فیلم نامه لاک پشتی
صفحه 3 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
رد: فیلم نامه لاک پشتی
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: فیلم نامه لاک پشتی
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: فیلم نامه لاک پشتی
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
ماست دیگه نه. ایندفعه نوبت ترشیه.
آقا مخمد یکی از اون طرح های ماشینت را مدل ماشین بت من بسازی کارتون شاید درست بشه.
راستی اگر قشون خواستین جمع کنین یک سری هم بزنین به این تاپیک چهارشنبه سوری. ماشاالله عجب آتیشپاره هایی اونجا هستند.
راستی اصلا دعوای ما سر چی بود؟ :
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: فیلم نامه لاک پشتی
منم با ترشی موافقم چون مهتاب جون با خودش چند تا ماست کوچولو آورده (البته فکر نکنید بخاطرِِ ترس از نبودِ ماست در رستورانه ها! شاید خواستیم به نحو دیگری ازش استفاده کنیم )
maryam.m- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: فیلم نامه لاک پشتی
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: فیلم نامه لاک پشتی
محمد جان ، رهام نه پرهام. و سهتن نه هستن!
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: فیلم نامه لاک پشتی
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
اینم برایه فرار
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
اینم ماشینمون
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
Samantha- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: فیلم نامه لاک پشتی
آقا پرهامم واسه تلافی اتفاقاتی که توی قسمت اول افتاد تمام سلاح های خانوما رو برمیداره و ...
در ضمن سامانتا جون این موتور انقدر خوشگله. من که فکر نمیکنم دلم بیاد سوارش شم
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: فیلم نامه لاک پشتی
اینم ماشین من.حالا این قشنگه یا موتور
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
ولی خب شاید به پای این یکی ماشین نرسه که پرسرعت ترین ماشین دنیاست. Bugati:
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
داستان از چه قراره حالا؟!
Samantha- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: فیلم نامه لاک پشتی
داستانی وجود نداره. بچه ها محض تنوع و خنده تکه تکه یک داستان تخیلی و اکشن را با موضوع قرارا ملاقات لاک پشتی تکمیل می کنند.
منم تا حالا خواننده این تاپیک بودم و لذت بردم.
samir- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: فیلم نامه لاک پشتی
ولی شاید بزودی این شکستش بده
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
ادمه داستان:بعدش اقا پرهام سریع میره رستوران ومیبیینه که همه بهوش امدن و بد جور نگاش میکنن.از خانوما خواهش میکنه که کمکش کنن منو نجات بدن(البته با کلی خواهش و تمنا).بعدش با هم میرن باغ وحش و با یک منطقه حفاظت شده با جدیدترین تکنولوژیه نظامی روبرو میشن و شاخ در میارن که این دیه از کجا اومده.پس باغ وش چی شد؟بعدش اونجاست که بانوان کوماندو وارد عمل میشن. بقیشو شما بگید
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
محمد متاسفانه من قدرت تخیلم انقدر دیگه بالا نیست. یکم ساده تر میگفتی
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: فیلم نامه لاک پشتی
یکم دیگه هم یمیگم.
دور اون منطقه حصار های برقی بود که عبور کردن ازش غیره ممکن بود و یک در هم بیشتر نداشت که داشت با دکل ها و اسنایپر ها محافظت میشد.بعدش همینطور که همه داشتن با تعجب به این تشکیلات نگاه میکردن اقا پرهام دید یکی از سرباز ها برایه گشت زدن و چک کردن حصار ها که شکاف نباشه میاد بیرون.اقا پرهام به خانوما میگه این موقعیت خوبیه بایدبریم سراغش.بعدش یه نقشه میکشن و نیلوفر خانم با یک عدد شاخه گل جلویه اون سرباز ظاهر میشه و سلام میکنه و مخ طرفو میزنه.بعدش اقا پرهام از بالایه درخت میاد و میگه ااااااااااااااااااااااا و با یک حرکت توپ طرفو بیهوش میکنه.بعدش همه میریزن سر سربازو هرکی یه چیزشو برمیداره.اقا پرهام تفنگشو برمی داره و سامانتا خانم دوربینشو.سامانت خانم تویه اون میطو یه دید میزنه و میبینه ی چیزه قلمبه نورانی در وسط منطقس که در ارتفاع بالایی هم هست و در همین موقع همه دونه دونه یه نگاه میندازن و نیلوفر خانم میپرسه راستی محمد کجای این منطقه به این بزرگی هست؟
حالا شما بگید
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
راستی اگه می خواین رانندگی با بوگاتی رو تجربه کنید. Need for speed بخرید
Samantha- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: فیلم نامه لاک پشتی
خب ادامه داستان:بعد از اون نور شدید که هیچ چیزو ندیدم و بعد که چشامونو باز کردیمدیدیم سرباز ها دارن به طرفمون میان ما همه مله کردیمو با هرچی بود ناکارشون کردیم اما اون نور از چی بود؟ما باید نقشه ای میکشیدیم که بریم داخل ولی هیچ چیز نمیدونستیم.به هر حال اون سربازا مارو بی خیال شدن و ما هم نفهمیدیم چرا؟یهوی دیدیم یه صدا میاد که میگه اونا از بین رفتن برگردین به سر پسدتون.ما صدا رو دنبال کردیم و دیدم بی سیم سرباز هاست و یه نفس رات کشیدیم که نفهمیدن ما زنده ایم وسرباز ها اشتباهی گذارش داده بودن.بعدش اقا پرهام شروع کرد به کندن و از وما همه از زیر صار ها رد شیدیم.و وقتی رفتیم تو باورمو.ن نمیشد.کلی سرباز و دمو دستگاه و دوربین.مریم خانم گگفت که این همه تشکیلات تما یه منبع انرژی و اتاق کنترل هم داره.و اینجا بود که همه به فکر فرو رفتیم............
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: فیلم نامه لاک پشتی
که البته به کمک بچه ها عملی شد. تصمیم گرفتیم بریم پیش کسی که فرمان میده به سربازا تا اون ها رو به یه مسیر دیگه بکشونه. با کلی تهدید موضوع حل شد و سرباز ها از اون منطقه دور شدن البته عده ای باقی موندن.ولی بعد با یه مشکل بدتر رو به رو شدیم و اون این بود که...
Samantha- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: فیلم نامه لاک پشتی
ولی خودم ادامه میدم:
مشکل بزرگتر این بود که آقا محمد غیبش زده بود نظر های مختلف داده میشد که مثلا دستگیر شده، دراکولا خوردتش گذاشته رفته و...
که ناگهان خودمون رو در محاصره ی کلی سرباز دیدیم. که خوش بختانه...
Samantha- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: فیلم نامه لاک پشتی
ما در قسمتی فرماندهی بودیم و کلی سر باز محاصرمون کرده بود که خوشبختانه اقا پرهام اونجا شیطونی کرده بود و با کامپیوتر ها ور رفته بود و همه سیستما قاطی شده و اتفقا تفنگ هایه سرباز ها از سیستم کامپیوتری کمک میگرفت.بعدش اقا پرهام یادش افتاد که تفنگاشون کار نمکنه و به سربازا گفت ببینم میخواید چیکار کنید گوگولیا.یهویی یکی از سربازا غیرتش میزنه بالا میاد شیلک کنه که میبینه تفنگ کار نمیکنه و میاد که با قنداق تفنگ به اقا پرهام حمله کنه و در همون زمان اقا پرهام میپره هوا و با دوتا لغت کاری ترفو ناکار میکنه.بعدش همه حمله میکنن و میشه سریال بروس لی.ما همرو نفله کریدم و ماشلا بانوان همرو زدن اقا پرهام داشت جیباشونو میگشت بعد از دعوا ما رفتیم دم یکی از کامپیوتر ها و نیلوفر خانم که کمی وارد بود با کامپیوتر کار کرد و فهمید که زندانی ها در ۱۰۰ کیلومتر زیر زمین حفاظت میشن و در انجا تفنگ هایه رگبار هست که خیلی خطر ناکن.بعدش اقا پرهام گفت نگران نباشید خودم ناکارشون میکنم.همین جاساراس خانم جوش میاره و میگه اقا پرهام شما خیلی مغروریدا.اقا پرهام یهویی یه کلید در میاره و میگه این باید به یک دردی بخوره چون وقتی داشتم میگشتم طرفو روی کارت رویه سینش نوشته بود مسول کنترل بقر سازمان.بعدش اقا پرهام یهویی کلیدو کرد تویه یه جا و پیچوند و همه چیز از کار افتاد.بعدش همه خوشال شدیم چون میدونستیم همه چیزشون از کار افتاده ولی حالا چجوری میتونستیم مملی رو نجات بدیم چون درها برقی بودن و چراغیم نبود که ببینیم کجا میریم.
ببخشید جو گیر شدم زیاد نوشتم
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
صفحه 3 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
» فیلم های روز(اطلاع رسانی فیلم های جدید)
» فرهنگ نامه لاتی
» پس زمینه ی لاک پشتی موبایل برای اعضای"گفتگوی لاک پشتی"
» وصیت نامه