خاطرات مدرسه

منم با رونیا موافقم. چه کاریه دستپخت بد مزه خانومارو تحمل کنید؟

به خاطره شما من همیشه تو خونه غذا میپزم خیلی خوب عذا میپزم .دست پخت اقایون خیلی هم عالیهولی اینو اعتراف میکنم اش وقلیه میگو مامانم حرف نداره

من نمی دونم چرا اصرار دارین که آشپزی خانومها بهتره؟
آشپزی آقایون که خیلـــــــــــی عالیه، حرف نداره، یکه، اصلاً آشپزی فقط آقایون!

ایول!

دقیقا ای کاش همیشه تو خونه مردها آشپزی کنن. فقط به شرطی که قبلش سیبیل هاشون رو بتراشن . چون من بدبخت بهترین رستوران شهر هم که برم از توش موی سبیل یه مرد درمیاد.

سیبیل نشانه غیرت مرده

نمیدونم چرا دخترا از این سیبیل ها خوششون نمیاد ؟

من خودم همیشه برا بابام اسرار میکنم که سیبیلاشو بتراشه ولی میگه غیر ممکنه

نمیدونم چرا مردان اسرار دارن که باید سیبل های بد داشته باشن

به چه عجب شمارو باز تو فروم دیدیم!
من هیچ علاقه ای به سبیل ندارم! :;;>:

سلام اسپایدر جون خوش مگذره؟

خلاصه یه پسری هم پیدا شد که سیبیل دوست نداشته دباشه

عزیر شما بخترین کاری میکنین ایندهتون روشنه هیچ اختلافی در مورد سیبیل نخواهید داشت

خیلی ممنون!!

منم خیلی خوشم نمیاد ولی یهو ۲۰ سال بعد میبینیم سیبیل داریم

سیبیل شرظ لازمه اما کافی نیست :

مثل اینکه خواستم تعادل رو حفظ کنم. آقایون به نفع خودشون بهره برداری کردن. خیلی از خانمها هم تو ایام محرم غذای نذری می پزند. ولی رونیا جون راست می گه واسه چی خانمها آشپزی کنند که اصلاً غذا درست کردن بلد نیستند. بیاییم روش رو عوض کنیم از الان به بعد نوبت آقایونه فعلاً 500 سال آشپزی کنند بعدش خانمها یه قانون دیگه وضع می کنن. بد می گم
راستی محمد از آشپزی مامانت ایراد می گیری صبر کن وقتی رفتی سربازی اونوقت غذاهای مامانت رو می خوری و صد بار هم تشکر می کنی. این جمله تا سربازیت یادت نگه دار. همه پسرها همین طوریند.

راستی محمد از آشپزی مامانت ایراد می گیری صبر کن وقتی رفتی سربازی اونوقت غذاهای مامانت رو می خوری و صد بار هم تشکر می کنی. این جمله تا سربازیت یادت نگه دار. همه پسرها همین طوریند

بابا یکی یه خاطره بگه نترسید مسخرتون نمیکنیم!

ممنون اسپایدر جان که گفتی انگاراونایی که میگن دوران مدرسه خیلی خوب بود هیچ خاطره ای یادشون نیست خاطراتتون چی شد پس

والا نمیدونم چرا من از این مدرسه یه خاطرهی خوبی ندارم :

شاید هم هر روز خوش میگذره من متوجه نیستم

من یک چیز جالب که از دوران کلاس اول و دوم خودم یادم میاد اینه که ما یک ناظم خیلی بداخلاق داشتیم. وحشتناک بداخلاق که همه ازش می ترسیدند، جالب بود وقتی بچه ها شلوغ می کردند و همه را تنبیه می کرد مثلا می فرستاد توی حیاط، من را از تنبیه مستثنی می کرد چون نمی دونم چرا از من خوشش می آمد. منم کلی حال می کردم.

یادمه معلم سوم راهنمایی داشت درس مثلثات رو درس میداد یهو بجای مثلثات گفت مشلشات!
منم یهو گفتم بله درس مشلشات خیلی آسونه!
بعد معلمه نفهمید دارم مسخرش میکنم! گفت شما با کمال پررویی میگی این درس آسونه ولی در دبیرستان به مشکل بر میخوری!

بلاخره یه نفر خاطره گفت :[-o<: منم یه خاطره دارم از شورش بچه هایه مدرسه بچها بعد امتحان حق خروج از مدرسرو نداشتن چون میرفتن تویه پارک نزدیک مدرسه بازی.حتی غیره سرویسی ها هم نمیتونستن برن.بلاخره با کلی تجمع شعارو اذیت کردن ناظم و شوخی و خده و جمع شدن پشت در.بلاخره شورش به جایی رسید که قفل در شکسته شد و همه از اسارت ازاد شدن

منم یادمه سالای آخر دبیرستان معلما هر روز یه ربع زودتر از اینکه زنگ بخوره کلاسو تعطیل میکردن که بچه ها برن تو حیاط. هر روز بچه ها پشت در جمع میشدن و مجبور بودن صبر کنن تا زنگ بخوره. که البته بیشتر روزا درو به زور باز میکردن و مستخدم بیچاره هم زورش به بچه ها نمیرسید.

[i][b]امروز یه اتفاق جالبی لفتاد برام

امتحان عربی دلشتیم سوالات هم خیلی سخت بود بعد دیدیم که اگه تقلب نشه که نمیشه !

خلاصه منتظر بودیم که ناطرمون بره بیرون اونم که نمیرفت!
ااخر یه بهونه پیدا کردیم که بره معلم عربی رو برای رفع اشکال بیار

بیچاره همین که پاشو از کلاس بیرون گذاشت همه ورقشون رو عوض کردند بعد همین که من میخواستم ورقهی دوستمو به خودش بدم وارد کلاس شد
ناظرومونم معلم ادبیات بود باهاش جور بودیم
خوشبختانه چیزی نگفت
ولی تا اینکه ای ورقه رو بنویسم بدون تقلب از فشار ترکیدم

ناظرم که دیدی دست و پا مو گم کردم اومد گفت اشکالی نداره ولی از تو انتظار نداشتم
خلاصه به خیر گذشت

سوم راهنمايي كه بودم يه روز امتحان علوم داشتيم
يه دفعه يكي از بچه هاي تنبل كلاس كه بدجوري گير كرده بود و منتظر امداداي غيبي بود داد زد بابا سوال 5.1.7.8.2چي ميشه؟؟؟؟؟؟

اصلا تقلب هیجانه امتحانه منم به بی نوایانی که نخوندم بععععععضی وقتا دلم بسوزه کمک میکنم خاطره خاطره

واقعا منم موافقم که امتحان اصلا بدون تقلب امتحان نیست که.

کم کم داره دست همه رو میشه که کیا تقلب میکنن

نه من که همیشه از تقلب میترسیدم. ولی با ورودم به دانشگاه ترسم ریخت.

بیشتر از تقلب وقتی خوبه که استاد ریاضی کاربردی سر امتحان پایان ترم خودکارو ازت بگیره و مساله رو حل کنه( این اتفاق واسه من افتاد)