گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

انشاهای غضنفر

2 مشترك

اذهب الى الأسفل

انشاهای غضنفر Empty انشاهای غضنفر

پست من طرف بیتا 8/19/2010, 06:46

انشاهای غضنفر:

موضوع انشاء : ۱۳ نوروز را چگونه در کردید ؟
امسال سال نو خیلی مبارک بود زیرا در امسال پدرم ما را به شمـــال برده است! این بهترین مسافرتی است که پدرم ما را آورده است چـــون قبل از این هیـــچوقت ما را به مسافرت نبرده بود! در راه شمال به ما خیـــلی خوش گذشـت! ما در راه خیلی چپ کردیم! پدرم می گفت من می پیچم ولی نمیدانم چرا جــاده نمی پیچه!
خواهرم یک بار دستش را از پنجره ماشین بیرون آورد تا پوست تخمـهاش را بریزد و یک ترانزیت از کنار ماشین ما رد شد و دست خواهرم از بازو کنده شد و ما خیلی خندیدیم ما برای ناهار به اکبر جوجه رفتیم، البته من خود اکبرآقا را ندیدم ولی پدرم که او را دیده است می گوید خیلی جوجه اسـت! در جاده خیلی برف آمده بود و ما برف بازی کردیم! مـــــن با گوله برف به پس کـله پدرم زدم و او عصبانی شد و دست من را لای در ماشین گذاشـت و در ماشین را محکم بست!
پدرم قیلـون و چایی ســـفارش داد. پدرم خیلی قشنگ قیلون میکشد. پدرم حتی در متل قـو هم از رژیمش دست بر نمیدارد و درِ گوشی به همان پسره که قیلون آورد چیزی مـیگوید و یک پارچ آب سفارش می دهد! پدرم عادت دارد نوشابه را با آب قاطی میکند!
کنار ما چند تا جوان نشسته اند و آواز میخوانند: میخوام برم زن بگیرم ! گوجه بدم رب بگیرم و ... پدرم با این شعر خیلی حال میکند ولی مادرم عصبانی میـشود و با پارچ آب پدرم به صورت من میکوبد! ما 13 را در همانجا در کردیم البته پـدرم خیلی بیشتر از ما در کرد ولی به هر حال به ما خیلی خوش گذشت و من خیلی کتک خوردم ...

×××
موضوع انشا: سال گذشته را چگونه گذراندید؟
قلم بر قلب سفید كاغذ می گذارم و فشار میدهم تا انشا ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوبی و پر بركتی میباشد. سال گذشته پسر خاله ام زیرچرخ تریلی رفت و له گشت و ما در مجلس ترحیمش شركت كردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت .
ما خیلی خاك بازی كردیم. من هر چی گشتم پسرخاله ام را پیدا نكردم. در آن روز پدرم مرا با بیل زد، بدون دلیل !
من در پارسال خیلی درس خواندم ولی نتوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت كردند. پدرم من را به مكانیكی فرستاد تا كار كنم و اوستای من هر روز من را با زنجیر چرخ میزد و گاهی موقعها كه خیلی عصبانی میشد من را به زمین میبست و دو سه بار با ماشین یكی از مشتریها از روی من رد میشد .
در سال گذشته ما به مسافرت رفتیم و با قطار رفتیم. من در كوپه بسیار پدرم را عصبانی كردم و او برای تنبیه من را روی تخت خواباند و تخت را محكم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم !
پدرم در سال گذشته خیلی سیگار میكشد و مادرم خیلی ناراحت است و هی به من میگوید: غضوک اوغلی، ولی من نمیدانم چرا وقتی مادرم به من فحش میدهد، پدرم عصبانی می شود !
در سال گذشته ما به عید دیدنی رفتیم و من حدوداً خیلی عیدی جمع كرده ام، ولی پدرم همه آنها را از من گرفت و آنتن ماهواره ای خرید كه بسیار بدآموزی دارد و من نگاه نمیكنم. پدرم در سال گذشته رژیم گرفته است و هر شب با دوست هایش آب و ماست و خیار میخورند و میخندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس و ماست موسیر میخورند !!!
موضوع انشاء : فوايد کامپيوتر را توصيف کنيد
کامپيوتر چيز بسيار خوبی ميباشد و برای ما خيلی لازم داريم . پدرم به من قول داده که که برای هر نمره بالای ۱۲ در کارنامه ام يک تکه از آن را برای من بخرد ! فعلا پدرم يک موس خريده و قول داده ماه به ماه سيستم را آپديت کند !پدرم در کامپيوتر خيلی ميفهمد و حتی توانسته يک بار به اينترنت وارد کند ! مادرم در برخورد با کامپيوتر خيلی شاس ميباشد و روزی دوبار موس من را با جارو و بيل ميزند ! حتی تازگيا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همين علت انگشت شست هردو پای پدرم قطع شده ميباشد !پدرم شب ها به کافی شاپ ميرود و داخل ميکند و چت ميکند ! مادرم و پدرم هميشه در حال چک و لقد ميباشند و مادرم به پدرم ميگويد تو مگه خودت خواهر و مادر نداری که ميری با دخترای خارجکی چت ميکنی ! من هم در اين مواقع حرف نميزنم چون ميدانم مادرم به من ميگويد : کپو اوغلو ! اوشاخ پيس ! بيشين مشقاتو بينويس ! پدر من تازگيها در اورکات ميباشد و من ميدانم که اورکات خيلی بی ناموس ميباشد و شنيده ام که خيلی دختر دارد و خيلی بد حجاب ميباشند ! پدرم چند روری است که موس من را قايم کرده و ميگويد مزاحم درس خواندن من ميباشد ! خواهرم خيلی وقت است شوهرش را کرده است و الان هم خيلی بچه دارند ! من گاهی وقت ها به خانه آنها ميروم و از آنحا کانتکت ميکنم و با يک آيدی دخترانه با پدرم چت ميکنم و لاو ميترکانم ! پدرم خيلی دوروغ ميگويد و در کامپيوتر ميگويد بچه جردن بوده است و يک روز صبح بلند شده است و ديده در جوب دروازه دولاب است او ميگويد آب زده ما رو آورده پايين ! کامپيوتر بسيار مفيد ميباشد و من آن را خيلی دوست دارم و اين بود انشای من
بیتا
بیتا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 23

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

انشاهای غضنفر Empty رد: انشاهای غضنفر

پست من طرف sheyda 8/19/2010, 10:45

ممنون بیتای عزیز.خیلی خنده دار بود
sheyda
sheyda
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

انشاهای غضنفر Empty رد: انشاهای غضنفر

پست من طرف بیتا 8/19/2010, 10:46

خواهش می کنم شیدا جون عشق
بیتا
بیتا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 23

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد