تبریز شهر اولین ها

سلام

واقعا خیلی خوش حال شدم از نظرات اعضای خوب

شما بیایین تبریز منمن قبل از اومدن ÷یام بدیدن بد شما رو جاهایی ببرم که کیف کنید

و این رو هم بگم

میزان سیگاری خانم هادر تبریز در حدود صفر است

دوما شما لطف کنید از اصفهانیان عزیز بپرسید خانمشون اهل کجاست جواب خوبی رو خواهید شنید

اگر خواستید جوابش رو تو پیام خصوصی می گم به هرکی که خواست

دوما به نظر من بهترین مادر های دنیا رو داره

و ما یک چیزی داریم که شما ندارید اگر کسی گفت چی است جایزه داره

یعنی چی میتونه باشه؟

جواب: تراختور

نه بابا زکیه جون با کی مشورت کردی تبریز دوستی چیزی داری

چرا یه دوست دارم اسمش هاله است

سلام

زکیه عزیز زدی تو خال

درسته تراختور افرین بر شما که تراختور می گید نه تراکتور این ها با هم خیلی فرق دارد

آخ جون درست گفتم درست گفتم

و ما یک چیزی داریم که شما ندارید اگر کسی گفت چی است جایزه داره

تبریز خیلی چیزا داره که تهرون نداره!

مثلا اینکه درست آخر پاییز، اتوبان رو کلا بشکافن... چند روز بعد برف بباره و ملت تا زانو تو گل فرو برن.

مثلا یه خیابون رو با کلی مهندسی آسفالت و خط کشی کنن درست یک ماه بعدش بکنن و لوله گذاری کنن، حالا این وسط ملت هرچی خاک بخورن و سروصدا بشنون هیچ مشکلی نداره.

مثلا اینکه بیان تو یه چهاراه که خیلی پرتردده نرده بکشن که ملت مجبور بشن از پل روگذر ردبشن، بعد بیان واسه روگذز پله برقی کار بذارن و پله رو واسه همیشه خاموش کنن... تا هرکس که رسید بالا، مثل کارتون پلنگ صورتی، بنفش بشن.

مثلا اینکه ملتش خود جوش باشن، به این معنی که اگه تو اتوبوس یه تا مو از پسر به سمت بانوان میل کنه، یهو همه غیرتی بشن و به فحش ببندنش. حال اگه تهران باشه و دختر بیاد بغل دست پسر تو قسمت مردونه بشینه اصلا و ابدا کسی نگاشون هم نمیکنه.

مثلا اینکه ملتش خود جوش باشن، به این معنی که اگه تو اتوبوس یه تا مو از پسر به سمت بانوان میل کنه، یهو همه غیرتی بشن و به فحش ببندنش. حال اگه تهران باشه و دختر بیاد بغل دست پسر تو قسمت مردونه بشینه اصلا و ابدا کسی نگاشون هم نمیکنه.

من یدفعه سوار اتوبوس اصفهان تهران شدم.......جا نبود ردیف آخر سوار شدم .....کسی هم عقب نبود تنها نشسته بودم......تو راه نگهداشت تا مسافر سوار کنه...... 5-6 تا پسر دانشجو شر و شور رو سوار کرد....همه اشون رو میخواست ردیف آخر سوار کنه.... من اعتراض کردم که نمی خوام کنار اینا بشینم....ولی قبول نمیکرد.....آخر سر از یکی از آقایون که با همسرشون نشسته بودن خواهش کردم جاشون رو با من عوض کردن..... حالا شما راضی هستید که همچین کاری رو با خواهرتون بکنن؟

.ولی قبول نمیکرد.

اینکه راننده میگفته الا و بلا باید بغل دستتون بشینن با اینکه دختر خیلی راحت بیاد قسمت مردونه و کنار دست یه پسر یا آقا بشینه خیلی با هم خیلی فرق دارن. بحث رو فلسفی/احساسی نکنین.

ای بابا زکیه جان
همچین نوشتی با خواهرتون همچینین کاری بکنند انگار چیکار کرده بودند.

تا زمانی که کسی کار خلاف ادب و نزاکتی نکرده و اشتباهی ازش سر نزده اینکه در اتوبوس کنار دست یک خانم یک اقا بشینه یا در اتوبوس شرکت واحد یک دختر خانم کنار دست یک اقا بشینه دلیلی بر زشت بودن عمل نیست.
هست؟

در ثانی
مشکلات راه و جاده و شهر داری مخصوص همه شهر هاست.
مگه نه؟

آقا افشین کم کم شروع میشه....... اصفهانی ها هم یه روزی مثل ترک ها بودن....بله فرق داره اینکه آدم خودش بخواد تا اینکه اجبار کنن......منم طرفدار آزادی هستم......آزادی یعنی به خواسته های هم احترام بزاریم........ولی باید اول تو هر شهری فرهنگ اش رو بیارن بعد .....تااین مشکلات پیش نیاد

بله صحراجون حرفت رو قبول دارم ولی وضعیت اتوبوسهای بین شهری فرق داره......... اگه بخوان همچین کاری کنن....باید خیلی چیزهارو رعایت کنن و فرهنگ اش رو ایجاد کنن

چی بگم؟
من تصورم از دانشجوها خیلی بالاتر از این حرفهاست.

بگذریم
این حرفها باعث نمیشه تبریز نیاییم.

و یه چیز دیگه تبریز الان چند ساله که قطار شهری امادس حتی ایستگاهاشم زدن یه 10-20 تایی هر سالم واسه خرید ترناش بوجه گذاشته میشه ولی من که تا حالا قطار شهری ندیدم کسی دیده؟

من طی یک دعوت از طرف دوستان پالایشگاه تبریز یک هفته ای رو تبریز رفتم. زیاد وقت گردش نداشتیم اما یک روز رو دوستان دعوتمان کردن به ده باستانی کندوان. فوق العاده بود. به همه دوستان پیشنهاد می کنم که حتما کندوان رو ببینند. در کشور بی نظیره!!!!!
در هتل گستران واقع در چهارراه آبرسان هم اتاق داشتیم. یادش بخیر...
خیلی خوش گذشت. جا داره از همکاران و دوستان عزیز پالایشگاه تشکر کنم و بگم : یورولمیاسیز !!

ولی من که تا حالا قطار شهری ندیدم کسی دیده؟

اینکه جای خود داره. خنده دار تر از اون اینه که در هیچ کجای دنیا نمیان پالایشگاه رو وسط/نزدیک شهر بزنن که تا چند کیلومتری لم یزرع و شهر از نظر آلودگی سرب رتبه یک کشوری رو کسب کنه !

بچه ها فکنم آقا افشین دوست نداره بریم تبریز

نه زکیه جون فکر نمی کنم اینطوری باشه اقا افشین فقط دارن حقایق رو می گن در کنار همه چیز های خوب نمی شه از حقایق تلخ گذشت دو هفته پیش رفتم اون بیابانی که گفته بودم باورتون نمی شه یعنی با تراختور داشتن خاکشو بر میداشتن 2 تا تپه کوچیک که بیابان اذربایجان نام داره و اگه زود نجونبین و نیاین دیدنش شاید دیگه تا چند هفته ی دیگه هیچی ازش باقی نمونه!یه چیز دگه اونجا پیست موتور سواری خاکی هم بود!
یکی از فامیل های ما 15 سال پیش خونه پیش ساخته خریدن و هنوز که هنوز هیچ خونه ای در دسترسشون نیست تنها چیزی که دارن تو این سالها یدن فقط هزینه های هنگفته الانم بعضی هاشون از سر نا چاری رفتن تو وحداشون زیر گل و خاک و دود نشستن دارن زندگی میکنن

اقا افشین فقط دارن حقایق رو می گن در کنار همه چیز های خوب نمی شه از حقایق تلخ گذشت

ممنون هاله جان؛
خوشحالم که همفکر و هم منطقیم.

خواهش می کنم اقا افشین من فقط چیزی که به نظرم درسته رو می گم و تا اخرم رو حرفم هستم

آقا نیما حرف از کندوان زدند, من هم چند تا عکس از یه هتل تو روستای کندوان که توی یه سایت دیدم و خودم از دیدنش لذت بردم رو اینجا قرار می دم!



















من که تصمیم گرقتم خانواده ام رو مجبور کنم تا در اولین فرصت یه سر به این روستای زیبا بزنیم!

چند کیلومتر اونورتر از این روستا یه جا هست به نام ارشد چمنی خیلی باحاه پر گلای زرده خیلی زیباست پیشنهاد می کنم اونجا هم برین :

البته این عکس مال زمستونشه
و یه چیز این هتله خیلی گرونه هااااااااااااااا

اینم قوم تپه البته الان رو به تحلیل رفته و چیزی ازش فکر نکنم مونده باشه


اینم شتر های قوم تپه که قرار مسابقات ورزشی هم قراره توش برگزار بشه