شما یادتون نمیاد

شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران

شما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه

شما يادتون نمياد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا

شما يادتون نمياد وقتی یه کلمه رو با هم می گفتیم موهای همو می کشیدیم تا شوهرمون خوشگل تر شه

شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله

شما يادتون نمياد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد! محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها

شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی .... میفتی تو اب خیس میشی ....کی میپزه اشپز باشی ..... کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد


شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، چیپسایی که توش سس کچاب میریختیم, بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر

شما یادتون نمیاد، بچگیا تفنگ بازی که میکردیم، میرفتیم جلو یکی میگفتیم: دستا بالا، خشتک پایین

شما یادتون نمیاد کارت صد آفرين مي‌دادن خر کیف مي‌شديم، هزار آفرين که مي‌دادن خوده خر
مي‌شدیم

شما یادتون نمیاد اما وقتی بچه بودیم گلبرگ گلها رو روی ناخنمون می چسبوندیم بعد می گفتیم لاک زدیم

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن

شما يادتون نمياد بستني ميهن رو که میگفت مامان جون بستنيش خوشمزه تره

شما یادتون نمیاد پستونک پلاستیکی مّد شده بود مینداختیم گردنمون

شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد

شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه

و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد:>

اون قسمت مدیر مدرسه از والدین ما کادو رو میگرفت رو اتفاقا خوب یادمه
هنوز هم فلسفه اش رو نفهمیدم

با من که تو مهد کودک هم همین کارو میکردن و همیشه خواهرم بهم میگفت که اینو مامان برات خریده بود[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

کار من به این حرفا نمیکشید
بابام میگفت این پول رو مدرسه خواسته بود که برات کادو بخرن، برو بده بهشون

من هم همیشه با توجه به مبلغش حدس میزدم که چه چیزایی میتونه باشه

البته توی مدارس معمولا سعی میکنن همون کیف و کتاب و دفتر و ... بهت بدن که مثلا بیشتر تشویق به تحصیل بشی

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]من اگه بودم پولش رو ور میداشتم میگفتم کادو نمیخوام ...میرفتم چیزی که دوست داشتم میخریدم[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

حمل پول هایی که باید به مدیر مدرسه داده میشدن همیشه برای من سخت ترین کار بود

اینکه باید پول رو مثلا خرج تحصیلم کنم در حالی که هیچ تفاوتی در روند تحصیلی من ایجاد نمی کرد !!

راستی اون مورد که هرکس بهمون فحش میداد هم من هیچوقت انجام ندادم چون بهم گفته بودن کار بدیه

اعلام وضعیت قرمز هم به سن من قد نمیده، یعنی میده ولی یادم نمیاد

جالب بود زکیه
خیلیاشو یادمه به خصوص آژیر گل و بلبل تلویزیون سرود ملی چیپس

خیلی چیزا رو هم ما یادمون می یاد که شما یادتون نمی آید خانم !!
وقتی توی مدرسه از پشت سرت ناظم ها یهو مقنعه رو می کشیدن و جوری باید کش مقنعه محکم می بود که اصلا عقب نره !! و گرنه کارت به اتاق مدیر بود.....
باید یادت نیاد اون روزایی رو که واسه بارونی و کفش رنگی به دخترای 12و13 ساله گیر می دادن و باید جواب پس می داد جلوی در مدرسه که چرا بارونیت قرمزه دختر!!!!
....و خیلی چیزای دیگه که وقتی یاد خودمم می یافته دلم میگیره از کودکی که اینجوری سپری شد...

من همه رو یادمه!تازه خیلیاشو همین الانم انجام میدم!!!

ناظم ها یهو مقنعه رو می کشیدن و جوری باید کش مقنعه محکم می بود که اصلا عقب نره

باور کنین توی پادگان، حتی به پوتین هم کاری نداشتن. با شما چرا اینکار رو کردن خدا میدونه.

دلم میگیره از کودکی که اینجوری سپری شد

خدا وکیلی، خیلی ها به نسل سوخته دهه 60 ظلم کردن که حتی اون دنیا هم نمیتونن جوابش رو بدن.

وقتی توی مدرسه از پشت سرت ناظم ها یهو مقنعه رو می کشیدن و جوری باید کش مقنعه محکم می بود که اصلا عقب نره !! و گرنه کارت به اتاق مدیر بود.....

کسی جرات نداشت با ما ازین کارا کنه مخصوصاً با من..... من همیشه ناخونام بلند بود و همیشه بهم گیر میدادن.... ولی کو گوش شنواااا؟

مرسی ،جالب بود.
بله شما یادتون نمیاد کتاب های ژول ورن دونه ای 1200 ریال بود هر وقت نمره هام خوب می شد داداشم یکی واسم می خرید ..
یادش به خیر ..

شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

من همه رو یادمه اما اینارو یادم نمیاد.

وقتی توی مدرسه از پشت سرت ناظم ها یهو مقنعه رو می کشیدن و جوری باید کش مقنعه محکم می بود که اصلا عقب نره !! و گرنه کارت به اتاق مدیر بود.....

این کارو با ما تو دبیرستان میکردند و من به خاطر مقنعه ام همیشه دفتر بودم اما هیچ وقت تنگش نکردم آخر ناظممون از لج من انضباطمو 19 داد.منم چون مامانم معلم بود مجبورش کردم بره بگه انضباطم رو دست کنن.

وای چقدر دعا می کردم برف بیاد مدرسه تعطیل بشیم
یادش بخیر

من همیشه ی خدا کفش قرمز می پوشیدم همش نمیذاشتن برم سر امتحان

الانم توی دانشگاه آزاد از اسلام همین اتفاق تکرار میشه 7تا امتحان تو ترم های مختلف سر کفشام ...
خوشحالم لج بعضی از حراستای خنگ در میاد
مردم با بلوز شلوار میان جرات ندارن چپ چپ نگاشون کنن اونوقت ما ....

روانی ان

اااااااااااااااااااااااااا شیوا جان چندساله داری این کفش رو میپوشی؟[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

زکیه جون اینی که الان هست 2 ماهه عزیزم

پس کلاً کفش قرمز دوست داری

شیوا جان خوبه باز به کفشتون گیر میدن!واسه ما پالتو مانتو ...کلا به رنگ قرمز مثل اینکه حساسیت دارن!!!

مال ما به شال و روسری نارنجی هم حساسیت دارن

زکیه جون پبش میاد ولی کلا قشنگه با بقیه فرق داشته باشی

منم عاشق تفاوتم [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

آخي ياد اون موقعي كه مسابقه هفته پخش ميشد
و مدرسه دستمال ليولن و ناخن و موهامون رو نگاه ميكردن
هميشه با دعوا ميكردن چرا موهات شونه نيست هرچي مي گفتم بابا شونه كردم اما چون موهام فره ديده نميشه كسي باور نمي كرد كاري ردن كه من تا چند سال پيش از فر بودن موهام متنفر بشم و سالها زجر بكشم

رها جان بیا عوض من موهای فر دوستدارم

حالا ديگه برام عادي شده تمام اون سالهايي كه بايد بهش ميرسيدم تا طراوت داشته باشه گذشت
الان ديدم رو عوض كردم وديگه از چيزهايي كه من در داشتنش دخل و تصرفي ندارم ناراحت نميشم

بازهم ممنون زكيه جون