اشعار زیبا
اشعار زیبا
باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه
مي خورد بر مرد تنها مي چکد بر فرش خانه
باز مي آيد صداي چک چک غم
باز ماتم ...
من به پشت شيشه تنهايي افتاده
نمي دانم ، نمي فهمم
کجاي قطره هاي بي کسي زيباست ....
نمي فهمم چرا مردم نمي فهمند
که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد
کجاي ذلتش زيباست ...نمي فهمم ....
کجاي اشک يک بابا
که سقفي از گِل و آهن به زور چکمه باران
به روي همسرو پروانه هاي مرده اش آرام باريده
کجايش بوي عشق و عاشقي دارد ....نمي دانم ...
نمي دانم چرا مردم نمي دانند
که باران عشق تنها نيست
صداي ممتدش در امتداد رنج اين دلهاستکجاي مرگ ما زيباست ...نمي فهمم ....
بشنو از من کودک من
پيش چشم مرد فردا که باران هست زيبا از براي مردم زيباي بالا دست...
و آن باران که عشق دارد فقط جاريست براي عاشقان مست...
و باران من و تو درد و غم دارد خدا هم خوب مي داند
که اين عدل زميني ، عدل کم دارد...
مي خورد بر مرد تنها مي چکد بر فرش خانه
باز مي آيد صداي چک چک غم
باز ماتم ...
اين مطلب آخرين بار توسط سارا س در 6/27/2010, 14:51 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
رد: اشعار زیبا
نمي دانم ، نمي فهمم
کجاي قطره هاي بي کسي زيباست ....
نمي فهمم چرا مردم نمي فهمند
که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد
کجاي ذلتش زيباست ...نمي فهمم ....
کجاي اشک يک بابا
که سقفي از گِل و آهن به زور چکمه باران
به روي همسرو پروانه هاي مرده اش آرام باريده
کجايش بوي عشق و عاشقي دارد ....نمي دانم ...
نمي دانم چرا مردم نمي دانند
که باران عشق تنها نيست
صداي ممتدش در امتداد رنج اين دلهاستکجاي مرگ ما زيباست ...نمي فهمم ....
بشنو از من کودک من
پيش چشم مرد فردا که باران هست زيبا از براي مردم زيباي بالا دست...
و آن باران که عشق دارد فقط جاريست براي عاشقان مست...
و باران من و تو درد و غم دارد خدا هم خوب مي داند
که اين عدل زميني ، عدل کم دارد...
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
چشم چشم ...2 ابرو
چشم چشم دو ابرو
نگاه من به هر سو
پس چرا نيستي پيشم
نگاه خيس تو کو؟
گوش گوش دوتا گوش
دو دست باز يه آغوش
بيا بگير قلبمو
يادم تورا فراموش
چوب چوب يه گردن
جايي نري تو بي من
دق ميکنم ميميرم
اگر تو دور شي از من
دست دست دوتا پا
ياد تو مونده اينجا
يادت مياد ميگفتي
بي تو نميرم هيچ جا!
من؟ من؟ يه عاشق!
همون مجنون سابق...!
تو؟ تو؟ يه دل سنگ!
گذاشتي منو دل تنگ....!
چشم چشم دو ابرو
دو ابروي کموني
چشم چشم دو ابرو
دو چشم آسموني
چشم چشم دو ابرو
چشماي خيس هر شب
من. تو. يه فرياد
اسم تو عمري بر لب
دست دست دوتا دست
دودست عاشقونه
دو دست پاک و پر مهر
دو حس صادقاته
پا پا دوتا پا
دو پاي سخت همراه
همراهي قرص و محکم
حتي تا خونه ما
قلب قلب دوتا قلب
دوقلب قفل درهم
دو قلب مست و عاشق
عشقي فرا از عالم
جسم جسم دو تا جسم
دو جسم اما با يک روح
يه روح آسموني
بلند چو قله کوه
عشق عشق چه زيباست
الهي جون بگيره
هر کسي سد عشق شد
دعا کنيم بميره
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: اشعار زیبا
از اینجا به بعدش مال رضا صادقیهچشم چشم دو ابرو
دو ابروي کموني
چشم چشم دو ابرو
دو چشم آسموني
پیام- کاربر فعال لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: اشعار زیبا
گفته می شود که حميد مصدق عاشق فروغ فرخزاد بوده است که به هم نرسیده بودندو یکی از اشعار آنها در وصف هم به قرار زیر است
شعر زیبای حميد مصدق
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
جواب زيباي فروغ فرخ زاد
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
» عکس های زیبا از حیوانات زیبا
» ترجمه فارسی برترین اشعار انگلیسی
» سگ های زیبا
» پل های زیبا