خاطرات بامزه و به یادماندنی شما

همیشه دوست داشتم این بخش را درست کنم ولی یادم می رفت تا یک اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتم الان این بخش را درست کنم.

هفته پیش مراسم عقد داییم بود. همین طور که می دانید در این مراسم قند می سابند و از عروس خانم بله را بعد از سه بار زیر لفظی دادن و گل و گلاب آوردن می گیرند. این صحنه را تجسم کنید که خانمها دارند قند می سابند و عاقد محترم دارند می گویند : عروس خانم برای بار سوم می پرسم ، آیا وکیلم شما را با مهریه معلوم و شرایط مندرج در عقدنامه به عقد آقای داماد در بیاورم ؟ در همین حین یک دختر کوچولوی شبیه نخودچی که کنار سفره عقد ایستاده و دامنش محکم در دست گرفته با اعتماد به نفس زیادی داد می زنه و میگه ببببللللللهههه ... و خودتون بقیه اش را تجسم کنید !!!
البته همین نخودچی خانم برای خودش آتیش پاره ای است و عکسش را روی مجلات چاپ می کنند و چندین بار باهاش مصاحبه کردند. شاید بدن نوشتم کیه نخودچی و عکسش را هم گذاشتم تا دل ضعفه بگیرین !

اگر شما هم خاطرات کوتاه و با مزه ای دارید بنویسید.

بخشه خیلی خوبی میشه اینجا
از اون هایی که تعداد صفحاتش میزنه بالا

با سلام
من چند روز قبل رفتم پلاسكو براي خريد كرم وارد مغازه دوم شدم خيلي شلوغ بود فروشنده هم خيلي سرش شلوغ بود من با صدا بلند بهش گفتم اقا شما كرم داري همه تو مغازه خندشون گرفت

تو خونواده ما اغلب دخترها وقتی عاقد ازشون میپرسید که وکیلم اونها اشتباهی همون بار اول بله میگفتن. مثلا یکیش عمه ام که علتش رو نمیدونم چی بوده . اما مامانم که الهی قربونش برم نمی دونسته که باید باره سوم بله بگه (بلاخره بچه های اون زمونه و این زمونه کلی با هم فرق دارن) تا عاقد برای بار اول ازش میپرسه مامانم بله رو میگه و بابام از خوشحالی می پره هوا و خورده قندها می پاشه زمین. خلاصه بعد از این اتفاقها اونموقع که عقد کنون خودم بود هرکسی منو میدید میگفت حواست باشه دفعه اول بله نگی. انقدر این حرفو شنیده بودم که حالم داشت بهم میخورد. خلاصه وقتی نشستیم پای سفره عقد خالم فورا اومد و تو گوشم یکباره دیگه یادآوری کرد :scratch: اماااااااااااااااااااا عاقد تا خواست شروع کنه به حرف زدن از من پرسید (بدون اینکه بگه مثلا دوشیزه خانوم مه لقا آیا منو وکیل میکنی شما رو به عقد و ...) منو وکیل میکنی؟ منه ............. ام که خیال کردم عاقد داره ازم اجازه میگیره که مراسم رو اجرا کنه با صدای بلند بله رو گفتم و مجلس مثل بمب منفجر شد.
نکته اخلاقی: دخترخانوم های عزیز وقتی عاقد ازتون یه سوال خیلی خیلی معمولی هم پرسید تحت هیچ شرایطی بهش بله نگید آخه کار از محکم کاری عیب نمیکنه. :>#(:

آقا کرم داری؟؟؟ باحال بود دمت گرم کلی حال کردم!
اما تو دبیرستان یه معلم داشتیم هی اذیتمون می کرد با بچه ها نشستم و یه نقشه کشیدیم(بچه نخونن
)
چند تا مگس گرفتیم و بهشون نخ بستیم بعد به پرواز درشون آوردیم چند تا هم گرفتیم و پاهاشون رو با مرکب سیاه کردیم هر جا مینشست سیاه می شد یکیشون رفت نشست رو دفتر نمره معلم یه نگاهی به بچه ها انداخت و بلافاصله گفت مهدی برو بیرون

من وقتی پیش دانشگاهی بودم با یه سری همکلاس بودم که از شیطونی تا نداشتن و ندارن..زنگ تاریخ هنر جهان بود و طبق معمول معلم نداشتیم زنگ بعد هم بینش اسلامی داشتیم و امتحان!منم شب قبل هیچی نخونده بودم!ما نشستیم به درس خوندن و با دست گوشام و گرفتم بچه ها میزدن و میرقصیدن و میخوندن نمیدونید چه میکردن میزدن رو میز و وسط کلاس هم یه عده د برقص!این بغل دستی من هم دوستم بود و مشغول رقصیدن بود بهش میگفتیم گیگیلی در همین زمان صدا به دفتر مدیر نفوذ کرد و دو سوت بعد خانوم مدیر با چنان شدتی در رو باز کرد که دستگیره ترکید همه میدویدن که بشینن سر جاهاشون اونوقت من که نشنیده بودم مدیر اومده به جای اینکه برم تو که گیگیلی بشینه پا شدم وایسادم که بره تو و من سر بشینم!!!! میدونید دیگه آخرش چی شد مدیر به من بند کرد که تو داشتی اون وسط میرقصیدی!!!!!!!خلاصه اون ترم انضباط به یادماندنی گرفتم

ghazaleh جان خاطره شما خیلی بچه درسخونی بود ولی جالب بود.

رقص تو کلاس بده واقعا بده
من فک میکرد بچه ی بدی بودم ولی فک کنم از من بدتراش هم بودن
مگس هوا کردیم ولی رقص ........

غزاله خانیم بدت نیاد ها از رقص بد تراشو انجام دادیم
بگم؟
زمستون بود بخاری نفتی بود اونموقع هنوز امپول بزرگ گیر آوردیم انداختیم تو بخاری ..........
1 ساعت بعد هممون سفید شده بودیم چون ناظم اومد به جای بخاری مار و خاموش کرد البته با گپسول اتش نشانی

خاطره که زیاده تا دلتون بخواد از دوران دبیرستان کوتاه ترینش رو میگم
با بچه ها نقشه کشیدم واسه 4شنیه سوری یه حال اساسی به مدیرمون که خیلیی گیر میداد بدیم گفتیم هرکی یک سیب زمینی بیاره دورش لنت بپیچه شبیه نارنجک خلاصه نزدیک 2 کیلو سیب زمینی شده بود مدیره اومد گفت میخوام کیفاتون رو بگردم فکر نمیکرد از هر کیفی 1-2 تا نارنجک در بیاد به شدت ترسیده بود میگفت از کلاس خارج شین تا اینا منفجر نشدن... ته خنده بود به نوبه خودش...سر فرصت بیشتر مینویسم چون واقعا خاطره زیاد دارم از اون دوران

جدید ترین خاطره خودم رو براتون میزارم:
روز جمعه با محمد(love-animal) تصادف شدیدی کردیم که حدودا 10 میلیون تومن برای من خرج بر داشت که 100 هزار تومنش رو هم نداشتم حالا نمیدونم چی میشه.
با خودروی 206 برخورد کردم با یک خودروی سوناتا
اگر دوست داشتید عکسش هم موجوده میزارم.
فقط برام دعا کنید راهیه زندان نشم
این برام درس شد که دیگه رانندگیه خانم هارو مسخره نکنم.
و در آخر بخندید

چه خاطره ی بدی!!!! عکسش را بگذارید لطفا

خدا را شکر که خودتون سالم هستید :[-o<:








[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

وای ببخشید عکسش خیلی بزرگ بود

مریم خانوم حال کن !این میدونی یعنی چی؟ یعنی 10 میلیون پول زبون بسته رو باید بدی به صاحب این ماشین کوفتی.
بد میگم امیر حسین جون
امیر حسین ریختم رو ریختی به هم آخه خودم داشتم آی آی آی

اینجوری که نمایندگی هیوندای میگفت فقط 3ملیون خرج تعمیر ایر بگشه5500 هم خرج بدنه خرج خودم هم نزدیک 2ملیون هست.
حالا با مخارج دادگاه و تمبر اینجور چیزا حساب کنید چقدر پیاده میشم
من که فعلا 100 تومن هم ندارم

اوه اوه[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
آه بانوان فروم شما را گرفت (این همه طرفدار بانوان بودبد فقط در این قسمت غفلت کردیدها!! چی شد![ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]) آقایون محترم دیگر (که در تاپیک مردان مریخی و زنان ونوسی پست هایی زدید ....لطفا پشیمونی خود را اعلام کنید وگرنه خدایی نکرده به این سرنوشت دچار میشوید)


آقا امیر چرا 2 تومن خرج خودتون؟؟؟؟[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

خودم نه ماشینم چون ماشینم با اون ماشینه تصادف کرده باید 2 ملیون خرجش کنم

مریم خانوم این حرفا شوخی نیست ها که میگی آهشون گرفت!!!!!!!!!!
2 میلیون میدونی چند ماه حقوق خود شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تازه 10 میلیون نه 2 میلیون
نمک به زخمش نپاش خواهشن

آقا مهدی، آقای امیرحسین من را میشناسند و میدانند شوخی میکنم و از چه حرف میزنم!!!!






[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

بابا آقا مهدی بیخیال این حرفا چیه نمک کدومه اسم تاپیک خاطرات بامزه و به یادماندنی شماست من اشتباه کردم خاطره مو اینجا نوشتم
مریم خانم من شمارو میشناسم ناراحت نمیشم
درسته این پول برای من خیلیه ولی میشد از این بدتر بشه خدارو شکر میکنم که کسی چیزیش نشد.
کلا از 2چیز تو دنیا ناراحت میشم 1-از دست دادن عزیزی 2-اگر کسی بهم خیانت کنه
من با از دست دادن مال دنیا خیلی ناراحت نمیشم

یعنی به من مربوط نیست دیگه
اما منم میگم اگه خود شما بله خود شما بجای امیر حسین بودی سرت رو می بریدند خونت در نمیومد حالا سر بسرش بذار شما که با آزار مردم خوشحال میشی اذیت کن مردم رو
امیر جان شرمنده ها

آقا مهدی مثل اینکه شما خیلی مال دوست هستید ها!!!!!!!!!!!!!!!!
من هم برام اتفاق هایی افتاده که مجبور شدم از لباس و... بگذرم و تمام پولم را بدم
در جاهایی سرمایه گزاری کردم که 1 تومنش هم برنگشت
اما فدای سرم.............................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا مهدی این چه حرفیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ : خود شما بجای امیر حسین بودی سرت رو می بریدند خونت در نمیومد حالا سر بسرش بذار شما که با آزار مردم خوشحال میشی اذیت کن مردم رو


لطفا قبل از پست زدن کمی به آن فکر کنید!!!!!!!

عجب توصیفی : مال دوست
امیر حسین جان سرمایه گذاری نمیکنند ها محض اطلاع عرض کردم مریم خانوم
دارن خسارت میدهند باز محض اطلاع

برای اطلاعات عمومی بهتره بدانید:cheers: هیچ کدام از این دو ، با واژه ی باختنِ مال یا مال باختگی فرقی نمیکنه!







[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

فرق داره احتمال سود در تصادف 0%
اما در سرمایه گذاری زیاده مگر این که طرف بدون فکر سرمایه گذاری کرده باشد و پولش به باد برود
مریم خانوم،تا حالاتصادف کردی؟؟؟؟ که بخوای از جیبت خسارت بدی؟؟؟؟شما زنی این که میگم میفهمی.آدم از خورد وخوراکش لباسش میزنه یه چیزی خونه ای فرشی چیزی بخره ، اون رو هم بیاد بده به خسارت ماشین! حالا فهمیدید چی گفتم؟؟؟؟؟شما که مدرکتون از ما بالاتره باید این مسائل رئ درک کنید . ما معدلمون کمه شما چی؟؟؟