مهریه

مهریه چیزی نیست جز قیمتی برای خرید و فروش روح خودمون. به نظر من هر چی این قیمت بیشتر باشه ارزش خودمون میاریم پایین نه بالا.ما ناسلامتی کالا نیستیم انسانیم.یعنی که چی شیربها ؟مادری پول شیری که به بچش داده بگیره اسمش مادر نیست.
اما با کار کردن زن موافقم.میدونید چرا؟فرض رو بر این بگیرید که زنی خانه دار هستش و یا بعد از ازدواج به درخواست شوهرش خانه دار میشه.اگه اون شوهر ناتو دربیاد (بدون مهریه یا حتی مهریه کم) بعد از طلاق چطور باید زندگی خودشو تامین کنه.یا حتی ممکنه شوهرش فوت بشه. بدون کار چطور میتونه خرج خودش و بچه هاش رو بده؟نکنه باید دست گدایی و التماس به طرف خانواده خودش یا شوهرش دراز کنه؟من صد در صد مخالفم.تنها راهش اینه که دست زن تو جیب خودش باشه.
ضمن اینکه از زنایی هم که صبح تا شب کار میکنن که پولشون خرج خوشگذرانیشون کنن یا بجای اینکه به یه زخم زندگی خودشون بزنن که شوهر بیچاره نتونه یه ساعت درست و حسابی استراحت کنه و حتی مجبور بشه شب کاری کنه.میدن گرونترین نوع مانتو یا کیف میخره جالبه که برای توجیهشون میگن:نهههه جنس داریم تا جنس.جنس گرون خودشو نشون میده.خب که چی مثلا؟ لباس،لباسه چه گرون چه ارزون.کفش،کفشه چه گرون چه ارزون و... همه بالاخره یه روز پاره میشن.من خودم تمام لباسا و کفشایی رو که ارزون گرفتم بیشتر راضی هستم ازشون.یا کسایی که هر دو شاغلن.خونه اجاره ای دارن اما آخرین مدل ماشین.تو خونشون بری همه چی رو مد... خب شما بجای این همه خرج اضافه و بجای اجاره هر ماهی که میدی.پولاتونو پس انداز کنید.یه وامی بگیرین یه خونه هر چند کوچیک در حد توانتون بگیرین و همون پول اجاره رو قسط بدین در عوضش وقتی قسطها تموم شد با خیال راحت بشینین تو خونتون و به فکر مجهز کردن خونه باشی نه اینکه یه سال جون بکنی پولتو بدی صاحبخونه و آخرش بهت بگن خونه رو تخلیه کن.آدم غرورش خرد میشه.

ببخشید دیگه... خیلی حرف زدم چرت و پرت هم زیاد گفتم.اما چه کنم؟دلم پر بود.

فريده خانم عزيز


شما اينجا صاحب اختياريد نفرمائيد

هرگونه بحثي كه در مورد كار بانوان و مهريه باشه اينجا مورد استقبال قرار مي گيره و دوستان هم خوشحال ميشن از تجربيات شما استفاده كنن چون ظاهرا از همه ما در اين مورد تجربه بيشتري دارين .

بسيار ممنون از توضيحات كاملتون و راهنمائيهاتون

فریده جون همین دیگه....حتما نباید فهش رو به زبان بیارن که

من خودم خیلی آدم حساسی هستم و اگه کسی این کارهایی که شما گفتید رو باهام بکنه 1روز هم نمی تونم تحمل کنم برای همین میگم ...چون هر کسی بی احترامی رو یجور تعریف میکنه

گفتم اینجایی هم که من رفته بودم آشنا بودن..کسی جرات نمیکرد که بهم فحش بده....وی رفتاراشون زننده بود....طوریکه کسی که میشناخت منو هم اعتراض کرد....خیلی برام جالب بود که چند وقت بعد همون آقارو بیرونش کردن....پس فکر میکنم حساسیت من درست بوده شاید بهتر باشه بجای حساسیت بهش گفت عکس العمل

مرضیه جان با همه حرفهات موافقم

بله توهین حتما فحش و بد و بیراه دادن نیست
زیر پا گذاشتن حق و حقوق و رعایت نکردن شرایط و احساسات هم یک نوع توهین است

اما یکی از اقوام هنگامی که میخواست برای دخترانش مهریه تعیین کنه
به اون دامادی که از قبل شناخته شده بود و ازش مطمئن بود مهریه خیلی پایینی گفت
ولی داماد یگه را چون زیاد ازش مطمئن نبود و فکر میکرد مشکل خواهند داشت یک مهریه کلان خواست.

متاسفانه مهریه یک ابزار شده در حالی که فلسفه اش همون بوده که زنانی که از نظر مالی وابسته به همسر بودند اگر همسر بخواهد طلاقشون بده اقلا مقداری از مخارج اونها تامین بشه

ولی ارقام نجومی و مسخره به هیچوجه قابل قبول نیست.

البته از کاربرد های روز مهریه که میتونه جنبه مثبتی برای خانمها داشته باشه بخشیدن اون در مقابل گرفتن طلاق در جایی که دلیل محکمه پسند ندارند یا معاوضه مهریه با فرزند است.
خیلی ها مهریه را می بخشند و بچه را به سرپرستی میگیرند و اگر مهریه بالا نداشته باشند دستشون خالیه
اینم یک نکته بود

سلام
دیشب هم مراسم خصوصی خواهرم بود

که جالب بشنوید

کلا 632سکه شد

و چیز های دیگه که شما می دونید

اگر گفتید اون 32چی ها است جایزه دارید

ان شاالله جشن عروسی اعضای فروم که ما رو هم دعوت می کنند می تروکنیم

32 مي كنه بعبارتي :

بابت ناخن گير و مسواك اضافه اي كه مي خواين رو جهاز بدين احتمالا

نه اقا فرهاد

1 واسه یک بودن خدا

14مصوم

12امام

5 تن ال ابا

چه جالب

وای یادم رفت بگم

32 تا هم میشه 32 جزژء قران این دیگه اخرشه

عارف جان

چه جالب .

ايشالا كه خوشبخت بشن




اما يادم باشه از تبريز دختر نگيرم چون خيلي تو مهريه منصف بنظر نميان


632 تا سكه هم ميتونيم بگيم بنام 632تا پيامبر از 124 هزار پيامبر


بنظر من ايده جالبي نيست كه مبناي تعداد سكه مهريه بر اساس اعداد مذهبي و مقدس باشه.


فقط بنظر من 1 سكه بنام خدا ميتونه توجيه داشته باشه و الباقي سكه هارو بايد بدون در نظر گرفتن مقدسات توافق كرد

من كه اگه تريليارد هم باشم بطور عادي چنين مهريه اي نميدم.

به تعدادمعقول وتازه اگر عاشق همسرم باشم و اوني كه ميخوام و دنبالش ميگردم پيدا كنم مقدار كمي مهريه و يه دونه آپارتمان معمولي + يه دونه اتوموبيل تا قيمت 15 ميليون تومان بهش هديه مي دم اونم سند بنام خودش.

اما حاضر نيستم زير بار همچين پول زوري برم .

زکیه جون عزیزم. همونطوری که گفتم باید جای مناسبی رو پیدا کنی که باید کفش آهنی بپوشی. یا بری وزارت کار اونجا درخواست بدی که 2 سال بعد بهت زنگ می زنن. چون قبلاً که من رفته بودم البته 16 یا 17 سال قبل بود. دو سال بعد زحمت کشیدن و بهم زنگ زدن که اون موقع من استخدام شده بودم.

بذار پس برات بگم برای اینکه به اینجا برسم چه چیزهایی رو تحمل کردم.

در مورد توهین اون سرگرد. من برای یاد گرفتن هر جور بی احترامی رو تحمل کردم. حالا من مدرکم رو دارم و اون سرگرد هم مجبوره توی اون بیمارستان جون بکنه.

مطب دندونپزشکی هم خدا رحم کنه یک خانم خسیس بود که اضافه کار نگه می داشت ولی پول نمی داد

توی شرکت ایران واکس برای ترجمه فاکسها رفته بودم آخه بدلیل پیشرفت بسیار زیاد این شرکت اینترنت نداشتن و با تکنولوژی دنیا پیش می رفتن. رئیس شرکت شوهر دختر دایی مامانم بود و مدیر عامل و صاحب شرکت خواهر زاده ایشون بود. هر روز برای بچه های ننرشون باید تایپ می کردم. جزوهاشون رو باید تایپ می کردم. ناز مادر مدیر عامل رو می کشیدم که یک زن 65 ساله بود و می خواست انگلیسی مجانی یاد بگیره و هر روز یه نامه می آورد که می خوام اینو برام به آمریکا به معلمم فکس کنی و ایراداهاشو بگیر. کار کارخونه لاستیک سازی یا همون کش پاندا رو مجبور بودم انجام بدم بدون دریافت حقوق. سفارشات مشتری باید می گرفتم و به کارخونه اعلام می کردم بعد از گذشت 1 ماه این فامیل عزیز که من رو دختر خودش خطاب می کرد و مثلاً خیلی دوستم داشت چون دختر نداشت. به من گفت من باید تابستونها برم مسافرت پس بیا کارهای صدور فاکتور برای مشتریان بازار و شهرستانها و وارد کردن اون در برنامه حسابداری رو یاد بگیر تا من نیستم کارها عقب نیفته. خوب منم هر جایی رفتم سعی کردم خودم رو به کار علاقه مند کنم. آخه حسابداری چه ربطی به من داره. من اصلاً از ریاضی متنفرم. بگذریم یاد گرفتم و ایشون 3 ماه تمام من فلک زده رو بدون حقوق تو شرکت گذاشت و رفت تفریح. توی این 3 ماه یکنفره تمام کارهای شرکت رو انجام می دادم و چون نمی رسیدم مجبور بودم تا ساعت 8 شب بمونم. حالا خونمون کجا بود خیابون ستارخان و شرکت تو ونک. بالاخره 5 سال گذشت و من هم برای خوم تو حسابداری حرفه ای شدم و برای خودم کسی شدم. بعد به خاطر اینکه وظایفم زیاد بود و پول خوبی نمی دادن اومدم بیرون.

درست در عرض 15 روز شرکت کومینز رو پیدا کردم که 7 تا کارمند آقا مهندسین برق و مکانیک یک خانم مهندس برق و یک منشی و من هم بودم فقط و فقط برای ترجمه و حرف زدن با مهمونهای انگلیسی. هنوز یک ماه نشده بود یک لیست برام آورد از کار شما راضی هستم خیلی خوشم اومده این لیست کارهاته. باور نمی کنی 15 تا وظیفه برام تعیین کرده بود. گفت چون خیلی خوب هستی و خیلی خوش اخلاق هستی و کارهات رو درست انجام می دی. حقوقتم هر ماه 20 هزار تومن زیاد می کنم. یعنی به قولی همون وعده سر خرمن. خوب باز هم مثل همیشه باز به کار علاقمند شدم. یک کمد 3 متر در 2 متر داشت تمام پرونده هاشو مرتب کردم چون من آدم منظمی هستم همه می خوان سریع ازم استفاده کنن. همشون رو تو فایلهای جداگانه دسته بندی کرد،م، برچسب زدم. زیر هر فایل و روی فایل یک شماره گذاشتم تا کسی فایلی رو بر می داره در جای خودش بذاره و لیست تمام پروندهای موجود در فایل رو داخل فایل توی کاغذ A4 نوشتم و چسبوندم به فایل. توی کامپیوتر هم همین برنامه رو پیدا کردم. که البته این کار جزو وظایفم نبود. و تحمیل شده بود چون تو آگهی که نوشته بودن فقط مترجم می خواستن. شرکت متحول شد 3 ماه اول حسابی بهم اضافه کاری می داد یک دفعه 170 هزار تومن اضافه کاری داد. اما هر ماه یه کار به وظایفم اضافه می کرد و منم همیشه تا ساعت 10 شب شرکت بودم دیگه زندگی نداشتم.

یک روز مدیر عامل اومد دید بیکارم. تیر ماه همون سال نمایشگاه بین المللی رفته بودیم و عکس انداخته بودیم. به محض اینکه دید دستم روی صفحه کلید نیست گفت خانم مهاجر شما یک کاری بکن. عکسهای بچه ها رو بیار، نگاتیوها رو هم بیار و عکسها رو ببین، بعد نگاتیوش رو پیدا کن آخر سر شماره نگاتیو رو پشت عکسها بنویس
این احمقانه ترین کاری بود که تو عمرم ازم خواسته بودن. داشتم یواش یواش همکارام رو از روی نگاتیوها می شناختم

عزیزم بدون سختی به جایی نمی رسی باید خسته بشی. از پا بیفتی تا برای خودت کسی بشی. نمی گم بی احترامی رو تحمل کن اما باید سختی کار رو تحمل کنی. و جای مناسبی رو پیدا کنی. روی این نکته خیلی تاکید دارم. همه مدیر عامل ها یه روزی کارمند بودن.

داشت تمام پرونده هاشو مرتب کردم چون من آدم منظمی هستم همه می خوان سریع ازم استفاده کنن. همشون رو تو فایلهای جداگانه دسته بندی کرد،م

من دقیقاً همین رو ازم خواستن و اعتراض کردم و دیگه نرفتم.....خیلی جالب بود که اون آقا میگفت من یه زمانی طی میکشیدم که الان به اینجا رسیدم.....منم گفتم اون انتخاب خودتون بود...قرار نیست بقیه روهم به طی کشیدن مجبور کنید چون یه زمانی شمارو به طی کشیدن مجبورکردن

فکر میکنم تا وقتی که کسی تو مملکت ما یاد نگیره وظایف خودش رو باید خودش انجام بده هیچی تغییر نمیکنه
....فریده عزیز اگه همه خانوم ها اعتراض کنن کسی جرات نمیکنه باهاشون همچین رفتاری داشته باشه

قبول دارم که باید سختی کشید...ولی سختی منطقی تو حوزه کاری خودت...نه سختیی که آزار دهنده و توهین باشه

اگه به رئیس ات اجازه بدی اونم هرکاری دلش بخواد میکنه....شما برای چی اینکارا روکردید؟ بخاطر اینکه یروز اونها از شما حساب ببرن؟ به چه قیمتی؟ به قیمت درد کشیدن؟

خوشحالم که شما به این موفقیت رسیدن....چون خیلی ها با تمام تلاشها بازهم بهشون توهین میشه...چون انقدر این اجازه رو بدیگران دادن که دیگه براشون عادی شده و حتی توهین هم تلقیش نمی کنن

به داشتن دوستی مثل شما افتخار میکنم

همین کارارو کردین که من الان DVDهای پرند رو قبول دارم و میخرم

خواهش میکنم

ماکزیموم مهریه 200 تا. خیلی از دخترا مهریه رو وسیله تجارت میگیرن.اینطور دخترا اصلا زندگی نمی کنن.انگار فقط میخوان ازدواج کنن که مهریه بگیرن.آدم شرم میکنه اینجور آدما رو میبینه
وای من شخصا با مادرم اتمام حجت کردم که من اعصاب ندارم به نیت های مذهبی یا به مناسبهای مذهبی تن بدم. از عمد هم ترجیح میدم یک روز کااااملا معمولی بگیرم

چه بحثی شده این مهریه بابا الان آقایون جون به عزرائیل هم قسطی میدن چه برسه به مهریه

پس چه یکی چه 100 تا چه 1000 تا فرقی نداره باید توکل بر خدا کرد و حتی 0.001% هم رو مهریه حساب باز نکرد

اتفاقا اینطوری بهتره.کسی که اهل نباشه چه با مهریه چه بی مهریه به همسرش خیانت میکنه.اینم هیچ تاثیری نداره.راحت از زیرش در میره.اما بازم میگم این مهریه برای بعضی دخترا هم شده وسیله امرار معاش

آقا فرهاد نگران اون آقایون نباشید......قوانین ما انقدر مشکل داره که اگه یکیم تحقیق کنن خیلی راحت از زیر بار همه مهریه فرار می کنن......همون آقایی که تو محل کار بهم بی احترامی کرد این کارو کرده بود....

البته برای این آقایون واقعا متاسفم که حتی قول و حرف خودشونم برای خودشون ارزش نداره