رد: خسرو عقاب طلایی نابینا رفت

من طرف فرهاد 6/7/2010, 14:34

الان از مراسم خاکسپاری خسرو با محمد جان برگشتیم .در غروبی تاریک در زیر آسمان خدا در گودالی سرد این پرنده زیبا رو بدست زمین سپردیم تا به خواب ابدیش ادامه بده

هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای که تو یه روز بارونی رفتم پیش محمد و دیدم خسرو تو حیاطه و غمگین تو باغچه نشسته و پرهاش خیس شدن زیر بارون و سرش پائینه و تکون هم نمیخوره و قطرات بارون پرهای زیباشو نوازش میداد.
اینقدر مظلوم و نشسته بود که ناخود اگاه بغض کردم و دلم گرفت که این پرنده زیباو پر ابهت بدست انسان خودخواه و قاتل اینطور زمینگیر شده و بجای پرواز در اوج آسمانها باید در زیر بارون غمگین و تنها کز کنه و غصه بخوره

من از مریم خانم عزیز و گل و بانوی مهربان فروم تشکر میکنم بابت این عکس بسیاررررر زیبا و امیدوارم خدا هم دل ایشون رو شاد کنه .
این عکس حس آرامش خاصی رو بعد از این غم به آدم میده

من طرف محمد 6/8/2010, 01:36

خدا بیامرزت عقاب بیچاره ناراحت

من طرف محمد 6/8/2010, 12:04

اینم یه عکس از تلاش دکتر معمارن تو اتاق عمل برایه نجات عقاب خیلی خوشحال

خسرو عقاب طلایی نابینا رفت - صفحة 2 45108850827843145500

من طرف maryam.m 6/8/2010, 12:48

وای نــــازی

آقا محمد من واقعا نقاشی های شما را دوست دارم .
پر از احساس و زیبایی است.

این نقاشی هم بسیار بسیار زیبا و خلاقانه و احساساتی یود

من طرف snake_eater 6/8/2010, 13:23

منم صميمانه تسليت ميگم

خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر اسوده بخواب بی دردو غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی که بمونی
دلتو بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خد ابرات لالایی میگه
میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره

من طرف lida 6/8/2010, 13:38

آقا محمد خیلی متاسفم که خسرو رفت! چقدر مظلوم بود. واقعا ناراحت و غمگین شدم...

من طرف masi 6/8/2010, 14:38

آقا محمد همدردي منم بپذير.احساستو ميفهمم چون خودمم اين حالو تجربه كردم.

من طرف فرهاد 6/8/2010, 15:27

خسرو عقاب طلایی نابینا رفت - صفحة 2 96105201990131094401

چشماش داره با آدم حرف میزنه ... باورتون میشه سلطان آسمانها اینطور مظلوم نگاتون کنه ؟؟و حالا ............زیر خاک خوابیده،تنهاو آروم

ناراحت

من طرف hengameh 6/8/2010, 16:10

من جدا یه دنیا به همتون درود میفرستم برای این همه محبت ... دلم که امشب کلی گرفته بود اینجارو هم خوندم یه دل سیر گریه کردم...

تاپیک لاک پشت سوخته رو جرات نکردم بخونم اما اینجارو که خوندم از پست های بچه ها فهمیدم اونجا هم خبری مثل همین جا بوده... امیدوارم یه روزی بشه هیچ موجود زنده ای نه توی بند باشه...نه بهش آسیبی برسه...

محمد آقا خیلی سخته آدم به کسی عادت کنه و اون دیگه نباشه...مواظب خودتون باشین...
متاسفم خیلی کمه که بگم اما متاسفم.