گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

فیلم نامه لاک پشتی

+7
سارا س
فرهاد
niloofar20
maryam.m
ایران دوست
Sahra
apb
11 مشترك

صفحه 3 از 5 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف niloofar20 3/11/2010, 06:16

نه دیگه آقا پرهام شما هیچ جا نمیرید. میترسم مثل دفعه پیش بشه. چه کاریه؟ هرجا خواستید برید همه با هم میریم. خیلی خوشحال
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف apb 3/11/2010, 15:44

نه منم هستم ، باشه با هم بریم روستوران باغ وحش ، البته بعید می دونم غذای گیاهی داشته باشه ، ولی قابل توجه sahra1970 عزیز ، ماست زیاد داره ، می شه هی من بدم اینور بعد niloofar20 بفرستن اون ور!
apb
apb
کاربر باتجربه لاک پشتی
کاربر باتجربه لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/11/2010, 16:10

اقا پرهام تویه جنگ شکست نخورید خیلی خوشحال اشاره اگه کمک خواستید بگید ما بیایم کمک :m/:
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Sahra 3/11/2010, 16:55

آقا پرهام اون دفعه وقت نشد خودمون را خوب معرفی کنیم .ایندفعه با علامت مشخصه میاییم که بشناسید ما رو.
ماست دیگه نه. ایندفعه نوبت ترشیه.
آقا مخمد یکی از اون طرح های ماشینت را مدل ماشین بت من بسازی کارتون شاید درست بشه.

راستی اگر قشون خواستین جمع کنین یک سری هم بزنین به این تاپیک چهارشنبه سوری. ماشاالله عجب آتیشپاره هایی اونجا هستند. خیلی خوشحال

راستی اصلا دعوای ما سر چی بود؟ متفکر:
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف maryam.m 3/11/2010, 19:04

مهتاب جون پارکش کردم! البته جا پارک نبود، با تانکم رفتم رو ماشین آقا محمد که خیلی وقته برای طراحیش زحمت کشیده!!! ناراحت خیلی خوشحال فقط خیلی ارتفاع رفته بالا من و نیلوفر خانم نمیتونیم پیاده شیم کمک

منم با ترشی موافقم چون مهتاب جون با خودش چند تا ماست کوچولو آورده (البته فکر نکنید بخاطرِِ ترس از نبودِ ماست در رستورانه ها! شاید خواستیم به نحو دیگری ازش استفاده کنیم خیلی خوشحال )
maryam.m
maryam.m
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 3

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف apb 3/12/2010, 03:51

خب بعد از زنگ زدن به آتش نشانی و ... بالأخره maryam.m و نیلوفر عزیز از تانکشون پیاده شدند! و تو رستوران نشستیم و غذا سفارش دادیم و خوردیم! لی ممن که از قبل با صاحب رستوران صحبت کرده بودم ، همه رو چیز خورد کرده بود جز من و بعد از غذا همه به یه خواب هوش فرو رفتند و فکر می کنید که در این موقع من چه کار کردم؟ خیلی خوشحال
apb
apb
کاربر باتجربه لاک پشتی
کاربر باتجربه لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 06:43

رهام همرو میبنده خیلی خوشحال در ضمن ماشین هایه من از جنس فولادن تانک روشون اثر نداره تازه ضد گلوله هم سهتن خیلی خوشحال

محمد جان ، رهام نه پرهام. و سهتن نه هستن! اشاره
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف apb 3/12/2010, 07:11

محمد جان ، دیگه قرار بوده با هم ملاقات داشته باشیم ، گروگان گیری که نبوده ، حالا خانوما با وسایل نظامی اومدن ، ما آقایون که مرام می زاریم! شما که با ماشینت اومدی ، منم که ظاهرا دست خالی!
apb
apb
کاربر باتجربه لاک پشتی
کاربر باتجربه لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 07:15

به به چه سوتی هایه زیبایی دادم خیلی خوشحال اصلا یه نفر داستانو کامل به طور خلاصه توضی بده تا ما بفهمیم کی به کیه خیلی خوشحال اقا پرهام نگران نباش خودم ادوات نظامی جور میکنم اشاره
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 07:21

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]این برایه شما اقا پرهام
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 07:28

اینم برایه مواقع خطر
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

اینم برایه فرار
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
اینم ماشینمون
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Samantha 3/12/2010, 09:19

این رو هم داشته باشید یه وقت ممکنه لازم بشه

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Samantha
Samantha
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف niloofar20 3/12/2010, 09:35

تو این زمان که خانوما بیهوش بودند محمد رو دم در باغ وحش به خاطر وسایلی که همراهش داشته دستگیر میکنند. خیلی خوشحال
آقا پرهامم واسه تلافی اتفاقاتی که توی قسمت اول افتاد تمام سلاح های خانوما رو برمیداره و ...

در ضمن سامانتا جون این موتور انقدر خوشگله. من که فکر نمیکنم دلم بیاد سوارش شم خیلی خوشحال
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 10:38

یه نفر بگه داستانو تا منم بفهمم چه خبره؟ سوال در ضمن ایم موتور قطعا به پایه ماشین نمیرسه خیلی خوشحال
اینم ماشین من.حالا این قشنگه یا موتور
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Samantha 3/12/2010, 10:45

این موتور سریع ترین تو دنیا هست :\m/:

ولی خب شاید به پای این یکی ماشین نرسه که پرسرعت ترین ماشین دنیاست. Bugati:

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

داستان از چه قراره حالا؟! سوال
Samantha
Samantha
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف samir 3/12/2010, 10:47

محمدجان
داستانی وجود نداره. بچه ها محض تنوع و خنده تکه تکه یک داستان تخیلی و اکشن را با موضوع قرارا ملاقات لاک پشتی تکمیل می کنند.

منم تا حالا خواننده این تاپیک بودم و لذت بردم.
samir
samir
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 11:11

سامانتا خانم اون موتور سریع ترین موتور دردنای در بین موتور هاس واون اون ماشینی که شما گذاشتید بوگاتی ویرون سریع ترین ماشین دنیاست که ۴۰۷ کیلوتر در ساعت سرعت داره و رقیب ندار قطعاموتورشما کم میاره خیلی خوشحال
ولی شاید بزودی این شکستش بده
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
ادمه داستان:بعدش اقا پرهام سریع میره رستوران ومیبیینه که همه بهوش امدن و بد جور نگاش میکنن.از خانوما خواهش میکنه که کمکش کنن منو نجات بدن(البته با کلی خواهش و تمنا).بعدش با هم میرن باغ وحش و با یک منطقه حفاظت شده با جدیدترین تکنولوژیه نظامی روبرو میشن و شاخ در میارن که این دیه از کجا اومده.پس باغ وش چی شد؟بعدش اونجاست که بانوان کوماندو وارد عمل میشن. بقیشو شما بگید
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف niloofar20 3/12/2010, 11:43

راستی بوگاتی گرونترین ماشین دنیا هم هست.

محمد متاسفانه من قدرت تخیلم انقدر دیگه بالا نیست. یکم ساده تر میگفتی خیلی خوشحال
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 11:53

بله خیلی گرونه یه مطلب جالب در موردش تو مجله خوندم که میارم اونوقع می فهمید عجب ماشینیه الا بحثو عوض نکنیم.
یکم دیگه هم یمیگم.
دور اون منطقه حصار های برقی بود که عبور کردن ازش غیره ممکن بود و یک در هم بیشتر نداشت که داشت با دکل ها و اسنایپر ها محافظت میشد.بعدش همینطور که همه داشتن با تعجب به این تشکیلات نگاه میکردن اقا پرهام دید یکی از سرباز ها برایه گشت زدن و چک کردن حصار ها که شکاف نباشه میاد بیرون.اقا پرهام به خانوما میگه این موقعیت خوبیه بایدبریم سراغش.بعدش یه نقشه میکشن و نیلوفر خانم با یک عدد شاخه گل جلویه اون سرباز ظاهر میشه و سلام میکنه و مخ طرفو میزنه.بعدش اقا پرهام از بالایه درخت میاد و میگه ااااااااااااااااااااااا و با یک حرکت توپ طرفو بیهوش میکنه.بعدش همه میریزن سر سربازو هرکی یه چیزشو برمیداره.اقا پرهام تفنگشو برمی داره و سامانتا خانم دوربینشو.سامانت خانم تویه اون میطو یه دید میزنه و میبینه ی چیزه قلمبه نورانی در وسط منطقس که در ارتفاع بالایی هم هست و در همین موقع همه دونه دونه یه نگاه میندازن و نیلوفر خانم میپرسه راستی محمد کجای این منطقه به این بزرگی هست؟

حالا شما بگید خیلی خوشحال
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Samantha 3/12/2010, 12:21

بعد یه دفعه دو تا هلیکوپتر میان طرفمون و آقا محمد ارپیجی رو برمیداره و هدف گیریشم که توپ، یه هلیکوپتر رو میزنه. بعد کلی سرباز از هلیکوپتر دومی میان پایین و ما هم شروع می کنیم به تیر اندازی. که یه دفعه یه نور شدید چشم هممون رو اذیت می کنه و دیگه هیچ جا رو نمی تونیم ببینیم. ادامه بدید خیلی خوشحال مردم بس که خالی بستم خیلی خوشحال
راستی اگه می خواین رانندگی با بوگاتی رو تجربه کنید. Need for speed بخرید lol!
Samantha
Samantha
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 12:53

من بازی میکنم ولی هنوز نتونستم بخرمش خیلی خوشحال فعلا ماشینم تو بازی اینه[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
خب ادامه داستان:بعد از اون نور شدید که هیچ چیزو ندیدم و بعد که چشامونو باز کردیمدیدیم سرباز ها دارن به طرفمون میان ما همه مله کردیمو با هرچی بود ناکارشون کردیم اما اون نور از چی بود؟ما باید نقشه ای میکشیدیم که بریم داخل ولی هیچ چیز نمیدونستیم.به هر حال اون سربازا مارو بی خیال شدن و ما هم نفهمیدیم چرا؟یهوی دیدیم یه صدا میاد که میگه اونا از بین رفتن برگردین به سر پسدتون.ما صدا رو دنبال کردیم و دیدم بی سیم سرباز هاست و یه نفس رات کشیدیم که نفهمیدن ما زنده ایم وسرباز ها اشتباهی گذارش داده بودن.بعدش اقا پرهام شروع کرد به کندن و از وما همه از زیر صار ها رد شیدیم.و وقتی رفتیم تو باورمو.ن نمیشد.کلی سرباز و دمو دستگاه و دوربین.مریم خانم گگفت که این همه تشکیلات تما یه منبع انرژی و اتاق کنترل هم داره.و اینجا بود که همه به فکر فرو رفتیم............
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Samantha 3/12/2010, 13:21

بعد آقا پرهام به فکر یه نقشه ی جدید کشیدن افتاد. کلی فکر کردیم که چطور اون همه سربازو دور کنیم. من که عشق بازی جنگی هستم به یاد تک تک بازی هام افتادم و یه فکری به سرم زد.
که البته به کمک بچه ها عملی شد. تصمیم گرفتیم بریم پیش کسی که فرمان میده به سربازا تا اون ها رو به یه مسیر دیگه بکشونه. با کلی تهدید موضوع حل شد و سرباز ها از اون منطقه دور شدن البته عده ای باقی موندن.ولی بعد با یه مشکل بدتر رو به رو شدیم و اون این بود که...
Samantha
Samantha
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف niloofar20 3/12/2010, 13:36

من که نفهمیدم چی شد؟ متفکر: خیلی خوشحال
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف Samantha 3/12/2010, 13:46

منم همینطور خیلی خوشحال

ولی خودم ادامه میدم:
مشکل بزرگتر این بود که آقا محمد غیبش زده بود تعجب نظر های مختلف داده میشد که مثلا دستگیر شده، دراکولا خوردتش خیلی خوشحال گذاشته رفته و...
که ناگهان خودمون رو در محاصره ی کلی سرباز دیدیم. که خوش بختانه...
Samantha
Samantha
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلم نامه لاک پشتی - صفحة 3 Empty رد: فیلم نامه لاک پشتی

پست من طرف محمد 3/12/2010, 14:50

راستی تویه این داستان سعی کنید محیط رو تویه زحنتون خیلی بزرگ تجسم کنید.

ما در قسمتی فرماندهی بودیم و کلی سر باز محاصرمون کرده بود که خوشبختانه اقا پرهام اونجا شیطونی کرده بود و با کامپیوتر ها ور رفته بود و همه سیستما قاطی شده و اتفقا تفنگ هایه سرباز ها از سیستم کامپیوتری کمک میگرفت.بعدش اقا پرهام یادش افتاد که تفنگاشون کار نمکنه و به سربازا گفت ببینم میخواید چیکار کنید گوگولیا.یهویی یکی از سربازا غیرتش میزنه بالا میاد شیلک کنه که میبینه تفنگ کار نمیکنه و میاد که با قنداق تفنگ به اقا پرهام حمله کنه و در همون زمان اقا پرهام میپره هوا و با دوتا لغت کاری ترفو ناکار میکنه.بعدش همه حمله میکنن و میشه سریال بروس لی.ما همرو نفله کریدم و ماشلا بانوان همرو زدن اقا پرهام داشت جیباشونو میگشت خیلی خوشحال بعد از دعوا ما رفتیم دم یکی از کامپیوتر ها و نیلوفر خانم که کمی وارد بود با کامپیوتر کار کرد و فهمید که زندانی ها در ۱۰۰ کیلومتر زیر زمین حفاظت میشن و در انجا تفنگ هایه رگبار هست که خیلی خطر ناکن.بعدش اقا پرهام گفت نگران نباشید خودم ناکارشون میکنم.همین جاساراس خانم جوش میاره و میگه اقا پرهام شما خیلی مغروریدا.اقا پرهام یهویی یه کلید در میاره و میگه این باید به یک دردی بخوره چون وقتی داشتم میگشتم طرفو روی کارت رویه سینش نوشته بود مسول کنترل بقر سازمان.بعدش اقا پرهام یهویی کلیدو کرد تویه یه جا و پیچوند و همه چیز از کار افتاد.بعدش همه خوشال شدیم چون میدونستیم همه چیزشون از کار افتاده ولی حالا چجوری میتونستیم مملی رو نجات بدیم چون درها برقی بودن و چراغیم نبود که ببینیم کجا میریم.

ببخشید جو گیر شدم زیاد نوشتم ناراحت
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 3 از 5 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد