هرگز زود قضاوت نکن
هرگز زود قضاوت نکن
ناگهان پسر دوباره فریاد زد: ” پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند.” زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد:” پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی دست من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: “چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!”
مرد مسن گفت: ” ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!”
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: هرگز زود قضاوت نکن
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: هرگز زود قضاوت نکن
hamed_myh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: هرگز زود قضاوت نکن
و ما همین ماها روزانه چقدر قضاوت میکنیم بدون اینکه از واقعیت آدمها خبر داشته باشیم....
hengameh- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
» مهندسین کامپیوتر هرگز نمی میرند
» پول موجب افزایش امید به زندگی و رفاه می شود ، اما هرگز خوشبختی نمیآورد
» 4 مورد که شما هرگز در مورد موبایل نشنیده اید