گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب...

2 مشترك

اذهب الى الأسفل

به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب... Empty به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب...

پست من طرف hengameh 5/1/2010, 13:55

به بهانه ی نمایشگاه کتاب و اردیبهشت و وبلاگ یکی از دوستام که این کارو کرده بود و نتیجه اش برام خیلی شیرین بود به ذهنم رسید اینجا این تاپیکو ایجاد کنم...

وقتی برای اولين بار کتابی رو، حالا هر چي باشه، به دست می‌گیریم و ورق می‌زنیم، و از اول تا آخر می‌خونیم، در حقيقت سفری رو آغاز می‌کنیم که دیگه پایانی نداره. این لحظه در زندگی هر كدوم از ما رنگی ویژه و آهنگی خاص داره. برای هر یک از ما به شکلی خاص خودمون هویت پيدا ميكنه. همیشه نخستین بارها در زندگی ما اهميت زيادي داره: اولین باری که شروع به راه رفتن مي‌كنيم، اولین باری كه حرف مي‌ز‌نيم اولين روزي كه به مدرسه مي‌ريم، اولين باري كه دوست پیدا می‌کنیم، اولین باری که کسی رو دوست می‌داریم، اولین باری که به سفر می‌ريم، اولین باری که عاشق مي‌شيم اولين باري كه عاشقمون مي‌شن، اولین باری که هیبت مرگ رو در رفتن عزيزانمون تماشا می‌کنیم و داغون مي‌شيم.... و اولین باري كه کتابی می‌خونیم... و این اولین بارها شکل و كيفيت و مسير زندگی ما رو تعيين می‌کنه، به اون هویت می‌ده، جاودانه می‌کنه، ما رو از دیگران متمایز می‌كنه، راه‌های جدیدی رو پیش روی ما باز ميكنه و ما رو به سمتی می‌بره که خودشون می‌خواهند....
راستي اولين کتاب زندگی من چي بود؟ اولين کتاب زندگی تو چي بود؟محبوب ترینشون چی؟؟ بزرگترین خاطره ات از این دوست قدیمی چیه؟؟


اين مطلب آخرين بار توسط hengameh در 5/1/2010, 14:04 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
hengameh
hengameh
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب... Empty رد: به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب...

پست من طرف hengameh 5/1/2010, 14:02

از خودم شروع میکنم کتاب خونیه من از 3 سالگی شروع شد و کیهان بچه ها و کتابهای کانون پرورش که هر ماه آویزون در بودم که پستچیه محبوب محلمون برام بیاره...یادش بخیر...

اما اولین کتابی که رسما خوندم 9 سالگیم بود و از معلمم کادو گرفتم...از همه ی مامان ها پرسیده بود چی بخره برامون و اکثرا اسباب بازی خواسته بودن اما مامان من گفته بود من عاشق کتابم و من کتاب داستان باستان فردوسی رو کادو گرفتم و با مرگ سیاوش گریه کردم و با فرنگیسش عاشق شدم و با رستم و سهراب تو دنیای بچگیم زندگی کردم و تا همین الان شد عادت همیشه ام که هر شب شده 2 صفحه اما کتاب بخونم. اینه ماجرای من و بهترین دوست زندگیم
لبخند
hengameh
hengameh
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب... Empty رد: به بهانه ی اردیبهشت...برای کتاب...

پست من طرف masi 5/1/2010, 14:49

منم اولين كتابمو تا جايي كه يادم مياد سوم دبستان جايزه گرفته بودم.اسمش آهوي دشت سبز بود.خيلي بزرگتر از سنم بود.عاشقش بودم.هنوزم دارمش.
masi
masi
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد