رد: سواری با اسب سفيد روياها فقط در اينجا (طنز)

من طرف hengameh 4/28/2010, 04:23

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
از خودم عکس گرفتم دیگه سارا جان!!!

نه اما از شوخی گذشته یکی از دوستام برام ایمیل کرده بود میگفت پیر شی این شکلی میشی..منم گذاشتمش اینجا از الان بهش عادت کنم[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف sara_b211 4/28/2010, 05:39

خيلي با هاله
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف مرضیه 6/5/2010, 09:15

به علت ورود افراد تازه وارد به این فروم و احتمال نیاز به یک همسر مناسب، لازم دیدم این تاپیک بازگشایی بشه و سوژه های جدید معرفی بشن. خیلی خوشحال

جدیدترین و داغ ترین کیس ها:

از راست به چپ:مملی خان- عبدالقباد- قدرت

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

جبار السلطنه
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

ژینوس بانو
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

در صورت پسندیدن بگین من بقیه مشخصات رو هم بدم.

من طرف فرهاد 6/5/2010, 09:29

پس مرضیه خانم عزیز شما خودتون زحمت بکشین ثبت نام کنید تا با همکاری هم کار خیر رو شروع کنیم lol!

من طرف مرضیه 6/5/2010, 09:33

بسم الله آقا فرهاد. ثبت نام از همین الان شروع میشه.
خیلی خوشحال

من طرف Sahra 6/5/2010, 09:55

نفهمیدم این جبار السلطنه که خانمش تو تاپیک دیگه معرفی شده

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]

من طرف مرضیه 6/5/2010, 10:15

اون خواهرشه نه خانمش صحرا جون. اسمش گلبانو هستش

من طرف Sahra 6/5/2010, 10:22

جدی؟
گمانم چشمتو گرفته ها مرضیه جان . عشق در نگاه اول

من طرف مرضیه 6/5/2010, 10:53

کیس های جدید:

جواد

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

آقا خسرو

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

کامبیز

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

فخری خانم

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

قلی

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف maryam.m 6/5/2010, 11:04

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
باز این تاپیک راه افتاد و فاکتورِ امید به زندگی ما افزایش پیدا کرد.

قبل از اینکه کسی بیاد و انتخاب کنه من پروفسور کامبیز را انتخاب میکنم خیلی خوشحال

مرضیه جان ازش بیشتر بگو ببینم چگونه مردی است عشق

من طرف honey 6/5/2010, 11:13

اینجا چه خبره؟ این اقایون چقدر خوش تیپن!

من طرف مرضیه 6/5/2010, 11:25

مریم آفرین به انتخابت عزیزم. [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
کامبیز:
سن: 30 سالشه.
تحصیلات:سیکل ردی
شغل:جراح پوست -دندانپزشک(کش)- آمپول زن .
ویژگی ها: فوق العاده رمانتیک - از بیماری گلاب به روتون[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة] یبوست رنج میبره. با کامبیز نیاز به آشپزی نداری،خودش یه پا آشپزه و تو خونه داری همتا نداره [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف مرضیه 6/5/2010, 11:34

هاله جون تا دیر نشده انتخاب کن عزیزم.[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف الهام 6/5/2010, 12:06

چه باحال این تاپیک باز راه افتاد منم جواد رو میخوام قیافش خیلی رومانتیکه عشق

من طرف الهام 6/5/2010, 12:08

کیس های تو خیلی باحالن مرضیه جون کیس های آقا فرهاد خیلی ترسناک بودن ناراحت

من طرف honey 6/5/2010, 12:11

اقا قلی رو می خوام منم خیلی خوشحال

من طرف مرضیه 6/5/2010, 13:35

جواد 32 سالشه الهام جونم
بیکاره اما شعر میگه. دچار بیماری اسکیزوفرنیه.
تحصیلات: دکتری روانپریشی داره
یه نمونه از اشعارش:
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را / به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
اگر آن دخت زيباروي بدست آرد دل مارا / به جون مادرم! بخشم سرو دستو ۲ پاها را
اگر آن بچه‌ي مجنون بدست آرد tellمارا / به جون مادرم! بخشم به يوسف ها زليخارا!
اگر آن دختر مشعوف بداند دردودل ما را / به جون عبدلي کوبم! سر هر خاليبندها را!
اگر آن دختره اينک بدارد دوستي ما را / به جون مادرم گويم! تموم راست و دروغها را!
اگر آن دختره اينک بخواهد مال من باشد / که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را!
اگر آن دختره اينک ز عشق نا تمام گويد / به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روي زيبا را!‌

معنی شعر:
بيت اول: يه ترکي ميره شيراز دل يه بنده خدائي رو ميبره!
بيت دوم:‌ اگه يه دختر خوشگل کفم رو ببره! سر و دست و پاهام رو براش ميدم!
بيت سوم: اگه به اون دختره بتونم شماره تلفن بدم، به جون مادرم (نمادي از واقعيت)‌ از کيسه‌ي خليفه يوسف رو به زليخا ميبخشم!
بيت چهارم: ‌اگه دختره به من زنگ بزنه و بخواد به حرفام گوش بده اصلا براش خالي نميبندم! (آره جون عمه‌ام!‌)‌
بيت پنجم:‌ اگه مخش رو زدم‌!‌ و ديدم حيفه از دستش بدم!‌ بهش بعدا راست و دروغها رو تعريف ميکنم!
بيت ششم: ما آخرش هم سر در نياورديم که اين دخترا وقتي ميخوان ديگه مال ما باشند چرا يه دفعه غيبشون ميزنه‌! و اين واسه من شده يه معما!
بيت هفتم: اگه قرار بر عاشقي باشه چه احتياجي به رژلب و ريمل و سايه و اين چيزاس! (باز هم مثل هميشه، ‌آره جون عمه‌ام!)