدوم پاچه مال كدوم كله است؟
حیف نون ميگه: زير پاهارو قلقلك ميديم، هر كله ای كه خنديد مي فهميم مال اون پاچه است!
حیف نون گاوداري داشته، مامور بهداشت مياد ميگه به گاوات غذا چي ميدي؟ حیف نون ميگه آت و آشغال! يارو کلي جريمش مي کنه.
سال بعد مياد ميگه چي ميدي به گاوات؟ حیف نون ميگه جوجه کباب، چلوکباب، پيتزا! يارو دوباره کلي جريمش مي کنه.
سال بعد بازم مياد ميگه چي ميدي به گاوات؟ اين دفعه حیف نون ميگه والا اول صبح نفري هزار تومن بهشون ميدم برن هر چي دوست دارن بگيرن بخورن!
حیف نون تا وارد خيابان يكطرفه ميشه پليس مي گيرتش، پليسه ميگه كجا با اين عجله؟
حیف نون ميگه هر جا مي خواستم برم ديگه دير شده ببين همه ديگه دارن بر مي گردن!
از حیف نون مي پرسن حموم چند بخشه؟ ميگه: دو بخشه، زنونه و مردونه!
گفت مردی به همسرش روزی ... من بميرم چگونه خواهی زيست؟
گفت: از چند و چون آن بگذر ... تو بميری برای من کافيست
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
زنه هنرپيشه بوده، به شوهرش ميگه: ديدي وقتي تو فيلم خودم رو زدم به مردن، چه طوري همه داشتن گريه مي كردن؟ !يارو ميگه: آره، آخه مي دونستن كه واقعا نمردی!
از حیف نون می پرسن: چرا همش داري دور ميدون با ماشينت مي چرخي؟ مي گه: راهنمام گير کرده!
حیف نون ميره مكه مي خواست گوسفند قرباني كنه، چاقو پيدا نمي كنه گوسفنده رو خفه مي كنه!
مردا دوست دارن همسر آينده شون :
مثل اسب نجيب، مثل سگ با وفا، مثل طاووس زيبا، مثل گربه ملوس، مثل گوسفند مطيع باشند.
اغلب هم به آرزوشون ميرسن، زني گيرشون مياد که:
مثل اسب جفتک مي زنه، مثل سگ پاچه مي گيره، مثل طاووس از دماغ فيل افتاده، مثل گربه چنگ مي زنه، مثل گوسفند خنگه!
حیف نون ميره مسجد موقع برگشت مي بينه كفشاش نيست با خودش ميگه 4 تا حالت داره:
1- من نيومدم.
2- اومدم رفتم.
3- بدون كفش اومدم.
4- بعدا میام!
به حیف نون ميگن: توي شهرتون آثار باستاني هست؟ ميگه نه، ولي دارن مي سازن
حیف نون ميره كولر بخره، یارو میگه: كولر آبي مي خواي؟
حیف نون ميگه: فرقي نمي كنه، قرمز بده
نیروی انتظامی می ریزه خونه حیف نون.
حیف نون با منقل می پره تو استخر میگه از اینجا به بعدش به شما ربطی نداره به نیروی دریایی ربط داره.
زن حیف نون دوقلو زایید. پسرش رفت توکوچه گفت: مامانم بچه آورده یه زاپاس هم باهاشه!
حیف نون اول سخنرانيش هول ميشه ميگه بنام حضرت دوست که هر چه مي کشيم از اوست!
به حیف نون می گن یه شعری بخون که با حرف میم شروع بشه، می گه:
میازار موری که دانه کش است...
می گن یه شعری بخون که با حرف ب شروع بشه، می گه:
بیازار موری که دانه کش است...
می گن یه شعری بخون که با حرف ج شروع بشه، می گه:
جون من نیازار موری که دانه کش است...
می گن یه شعری بخون که با حرف ک شروع بشه، می گه:
کره خر! نیازار موری که دانه کش است...
حیف نون به پسرش میگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟
پسر به پدر جواب می ده: پدر جان! هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟
يه اصفهانيه رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاكمه ميكردن!
قاضي بهش ميگه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چكش هستيد!
يهو يكي از افراد بسيار محترم جامعه از پشت دادگاه داد ميزنه: اي كثافت بي شرف!
دوباره قاضي ميگه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چكش هم هستيد!
دوباره اون فرد محترم ميگه: اي آشغال كثيف!
قاضيه اين دفعه ديگه عصباني ميشه و ميگه: آقاي فرد محترم جامعه! ميدونم كه به خاطر اين بي رحمي و جنايت چقدر از اين آقا بدتون مياد، اما اگه يك بار ديگه از اين حرفاي رکيک بزنين ناچار ميشم كه از دادگاه اخراجتون كنم!
فرد محترم ميگه: مساله اين نيست كه ازش بدم مياد، مشكل اينه كه من 15 ساله كه همسايهي اينام و در طي اين 15 سال هر وقت خواستم ازش چكش قرض بگيرم، گفته كه ما چكش نداريم!
معلم انشا به بچه ها می گه موضوع انشاء این دفعه اینه:
اگر مدیرعامل بودید چه می کردید؟
بعد می بینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردند به نوشتن، به جز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرون رو تماشا می کنه.
معلم ازش می پرسه: چرا تو هیچی نمی نویسی؟
بچه میگه: منتظرم تا منشی ام بیاد!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
واااااااااای چقدر عکس آواتارتون قشنگه
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
قابل شمارو نداشت
عكس آواتور هم در اصل مال صحرا خانم عزيز هستش و از آرشيو ايشون استفاده كردم .
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
جوک مورچه رو یادمه 7 8 سالم بود بابام برام تعریف کرده بود!!!!!!
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
دستتون در نکنه اقا فرهاد
میگم
این آرشیو ما عجب عکسهایی داشت و خبر نداشتیم؟
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
قابلتون رو نداشت .البته ببخشيد ديگه جك جديد و غير تكراري اين روزا طلا شده و اكثر جوكهاي روز رو اينجا با هم مرور كرديم و پيدا كردن جوك جديد خيلي سخته
راستي بچه در مرود مطالب طنز مربوط به كل كل دخترا و پسرا و زن و شوهر اكثر مطالب طنز قبلا تو تاپيك مردان مريخي و زنان
ونوسي گفته شده [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]
و اگر خواستين مطالبي از اين دست بگذارين اون تاپيك رو مطالعه كنين تا يه موقع مطلبتون تكراري نشه
ممنون از محبت شما
صحرا خانم عزيز قابل شما رو نداشت
اتفاقا من هميشه گفتم كه عكسهائي كه شما در تاپيكها ميگذارين خيلي استثنائي و قشنگ هستن و اين عكس هم در تاپيك
رام كردن و مشاوره گذاشته بودين و من عاشق اين عكس شدم
دستتون درد نكنه
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اقا فرهاد توضیحات کامل را در مورد آرشیو بنده دادند.
آرشیو بنده چون نوظهور و بسیار گسترده و وسیع و بر اساس تاپیکهای جنجالی شما دوستان ساخته شده نیاز به یک حافظه دقیق جهت یاداوری داره.
که این مسئله را به خاطر کهولت سن بنده عفو بفرمایید.
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
--------------------------------------------------
مقایسه مدرسه با فیلم ها
مدرسه ما : پايگاه جهنمي
خروج از مدرسه : فرار از آلكاتراس
ديدن مدير از دور : شبهي در تاريكي
نمره بيست : افسانه آه
مدير مدرسه : مرد 6 ميليون دلاري
شوخي با مدير : بازي با مرگ
روز دادن كارنامه : حادثه در كندوان
امتحان : شايد وقتي ديگر
روزي كه معلم به كلاس نمي آيد : بوي خوش زندگي
اخراج از كلاس : يك بار براي هميشه
نمازخانه دبيرستادن : قطعه اي از بهشت
زنگ آخر : آرايشگاه زيبا
امحان پايان ترم : قلب ها براي كه مي تپد
پيام متقلب براي ديگران : چشم هايم براي تو
راهي براي متقلبان : جيب بر ها به بهشت نمي روند
آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه
جاي سيلي معلم : دايره سرخ
دبير تربيتي : پاك باخته
صفر هاي پشت سر هم : برج مينو
اعتراض براي نمره : شليك نهايي
حياط مدرسه : پارک ژوراسيک
زنگ ورزش : المپيک در بازداشتگاه
شوراءدبيران : جنگ نفتکشها
ناظم : پليس آهني
کنکور : بالاتر از خطر
ديدن معلم از دور : سايه عقاب ها
نگاه معلم : بگذار زندگي کنم
دانشگاه : سرزمين آرزوها
خارج از مدرسه : آن سوي آتش
بحث با مدير : فرياد زير آب
شاگرد اول كلاس : پرنده كوچك خوشبختي
پاي تخته : لبه تيغ
ديكتاتوري معلم : مزد ترس
منفي هاي پشت سر هم : گلوله هاي بي صدا
اولين دانش آموزي كه معلم از او درس مي پرسد : قرباني
وراجي سر كلاس : مجوز مرگ
آخر كلاس : بهشت پنهان
مبصر كلاس : افعي
بوي جوراب بچه ها : عطر گل ياس
دبيرام مدرسه ما : تبعيدي ها
اخراج از مدرسه : مي خواهم زنده بمانم
سايه دبير تربيتي : سايه شوگان
دفتر دبيران : خانه ارواح
نمره ده : شانس زندگي
اتاق ورزش : جزيره آدم خور ها
دستشويي : اطاق گاز
سال آخر دبيرستان : سال هاي بي قراري
ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمي
اخراجي ها : بينوايان
رفتن به دانشگاه : هدف سخت
دفتر مدير : کلبه وحشت
صاحبان نمره زير ده : سربداران
كيف هاي دانش آموزان : محموله
ظرفيت نيمكت ها : دو نفر و نصفي
سوسك در كلاس : انفجار در اطاق عمل
كلاس خصوصي : وعده پنهان
زنگ ادبيات : نان و شعر
دفتر ناظم : محكمه عدالت
حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناري
دانش آموزان رشته رياضي : سوته دلان
رفتار مشاور مدرسه با دانش آموزان : عاشقانه
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
ز خرخوانان عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا رو کن به مشروطی که آن هم عالمی دارد
"ایام جانگداز امتحانات بر همه دانشجویان تسلیت باد! "
خدایا! به آنان که حال ما را نمی پرسند، یک هفته اسهال مکرر عنایت فرما!
می گن هر کی دوست خوشتیپ داره جاش تو بهشته
خوش به حالت، مفتی مفتی رفتی بهشت!
لوتی ترین SMS سال:
زنگ گوشیتم... سایلنت کن خفه شم!
آخرین خبر علمی: محققین ایرانی به روش نوینی برای پیدا کردن یافته های خود دست یافتند!
عهدی که با تو بستم هرگز گسستنی نیست
من مخلص تو هستم لازم به بستنی نیست!
كمیته امداد براى چندمين بار از هموطنان عزیز خواست كه بعد از انداختن سكه به صندوق صدقات، بچه هاى خود را سوار صندوق نكنند!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
توي يک کلاس خلوت
توي يک کلاس خلوت --------------------- دو تا دانشجو اسيرن
دو تا بد شانس، دو تا تنها ---------------- يکيشون تو يکيشون من
قلب استاد مثل سنگه -------------------- سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بي صدايي ----------------------- به لباي خستۀ ما
چشم استاد شده خيره ------------------ مراقب آخرِ گيره
ناز از ترس نگاشون ----------------------- کم کَمَک داره ميميره
نميتونيم که بجنبيم--------------------- پيش اين استاد کافر
10 گرفتن من و تو ------------------------- قصه هست قصّۀ آخر
هميشه فاصله بوده ----------------------- بين برگاي من و تو
با همين تلخي گذشته ------------------- امتحاناي من و تو
راه دوري بين ما نيس --------------------- اما باز اينم زياده
تنها اميد من و تو ------------------------- اين مراقب جواده
کاش ميشد برگه عوض کرد ------------- کاش ميشد تقلّبي کرد
کاش ميشد از جايي ديد زد ------------- روي برگ خود کپي کرد
ما بايد با هم بشينيم --------------------- اگه ميخوايم که نيفتيم
واسه ما جدايي مرگه --------------------- تا جدا بشيم ميافتيم
کاشکي جاهامون عوض بشه ------------ من و تو با هم بشينيم
توي يک فرصت ويژه ----------------------- برگاي همو ببينيم
شايد اونجا واسۀ ما ---------------------- ديگه گير بازار نباشه
خيلي خوبه اگه با ما ---------------------- جاسوس و رادار نباشه
اينجاي شعر که رسيدم ------------------ از نوشتن دست کشيدم
سرمو بالا اُوردم --------------------------- يهو مراقبو ديدم
بجاي حلِ مسائل ------------------------- اين اراجيفو نوشتي
راستي خوب شد که به سرعت ---------- از توي خواب پريدم
چونکه از ترس مراقب --------------------- خودمو قهوهاي ديدم
کاش ميشد حتي توي خواب ----------- من و تو يک 10 بگيريم
اون وقت از خوشحالي محض ------------- تو آغوش هم بميريم
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مقایسه دانشگاه با فیلم ها
دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود
كنكور = گذرگاه كاماندارا
دوران دانشجويي = سالهاي دور از خانه
خوابگاه دانشجويي = آپارتمان شماره 13
بي نصيبان از خوابگاه = اجاره نشين ها
امتحان رياضي = كشتار بيوجرسي
امتحان ميان ترم = زنگ خطر
امتحان پايان ترم = آوار
ليست نمرات دانشجويي = ديدنيها
نمره امتحان = پرنده كوچك خوشبختي
مسئولين دانشگاه = گرگها
استادان = اين گروه خشن
اشپزخانه = خانه عنكبوت
رستوران دانشگاه = پايگاه جهنمي
پاسخ مسئولين = شايد وقتي ديگر
دانشجوي ا خراجي = مردي كه به زانو در امد
دانشجوي فارغ التحصيل = ديوانه از قفس پريد
دانشجوي سال اولي = هالوي خوش شانس
واحد گرفتن = جدال بر سر هيچ
مدرك گرفتن = پرواز بر فراز آشيانه فاخته
پاس كردن واحدها = آرزوهاي بزرگ
مرگ استادها = جلادها هم ميميرند
محوطه چمن دانشگاه =حريم مهرورزي
استاد راهنما = مرد نامرئي
كمك هزينه = بر باد رفته
درخواست دانشجويان = بگذار زندگي كنم
دانشجوي دانشگاه صنعتي = بينوايان
برخورد استادان = زن بابا
اتاق رئيس دانشگاه = كلبه وحشت
شب امتحان = امشب اشكي ميريزم
تقلب در امتحان = راز بقا
يادگيري = قله قاف
دانشجوي معترض = پسر شجاع
دكتر بهداري = گله بان
تربيت بدني1 = راكي1
تربيت بدني2 = راكي2
خاطرات استادها = اعترافات يك خلافكار
انصراف = فرار از كولاك
تصييح ورقه امتحان = انتقام
نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ
شاگرد اول = مرد 6مبليون دلاري
آرزوي دانشجويان = زلزله بزرگ
هيئت علمي = سامورا يي ها
رئيس دانشگاه = ديكتاتور بزرگ
رفتن به خوابگاه دختران = عبور از ميدان مين
استاد دانشگاه = گاو
رئيس اموزش = هزاردستان
معاون اموزش = دزد دريايي
برخورد مسئولين = كميسر متهم ميكند
از دانشگاه تا خوابگاه = از كرخه تا راين
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
تقديم به كسيكه جزوه جا گذاشته ام در تالار را برد
اي كه بردي جزوه ام را اشتباهي، پس بده / جز فراموشي ندارم من گناهي، پس بده
روسيه گردم بدون جزوه من در امتحان / از براي من مخواهي روسياهي، پس بده
روز وشب چشمم براه جزوه ميباشد، بيا / گر تو هم داري چو من چشمي براهي، پس بده
صد كلاه بوقي به سر دارم ز فرط تنبلي / تا نرفته بر سرم ديگر كلاهي، پس بده
گير ما ديگر نيايد جزوه، پس اين جزوه را / مستقيما گر نميخواهي، براهي پس بده
جان تو مشروط ميگردم، بجان مادرت / لازمش داري نگهدار، ار نخواهي پس بده
جزوه از من ميبري؟ من مركز نشرم مگر؟ / اي به قربانت شود جانم الهي، پس بده
گر توهم مانند من بيجزوهاي، باشد، بيا / مال تو اين جزوه اما گاهگاهي ، پس بده
چند ماهي مال تو، اما دو روزي نزد من / من نميگويم كه آنرا چند ماهي پس بده
از دعاي هر شب و آه سحر انديشه كن!! / تا نرفته بر فلك از سينه آهي، پس بده
من نميدانم چرا اين جزوه را كش رفتهاي / لعنت و دشنام و نفرين گر نخواهي پس بده
اين مطلب آخرين بار توسط farhad666 در 7/1/2010, 01:49 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
خیلی
واقعا عالی بود آقا فرهاد ممنون امروز بعد چند روزی که نخندیده بودم کلی خندیدم ممنون
samira- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
من به جمع طرفداران شما پیوستم........همه باهم آقا فرهاد ...آقا فرهاد[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
فيضشو ببرين
قربان محبت و لطف شما برم
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مرگ مشکوک در ساعت 11
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت به خصوص در حدود
ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت و ضعف مرض
آنان نداشت. این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود، به طوری که بعضی آن را با مسائل
ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند. کسی قادر به حل
این مسئله نبود. که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می مرد. به همین دلیل
گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث
و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور
برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند. در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در
دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و... دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده
بود که « پوکی جانسون » نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ
حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار
شد!
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
دكتر حسين توكلي در گفتگو با قدس به داوطلبان كنكور 10 توصيه مهم كردند، ما نيز براي آن كه نشان دهيم چقدر به فكر داوطلبان كنكور هستيم، چند نكته مهم ديگر را بيان مي كنيم؛
1- دواطلبان عزيز ساعت شروع امتحان 7 و 30دقيقه صبح است، و يك ساعت قبل از شروع امتحان درب هاي حوزه امتحاني بسته مي شود، و شما بايد يك ساعت قبل از بسته شدن درب ها در حوزه امتحاني حضور داشته باشيد، و همچنين بايد يكي دو ساعت قبل از آني كه بايد در محل حوزه امتحاني باشيد از منزل خود به سمت حوزه امتحاني حركت كنيد تا اگر در ترافيك مانديد يا اتفاق پيش بيني نشده اي در بين راه افتاد دير به حوزه امتحاني نرسيد، پيشنهاد مي شود دو ساعت قبل از خروج از خانه از خواب بيدار شويد، نيم ساعت ورزش كنيد، يك دوش بگيريد و صبحانه بخوريد، با يك حساب سر انگشتي پيشنهاد مي شود براي به موقع رسيدن به سر جلسه امتحان ساعت يك و نيم شب (وشايد هم صبح) از خواب بيدار شويد!
2- شديداً دادن ناهار در حين آزمون را تكذيب مي نماييم، شما صرفاً به خوردن يك كيك با سانديس دعوت هستيد!
تذكر ضروري: سانديسش هم از اين صد تومني هاست، يك وقتي دبه نكنيد كه ما فكر مي كرديم از اون بزرگاست!
3- درست است كه مي گويند با لباس راحت به سر جلسه امتحان بياييد، اما جنبه هم خوب چيزي است، آخه با پِيژامه؟!... اِ اِ اون يكي رو نگاه ... اوه اوه ... آقا فيلم نگير ... شطرنجي اش كنين!
4- از آوردن گوشي همراه، دستگاه پلي استيشن، حيوان خانگي، رايانه شخصي، گيتار، دستگاه آب ميوه گيري، كمربند لاغري، بالشت، لوازم آرايش، خوشبو كننده هوا، حشره كش، وان حمام و آفتابه به داخل حوزه امتحاني شديداً خودداري كنيد!
5- از كشيدن سيگار، اكس تركاندن، انجام حركات موزون و حتي غيرموزون در حين جلسه امتحان شديداً خودداري نماييد.
تبصره: كشيدن خميازه، چرت زدن، خوابيدن، چشمک زدن، تيك هاي عصبي، چرخاندن گردن تا 90 درجه به سمت چپ و راست اشكالي ندارد!
6- استرس زيادي نداشته باشيد، با عدم ورود به دانشگاه اتفاق خاصي براي شما نمي افتد، فقط آقا پسرها زودتر سربازي مي روند و در نتيجه زودتر به سر كار رفته و زودتر ازدواج مي كنند و دخترخانم ها هم از آنجا كه ديگر بهانه اي با عنوان «مي خوام ادامه تحصيل بدم» را ندارند زودتر به خانه بخت مي روند، مگه بده؟!
نتيجه گيري پاياني: علم بهتر است يا ثروت؟ !معلومه مدرك... مدرك!
نوشته ارژنگ حاتمي، چاپ شده در روزنامه قدس
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
صفحه 11 از 18 • 1 ... 7 ... 10, 11, 12 ... 14 ... 18
» سگی که با لبخند به بچه خوکها شیر میدهد
» لبخند بچه هادر كشورهاي مختلف
» راز شگفتانگیز لبخند مونالیزا فاش شد
» فال روزانه