جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
صفحه 6 از 18 • 1 ... 5, 6, 7 ... 12 ... 18
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
يعني دوستت دارم، ولي پول ندارم!
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
ده تا از بهترين بهانههای دوست پسرها برای خلاص شدن از دست دوست دخترها و معنی واقعی اونها!
1- تو برای من مثل خواهر میمونی! (يعنی:خيلی زشتی!)
2- فاصله سنيمون کمی زياده. (يعنی:خيلی زشتی!)
3- من به تو علاقه به «اونصورت» ندارم. (يعنی:خيلی زشتی!)
4- من الان توی موقعيت بدی از زندگيم هستم. (يعنی:خيلی زشتی!)
5- دوست دختر دارم. (يعنی:خيلی زشتی!)
6- من با خانمهای همکارم بيرون نمیرم. (يعنی:خيلی زشتی!)
7- تقصير تو نيست، تقصير منه! (يعنی:خيلی زشتی!)
8- من الان توجهم به کارمه! (يعنی:خيلی زشتی!)
9- من تصميم گرفتم مجرد بمونم. (يعنی:خيلی زشتی!)
10- بهتره فقط با هم دوست معمولی باشيم (يعنی: بطور وحشتناکی زشتی!!!!)
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
وای خدای من، خیلی درست کردی ... حالا برش گردون ... زود باش.
باید بیشتر کره بریزی ... وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن میسوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی ... هیچ وقت!! برشون گردون! زود باش! دیوونه شدی؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی. نمک بزن... نمک.....
زن به او زل زده و ناگهان گفت: خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت: فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه احساسی دارم
فریده- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مگر به پدرم نگفتي كه از عشق من شبها خواب به چشمانت نمي آيد؟
--چرا عزيزم گفتم.
-- چي جواب داد ؟
-- او مي خواست مرا بعنوان نگهبان شب در كارخانه اش استخدام كند
زن و شوهري مي خواستند از مرز فرانسه بگذرند و به پاريس بروند.
ولي اشكالي در پاسپورت و مدركشان وجود داشت.
مامور گمرك پرسيد:شما مي گوئيد اين خانم همسر شماست ولي هيچ مدركي در اسناد شما نيست .
مرد ابتدا با تعجب گفت مدركي نيست؟؟؟
سپس نجوا كنان گفت اگر بتوانيد اين را ثابت كنيد هر چه هزينه داشته باشد فورا بشما پرداخت مي كنم
اين مطلب آخرين بار توسط farhad666 در 5/19/2010, 11:33 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
به حیف نون می گن به زنبورهایی که از کندو محافظت می کنن چی می گن؟
حیف نون می گه: خسته نباشید
خودکار قرمزه باباش می میره تا چهل روز مشکی می نویسه
كمترين ميزان آمار طلاق متعلق به حلزون هاست چون نه مشكل خانه دارند نه ماشين
یارو دم یه گربه رو گرفته بوده و می کشیده
بهش می گن : گناه داره چرا دم گربه رو می کشی؟
می گه بابا من فقط دمش رو گرفتم … خودش می کشه
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
پرنده اي كه هنگام پرواز ميتواند راه را سوال كند
مردي به سردخانه پزشكي قانوني رفت و گفت فكر ميكنم كه زنم در رودخانه غرق شده است.آيا او را به اينجا آورده اند؟
--- ما امروز نعش غرق شده دو خانم را دريافت كرده ايم .آيا خام شما نشانه خاصي دارد؟
-- بله ، گوش چپش كر است
دختر كوچكي به خاله اش گفت : خيلي خوب شد كه شما پيش ما آمديد.همه ما بسيار خوشحال شديم .
خاله خانم ناباورانه پرسيد: واقعا ؟؟؟
دخترك گفت : واقعا راست ميگويم، پدرم ديشب ميگفت همين را كم داشتيم
اين مطلب آخرين بار توسط farhad666 در 5/19/2010, 11:55 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، ديگه هروقت هرجا يك خراب كاريي ميشده، ملت ميدونستن زير سر اين دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاكي ميشن، ميرن پيش كشيشِ محل، ميگن: تورو خدا يكم اين بچه*هاي مارو نصيحت كنيد،* پدر مارو درآوردن. كشيشه ميگه: *باشه، ولي من زورم به جفتِ اينا نميده، بايد يكي يكي بياريدشون. خلاصه اول داداش كوچيكه رو ميارن، كشيشه ازش ميپرسه: پسرم، *مي*دوني خدا كجاست؟ پسره جوابشو نمي*ده، همين جور در و ديوار ر و نگاه مي*كنه. باز يارو مي*پرسه: پسرجان، مي*دوني خدا كجاست؟ دوباره پسره به روش نمياره. خلاصه دو سه بار كشيشه همينو مي*پرسه و پسره هم بروش نمياره، آخر كشيشه شاكي ميشه، داد ميزنه: بهت گفتم خدا كجاست؟! پسره مي*زنه زير گريه و در ميره تو اتاقش، در رو هم پشتش مي*بنده. داداش بزرگه ازش مي*پرسه: چي شده؟ پسره ميگه: بدبخت شديم! خدا گم شده، همه فكر مي*كنن ما برش داشتيم!
یارو هر روز زنگ يك كليسا رو مي*زده و در مي*رفته. آخر پدر روحاني شاكي ميشه،* يك روز پشت در كمين مي*كنه، تا یارو زنگ مي*زنه، *خرشو مي*گيره و مي*پرسه چيكار داري؟ حول ميشه،* با تتپته ميگه: ببخشيد، *عيسي هست؟!
طرف مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان مياد!
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
دانش اموز:اقا معلم فرق بین مسلس و تفنگ چیه؟
معلم:تفنگ مثل حرف زدن اقایان است ولی مسلس مثل حرف زدن خانم ها!
محاکمه
قاضی:چرا وارد خونه ی این زن شدی؟
سارق:فکر کردم خانه ی خودم است.
قاضی:پس چرا وقتی این خانمو دیدی فرار کردی؟
سارق:به خیالم مادر زنمه.
قد بلند
پسری کله ی کچل پدرش رو نگاه کرد و گفت:بابا!هنوز هم قد تو بلند تر میشه؟
پدر:واسه چی؟
پسر:اخه از بس قد کشیدی کله ات از لای مو هات زده بیرون.
شکم گنده
پدر بزرگ:بیا نوه ی عزیزم روی پا هام بشین.
نوه:نه نمیشه.
پدر بزرگ:چرا گلم؟
نوه:واسه اینکه پیش از من شکمتان روی زانویتان نشسته.
خوراک زبان
مشتری:غذا چی دارین؟
گارسون:خوراک زبان!!
مشتری:خوراک زبان نه!من اصلا چیزی که از دهان یه حیوان خارج بشه رو نمی خورم.
گارسون:پس تخم مرغ واسه ی شما مناسبه!
ارامگاه
ثروتمندی واسه خودش ارامگاهی ساخت و وقتی تموم شد از بنا پرسید:این بنا چه کم دارد؟
بنا گفت:وجود شریف شما!
کشاورز
مردی به یه کشاورز در حال کار کردن گفت:بکار که هر چه بکاری ما میخوریم!
کشاورز:دارم یونجه میکارم.
پاسبان
بچه:بابا!چرا جلوی خونه هایی که عروسی دارن پاسبان میذارن؟
پدر:چون که داماد فرار نکنه!
عقیده ی زنان
خوشحالم که مرد نیستم چون اگه بودم مجبور بودم با یه زن ازدواج کنم!
ماره
از یه ماری پرسیدند:کدام ورزشکارو دوست داری؟
مار:مارادونا.
بنی ادم
بنی ادم اعضای یکدیگرند-سر لقمه نانی به هم می پرند!
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
بسياررر ممنون فريو عزيز
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
قابلتو نداشت.
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
?-چاه مکن بهر کسي ، خسته ميشي.
?-ديگ به ديگ چيزي نمي گه.
?-شلوار مرد که دو تا شد ، حال مي کنه.
?-گر صبر کني ، زير پات علف سبز مي شه.
?-صلاح مملکت خويش ، رئيس جمهور داند.
?-جوجه رو هروقت بشمري جيک جيک مي کنه.
?-عيسي به کيش خود ، موسي به بندر عباس.
?-کوه به کوه مي رسه ، ميّت رو زمين نمي مونه.
?-آشپز که دوتا شد هيچ کدوم غذا درست نمي کنن.
??-پاتو از گليمت درازتر نکن ، پات دراز مي شه شلوار به پات کوتاه مي شه.
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
بلال تو فيلمه محمد رسول الله بود ولي خيار نبود
حالا مي دو نيد شبا هتشون چيه؟
هيچ كودوم تو فيلمه تايتانيك نبودن
به غضنفر ميگن : علامت @ در ايميل يعني چي ؟
ميگه :يعني اي دورت بگردم !
به يه یارو ميگن : چند تا حيوان نام ببر كه پرواز كنند .
یارو ميگه : كبوتر , كلاغ , خر !
بهش ميگن : بابا , خر كه پرواز نميكنه
ميگه : بابا خره ديگه , يهو ديدي پرواز
مملي تاكسي سمند مي خره سه تا مسافر سوار مي كنه. اولي به مقصد مي رسه مي گه نگه دار مملي مي پرسه سمند داري؟ مي گه نه مي گه پس بشين. دومي به مقصد مي رسه مي گه نگه دار مي پرسه سمند داري؟ مي گه نه. مي گه پس بشين. سومي مي گه من سمند دارم، نگه دار. تركه مي گه پس بگو ترمزش كدومه؟
بچه از باباش مي پرسه: بابا الاغا هم زن مي گيرن؟ باباش ميگه: آره بابايي فقط الاغا زن مي گيرن!
غضنفر تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!
به غضنفر می گن:دنیا چقدر خر تو خر شده .می گه:اره والا ای گفتی من 3 بار رفتم سربازی هیچ کس نفهمید
اين مطلب آخرين بار توسط marye در 5/19/2010, 13:43 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
خيلي باحال بود
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
اون بلال و خیار خیلی بامزه بود
Salma- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
مملی از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، مملی ميگه:بايد خيلي برم؟!
طرف يه بسته هزار تومني ميشمره، 250 تومن كم مياره!
به مملی ميگن خيلي آقايي. ميگه: ما بيشتر!
يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي*پرسه: جريان *اين ماهيه چيه؟ ميگه: *دارم براي شام مي*برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما!
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
پس از چند دقیقه کمک خلبان برگشت و دیگه هیچ صدایی نمی یومد.
خلبان پرسید: چی بهشون گفتی که اینطوری ساکت شدن.
کمک خلبان گفت: در هواپیما رو باز کردم گفتم برین تو حیاط بازی کنین
یه روز یکی می ره جهنم می بینه همه دارن می زنن می رقصن می پرسه چی شده؟
یکی از جهنمی ها جواب می ده: پرونده ها گم شده، پرونده ها گم شده
مملی رو داشتن به جرم قتل زنش محکوم به اعدام می کردن قاضی ازش می پرسه مگه زمانی که داشتی زنت رو خفه می کردی صدای وجدانت رو نشنیدی.
مملی می گه: نه والله از بس این زنیکه جیغ و داد می کرد مگه گذاشت من بشنوم
مملی سوار آسانسور می شه می بینه نوشته ظرفیت 12 نفر می گه: عجب بدبختی ها حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم.
مملی زنگ می زنه 118 می پرسه شما شماره اصغر ... رو دارین. اپراتور بعد از کلی گشتن می گه نه.
مملی می گه: پس یادداشت کن
مملی تو هواپیما بود بهش می گن هواپیما نقص فنی پیدا کرده و داره سقوط می کنه. مملی می گه: به درک مال بابام که نیست
مملی می ره خواستگاری اسم دختره پروانه بود ولی مملی قاط زده بود و یک بند به دختره می گفت آهو خانم! خلاصه دختره چایی می یاره و مملی می گه دست شما درد نکنه آهو خانم! دختره عصبانی می شه می گه اسم من پروانه اس نه آهو
مملی می گه: ای بابا چه فرقی داره. حیوون، حیوونه دیگه.
یک روز مملی و دوستاش سوار آسانسور می شن چون بلد نبودن همه ساکت و بی حرکت می مونن. بعد از 2 ساعت یکی میاد و دکمه آسانسور رو می زنه و آسانسور بالا می ره. مملی می گه برای سلامتی آقای راننده صلوات
مملی با بچه اش می ره باغ وحش. روی قفس گوریل ها نوشته بود "لطفاً ذرت پرت نکنید". پسر مملی ازش می پرسه بابا اونجا چی نوشته. مملی می گه: نوشته "لطفاً زِرتُ پِرت نکنید"
فریده- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
غضنفر رو ميبرن آفريقا، يك تمساح نشونش ميدن. ازش میپرسن: شما تو کشورتون به اين چی ميگين؟
غضنفر میگه: ما غلط میکنیم چيزی به اين بگيم!
مملي تو قسمت كامپيوتر استخدام ميشه!
آخر روز اول، رئيسه ازش میپرسه: خوب، امروز چیکار كردی؟ مملي میگه: هيچی؛ كليدهای كيبورد نامرتب بودن، بترتيب الفبا مرتبشون کردم!
مملي میخواسته زنشو نصیحت کنه میگه: هر وقت تو دستشویی یه سوسک دیدی فوراً با دمپایی نزن تو سرش، بی توجه از کنارش رد شو، این کار از صدتا فحش براش بدتره!
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
بسيار جالب و عالي بود
دستتون درد نكنه
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
کمر درد يخچالي
یه روز صبح یه مریض به دکتر جراح مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه .
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟
مریض پاسخ میده: من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم،
یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که دزد اومده!!
دربالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم،
یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!!
دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.
مریض بعدی که وارد شد دکتر بهش گفت : به نظر میرسید که تصادف بدی با یک ماشین داشتی.مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید،
ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره!بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟مریض پاسخ میده:
باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود.
ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم.
من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛
ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!
وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه که حال اون از دو مریض قبلی وخیمتره.
دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه از کدوم جهنمی فرار کردی؟!
خب، راستش توی یه یخچال بودم که یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد!
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
با تشکر از همه.
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
طرز تهيه زن:
1مقداري اکسيد اسکناس
2نيترات اتومبيل لوکس
3_کيلو طلاي 24عيار
4گاز عشوه
5سولفور ناز
6کاتليزور چرب زباني
طرز تهيه مرد:
1مقداري اسيد درغگويي
2سولفات مکاري
3سولفور کلک
4کلريد غرور
5نيترات وقاحت و شرارت6کربنات هيزي
کلرات خساست
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: جوك و لطيفه هاي روزانه (ايستگاه لبخند)
یه روز یه خره لنز میزنه میره تو جنگل.همه حیوونا نگاش می کردند میگه:چیه!تا حالا اهو ندیدید.
لباس مشکی
یکی لباس مشکی پاره پوره پوشیده بود ازش می پرسن چی شده؟
میگه بابام فوت کرده.
میگن:پس چرا لباست اونقدر پاره پوره است؟
میگه:اخه خدا بیامرز نمی ذاشت چالش کنیم.
استخر
یه دیوونه می ره تو عمق 5 متری استخر میاد بالا میگه:این کاشیکاره عجب نفسی داشته!
خواب دیوونه
میدونی چرا دو تا دیوونه نمی تونن کنار هم بخوابند؟برای اینکه تا صبح دعوا میکنن که کی وسط بخوابه!
جو گندمی
شخصی مو هاش جو گندمی بوده یه خره سرش رو گاز می گیره!
عصبانی
اولی:من وقتی عصبانی میشم قید همه چیزو می زنم.
دومی:پس معلوم میشه که خیلی از دست مغزت عصبانی هستی که سالیان ساله که قیدش رو زدی!
خاطره
اولی:میتونی سه میوه رو اسم ببری که اول انها با (خ)شروع بشه؟
دومی:خربزه-خیار-خاطره
اولی:خاطره که میوه نیست!
دومی:خاطره یه هلوئیه که نگو.
میلیونر
معلم:جمله ی (من میلیونر هستم)چگونه جمله ای است؟
شاگرد:دروغ محض
شوخی خطرناک
روانپزشک:برو خونه رو در روی بدبختی هایت بایست و بهشون بخند.
بیمار:نمیشه اقای دکتر-زن و مادر زنم اصلا اهل شوخی نیستند.
[b]وقت ناهار
مهمان:پسر جون شما کی ناهار میخورید؟
پسر:مامانم گفته هر وقت شما رفتین.
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
صفحه 6 از 18 • 1 ... 5, 6, 7 ... 12 ... 18
» سگی که با لبخند به بچه خوکها شیر میدهد
» لبخند بچه هادر كشورهاي مختلف
» راز شگفتانگیز لبخند مونالیزا فاش شد
» فال روزانه