حیوانات خانگی masi

چقدر نازه توپک.واقعا اسمش بهش میاد.منم عاشقش شدم.آخی طفلی نیکس تو عکس دومی ترسیده رفته تو لاکش

ممنون بچه ها.
آره،نيكس خيلي ترسيد.اما حقشه فضول خان.

چقدر خوشگل و نازه :;;>:
خوشحالم که مامان مهربونی مثل شما پیدا کرده مسی جان :>:d<:
مراقب خودت و بچه ها باش

مسي جون بچه ي من فضول نيست مثل مامانش كنجكاوه :>#(:

ستاره راست میگه
نیکس فضول نیست...من خودم تحقیق کردم

مسی جون برای ته قفس از روزنامه استفاده کردی؟ روزنامه برای زیر پای توپک مناسب نیست، سرب داره و جوهری که برای نوشتن کلمات و تصاویر روش استفاده می شه سمی و مضره. به خصوص که همیشه باهاش در تماس هست.

رنيا جان پس از چي استفاده بشه اخه من يك گنجشگ زخمي دارم كه خوب شده ولي نميتونه بپره و خيلي هم لوسه براش از چي استفاده كنم

فکر میکنم کلش خوب باشه.

برای توپک همون محیطی که آقای دکتر براش تجویز کردن مناسبه. فکر میکنم جای آزادی باید داشته باشه و زیرش هم خاک باشه. من خودم برای مرغ عشق هام اکثراً از کاغذ الگو یا پشت کاغذ کادو (سفیدش) استفاده می کنم. هم ته قفس که هر شب می رن توش و هم روی بوفه و یخچال و بالای کابینت و .. که علاوه بر تماس داشتن زیاد با اون، می جوندش. گنجشک رو نمی دونم ولی با توجه به اینکه زخمی هم هست باید جای تمیزی داشته باشه که زخمش به خاطر وجود میکروب های زیاد عفونی نشه و روزنامه رو هم به همون دلایلی که گفتم بهتره استفاده نکنین.

نتايج گشت قندكم تو خونه:

من قندكمو گذاشتم تو كرمانشاه.يعني مامانم نذاشت بيارم.به خاطر كنكور ارشد.
حالا ديگه تنهام.تنهاي تنها.

ميخواي سرپرستي يكي از لاكپشتاي منو قبول كني

اخ چقدر سخته
میتونم درک کنم
راستی منم احتمالا باید سوگل و واگذار کنم البته هنوز قطعی نشده

تسلیت می گم مسی جون، خیلی ناراحت شدم.

مرسي از همدردي تون.
مامانم از عذاب وجدان به خاطر تتيس گفته ديگه نبايد لاكي بيارم.

قندكم وقتي كه ميترسه اين شكلي ميشه.

وقتی می ترسه چه ترسناک میشه
نــــــــــــــــــــازی :*

ای خدا با همه وجودش داره داد میزنه.

الهی بمیرم
از چی ترسیده که اینجوری کرده قیافه شو؟

نه بابا اصلا صداش در نمياد.فقط دهنشو باز كرده.
آبجيم تو اتاق گذاشته بود دنبالش اونم فرار ميكرد.

ای جون دلم. فقط دهنشو باز میکنه احتمالا فکر میکنه از دندونهای تمساح تو دهنش داره که میخواد مارو بترسونه
مسی جونم از طرف من روی ته نوکش اونجایی که پرهای ریز ریز داره محکم ببوس. :*

بچه ها يه خبر بد دارم كه ميدونم شمارم همون قدر ناراحت ميكنه كه منو كرد.
من وقتي تهران نبودم توپك رو سپردم به يه بنده خدا.اما وقتي برگشتم...
نميدونم چرا مرد اما انگار جلو آفتاب مونده.مثل بلدرچين هاي مه لقا جان.

اين موجود كوچولو جوليه.يهو پيداش شد.داييم نميدونم از كجا آوردتش.
ولي حالا مال منه.
خيلي شيطونه.

ولش كه ميكني همش ميپره.ميخواد پرواز كنه ولي پرهاشو چيدن.توي قفسم انقدر پريده بود تمام سرش زخم شده.

اخی چقدر نازه خوش بحالت میتونی ولش کنی تو خونی من نمیتونم لاکیمو تو دستم بگیرم