گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

درون قفسم

اذهب الى الأسفل

درون قفسم  Empty درون قفسم

پست من طرف شيما 2/27/2011, 03:10

ترجمه شعر زيباي in my cage
By Mary Brandolino درون قفسم  Lgu8bqvn9l8lq8zdv55

من عيد را به ياد مياورم
رنگارنگ بود و جالب
زندگي جديد من شروع خواهد شد
درون قفسم

من تنها يك چيز كوچك بودم
وقتي انها مرا از فروشگاه آوردند
و آنها مرا روي زمين قرار دادند
درون قفسم

آنها مرا براي بازي گرفتند
براي عشق به يك پت تمام وقت
سپس در پايان روز من بايد ميرفتم
درون قفسم

در شب بيرون از خانه انها
من غمگين بودم و ناديده گرفته شده
اغلب ترسان و نا ايمن
درون قفسم

در آب و هواي خشك يا باراني
گاهي سرد سرد و گاهس داغ داغ
من فقط آنجا نشسته بودم و برزگ ميشدم
درون قفسم

گربه و سگ بازي ميكردند
درحاليكه من تنها نشسته بودم
درون قفسم

بچه ها روي چمنهاي تازه ميدويدند
و من فقط ميتوانستم نگاهشان كنم
درون قفسم

اجازه دهيد من زير آفتاب بازي كنم
من نميتوانم بدوم اينجا
درون قفسم

وقتي نام خرگوش ميايد
ياد ييك توپ پنبه اي كوچك ميافتند
حالا من بزرگ شده ام و فراموش شده ام
درون قفسم

نميدانم چه مشكلي پيش امد در خانه من
من فقط كمي بزرگ شده بودم
درون قفسم

آنها مرا به چند پند فروختند
من كه يكبار عاشق شده بودم
ديگر نميتوانستم عاشق كس ديگري شوم
حالا منتظر هستم تا بميرم
درون قفسم
شيما
شيما
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

روانشناس گفتگوی لاک پشتی روانشناس انجمن
کاربر ماه انجمن کاربر برتر انجمن
تشکر : 150

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد