فاميل يابي در فروم لاكپشتي

مریم نبینم پشت سر طایفه ی من این حرف ها رو بزنی ها
ما همه مون با هم یک خونواده ایم
داداش محمدم برای شماها رفته چهار پنج شیفت در شبانه روز کار کنه که یه وقت کم و کسری نداشته باشید
مهسا ، ریحانه ، هاله مامان پاشین بیاین مریم جون ناراحته

به به ! حالا دیگه کار به جایی که کشیده که پس از ازدواج ، بعد از این که غذاها رو خوردین و تشکر هم که هیچی ، دارین میونه ما رو هم به هم می زنین؟ دستتون درد نکنه!

به به عجب پیتزایی بود.حالا عروسی کیه؟

مگر این که شنا خودتون به خواهر متحرمتون یه چیزی بگین!

سلما مگه شنا بلد بودی؟
متحرم از حروم میاد؟

حرومم بشه اگر زندگی خواهرم را اب بندازم که توش شنا کنه

بابا من زبونم کجا بود که دفاع کنم! هر چیزی خانواده محترم دلشون خواست گفتن دیگه!

اتفاقا خواهرم هم همینو میگه
حالا برای شام برین خوراک زبون بیارین با تخم کفتر ایشالا مشکل حله

این یک مهمونیه خانوادگی ما بود،

دقیقا

هاله خانمی
شما مشقهایی که بهت دادیم هنوز ننوشتی
پیتزا هم میخوای؟

هاله خانمی
شما مشقهایی که بهت دادیم هنوز ننوشتی

عزیزم الآن تابستونه هاله مشق نداره

نمیشه برای من سبزیجاتش رو بدون روغن سفارش بدید؟ خوب منم دلم میخواد

رونیا خانم
چرا داره
از خودش بپرسین
کلی بهش درس مجانی دادم
هنوز تحویلم نداده
چرا یکمی با این دخترتون کار نمیکنید آخه
چرا مسئولیت پذیر نیستید شما مادرها

فردا بیایین دفتر پرونده دخترتون را بدم ببرین خونه

زکیه مادر
تو که تنهایی 3 تا رو خوردی یک تیکه هم به کیارش خان نرسید.

مهسا جون ! هاله جون! شما ها کجا بودید؟
کی شما را دعوت کرد خونه ی ما.


خونه شما مريم جون؟ خونه داداشمه. اون يكي داداشم هم غذا گرفته

همينه ديگه همه پولاي داداشامو خرج طايفتون ميكني ديگه. محمد كم بود حالا گير دادي به پرهام

ها ؟ چی شده ؟ کی چی خورده ؟
یکی به منم بگه چه خبره

چرا مسئولیت پذیر نیستید شما مادرها D'oh

فردا بیایین دفتر پرونده دخترتون را بدم ببرین خونه

عزيزم خوبه شما دخترات فرت و فرت قهر ميكنن ميان پيش من.
هاله من هميشه نمره هاش 20 بوده.
معلومه كه ميايم پرونده رو ميبريم. پس فكر كردي ميذاريم تو اون مدرسه بمونه؟
اييش

مامانی.....کیارش افتاده تو آشپز خونه سربازیشو....همش میخوره

چه کارا! بچم دو روزه تابستون می خواد استراحت کنه شما بهش درس دادید؟ زحمت افتادین صحرا جون حق داره تحویل نده خوب
فردا دیره قربونت برم همین امشب می برمش
الهی بگردم که انقدر اذیت شدی دخترم [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

هيچي فرزاد جان. كم داداش محمد رو تلكه كردن حالا نوبت پرهام

خوب شد من خودمو درگیر نکردم وگرنه بعدی من بودماااااااااااااا

البته که میدیم ببرین پرونده را
دختر و مادر لوس میخواهیم چیکار؟
بفرما بفرما
در از اونوره

فرزاد خان
چیزی نخوردیم توش سماق داشته باشه
خیالتون راحت

صحرا جان عزیزم چند وقته بدجوری عصبی شدی غصه نخور فدات شم میاد ایشالا
حالا یا لنگه کفشش یا خودش با زن دومش .. بلاخره

باز خواهر منو تنها گیر اوردید ؟ [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

هرچند که از پس همه بر میاد خودش

کدوم خواهرت رو سلما جون ماشالله یکی دوتا نیستند که

بله داداش محمدتون الان از سفر برگشت تازه پولاشو هم اونجا برای خوش گذرونی خرج کرد


سوغاتی هایی که آورده :

برای خودش: [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] /// [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] /// [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] /// [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] /// [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] ///



برای من : [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
دستت درد نکنه محمد جان (تو دلم : کاش حداقل یک چیزی برای خودم می آورد! نه شِکمه بقیه )


برای 3 تا دخترها : [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
_تو دلم: حتما از عمده فروشی ها خریده )

برای فرهاد و پریا : [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]


برای پیام و نیلوفر : [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] (حالا چون کنکوریه ، باید همه چیز به درس و کنکور ربط داده بشه؟)


برای خانواده ی خودش (مهسا ، رونیا ، ریحانه ،فرزاد و پرهام ) : [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] بین خودتون تقسیم کنید.

حالا یا لنگه کفشش یا خودش با زن دومش .. بلاخره

باکی نیست رونیا خانم
ما عادت داریم مردم از خارجه میان یک لنگه هم با خودشون بیارن
حالا کفش یا هر چی

ولی اگر علی ساربونه
میدونه شترشو کجا بخوابونه

مریم جون فکر کردی داداشم بوس داده اینها رو خریده؟؟ همش پول خورده !! دیگه خدا می دونه چه جوری باید دست و دل بازیشو به شماها ثابت کنه [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
داداش محمد به دل نگیر خوب کاری کردی به مریم گفتی همینو واسه ما آوردی
آره داداشی، طفلی مریم، نه که شوهر صحرا جون رفته سفر تا به حال پیداش نشده، اونم دلش لرزیده که یه وقت خودت رو از دست بده

ولی اگر علی ساربونه
میدونه شترشو کجا بخوابونه

صحرا جون نگفته بودی علی ساربون هم هست

رونیا خانم

بی زحمت از اونحا رد میشی برام یک لیوان ابم بیار گلوم خشک شده
یک دستی هم به اون آشپزخونه بکش سر راهت
آره قربون دستت

فردا یه مراسم هست که همه خانواده توش دعوتن و مهمانییست که به مناسبت مراسمیه که قبلا باید اجرا می شد و کوچک اجرا شد و همچنین معرفی اقوام و فامیل و دیدو بازدید توسط ما گرفته می شه! و توش خانواده ها صلح و آشتی می کنند و دعوا دیگه بی دعوا! منتظر همه هستیم!

چشـــــــــــــــــــم حتماً یه لیوان آب خنک مخصوص برای شما میارم
اونم از نوع تگریش [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

ببخشید
ااین مراسم ختمه
نوحه است
عزاداری
شب هفت
چهلم؟
چی هست

خوب اقا بگو عروسیمه دیگه
مبارکه