شما هم از مرگ می ترسین
صفحه 1 از 2 • 1, 2
شما هم از مرگ می ترسین
میخواستم بدونم شما هم می ترسین؟اصلا نظرتون در مورد مردن و جن و مرگ و قبر و .. چیه؟
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: شما هم از مرگ می ترسین
موضوع مرگه یا فیلم ترسناک؟
مرگ به جن چه ربطی داره؟
اما این جمله معروف را به یاد داشته باش
تا من هستم که مرگ نیست
و وقتی مرگ بیاد که دیگه من نیستم
پس دلیلی برای ترس وجود نداره
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: شما هم از مرگ می ترسین
جن واسه قشنگی جمله بود!
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: شما هم از مرگ می ترسین
برای ترسناک کردن مرگ، جن رو آوردی وسط
rira- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: شما هم از مرگ می ترسین
پدر بزرگم یک کتابخونه تقریبا بزرگ داشت که کتاب ها وحشت ناک توش زیاد بود با بچه ها جمع میشدیم و از اینجور کتاب ها میخوندیم و شب خوابمون نمیبرد اما الان دیگه اصلا از این چیزا نمیترسم.
البته بماند که مرگ در لحضه وقوع به شدت ترسناک است
چند بار تجربه کردم
amir hosein- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: شما هم از مرگ می ترسین
البته بماند که مرگ در لحضه وقوع به شدت ترسناک است
چند بار تجربه کردم
ببخشید امیر حسین عزیز
یعنی خودتون وقوعش را تجربه کردین؟
میشه بیشتر توضیح بدین؟
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: شما هم از مرگ می ترسین
یکی دوبار دیگه هم اتفاقات مشابه برام افتاده که با مرگ 1mm فاصله داشتم.
مرگ دیگران رو هم زیاد به چشم دیدم متاسفانه
amir hosein- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: شما هم از مرگ می ترسین
امیدوارم همیشه سالم باشید
واقعیت اینه که مرگ دیگران واقعا برای اطرافیان وحشتناکه
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: شما هم از مرگ می ترسین
و نه به شکل بد..از مریضی و اینا! یهویی بهتره
Farshad.roger- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: شما هم از مرگ می ترسین
به شخصه هیچ وقت نتونستم با این تصور که قراره رو دوش یه ملت توی قبر برم و بعد روم خاک بریزن و برن خونشون و من خوراک موجودات از خدا بیخبر بشم، کنار بیام... البته نمیشه اسمش رو ترس گذاشت من تنها از مرگ متنفرم.میخواستم بدونم شما هم می ترسین؟اصلا نظرتون در مورد مردن و جن و مرگ و قبر و .. چیه؟[/u]
اما لحظه مرگ چیزی که در فیلم ها می بینین و فرشته مرگ با اون چادر سیاه و اون داس تیز نیست
تقریبا همه ارواح از لحظه مرگشون چیزی جز احساس شادی و سبکی نداشتن. اما در خصوص اینکه ارواح در لحظه قبض روح میتونن فرشته مرگ رو مشاهده کنن یا نه خبری در دست نیست لیکن این جمله رو هم عرض کنم که مادر بزرگ من تا لحظه مرگ علاقمند بود پسر بزرگش رو ببینه و به همین خاطر لحظه مرگش خیلی تقلا میکرد و نفس نفس میزد تا اینکه دخترشون دستشون رو گرفتن و گفتن مامان داداش اومده و با گفتن این جمله مادر بزرگ به دیار باقی رفتن... پس من اینطور تلقی میکنم که ایشون متوجه لحظه آخر خود شده بودن و برای آخرین دیدار خود با پسرشون تلاش میکردن.
داستانهای زیادی از زندگی پس از مرگ و لحظه مرگ نقل شده. ارواح ادعا میکنن که در بستر بیماری یا مثلا صحنه تصادف، ظرف اسید بودن و در عذاب ودرد که به یکبار احساس میکنن اونهه درد با احساس سبکی تعویض شده. در این لحظه است که زوح از جسم خارج شده و ارتباط خودش رو قطع کرده و با حس عجیبی به جسد نگاه میکنه و از اینهمه تلاشی که برای اون جسم فرسوده میکرده ناراحت میشه. لیکن برخلاف اونچه که در فیلم مشهور "روح" دیده میشه خبری از فرشته های بد و خوب نیست. بلکه اندکی بعد تونلی پر از نور دیده میشه که روح شاید از روی حس کنجکاوی بدرونش قدم میذاره و با احساس شادی وصف ناپذیر به انتهای تونل میرسه و در این لحظه می بینه که اطرافیانش در انتهای تونل به استقبالش اومدن!
حتما شده که یکی از اطرافیانتون خوابی ببینه که جمعی از مردگان در حال تدارک مهمانی هستن و چند مدت بعد یکی از بستگانتون فوت میکنه... نکته حالب مسئله اینجاست که شما از رفتن اون عزیز ناراحت میشین و در اون دنیا، اطرافیان از اومدن اون خوشحال !
در خصوص عذاب قبر، "جک لندن" روایت میکنه که روح قاتلی رو احضار میکنه و اون روح ادعا میکنه که :"کرمهایی رو که دارن جسدم رو میخورن حس میکنم" احتمالا این هم میتونه یک نوع عذاب قبر باشه.
در خصوص تونلی که در بالا ذکر شد، داستانی هست که متاسفانه به منبعش دسترسی ندارم فذا صرفا نقل قول میکنم. ایشون اینطور نقل قول میکنن که در بستر بیماری و در بیمارستان بودم که یکدفعه احساس شادی و سبکی کردم. در یک لحظه احساس کردم بالای اتاقم و میتونم جسدم رو که روی تخت افتادم ببینم درست در همین لحظه تونلی جلوی من ظاهر شد [...] در انتهای تونل دایی خود رو که سالها بود مرده بود مشاهده کردم. زمانیکه خواستم در آغوشش بگیرم، دایی از من درخواست کرد که از راهی که اومدم برگردم! من اصرار کردم و ایشان امتنا که هنوز وقتش نشده... من به تونل برگشتم و به یکبار درون جسمم حلول کردم و صدای دخترم رو شنیدم که در کنار تخت با گریه ملتمسانه از خدا میخواست :"مادرم رو بهم برگردون"
نمیدونم گفتن این مطلب در خصوص محبت خدا، در این فوروم به جاست یا نه اما زمانیکه درجلسه اسپریتیسم از خدا درخواست میشه که روح فلان کس به جلسه احضار بشه، روح بلافاصله حضورش رو اعلام میکنه و من همیشه در عجب بودم که در این میلیونها سال نوری فاصله و در میان میلیونها نفر و هزاران ستاره، چطور خدا صدای من رو میشنوه و بی هیچ تاملی به درخواستم عمل میکنه!
در خصوص دنیای غیرمادی: گفته میشه ما دو جهان مادی و غیر مادی داریم. کسی که از دنیای مادی دست بکشه، زمان و مکان براش مطرح نیست و علت اینکه روح میتونه تفکر شما رو بخونه و در یک لحظه به همه جا سفر کنه عدم تعلقش به دنیای مادیه. فردی که می میره وارد دنیایی که در کتابهامون نوشته شده "برزخ" میشه. برزخ جاییه که کلیه ارواح درانتظارن! و برخلاف کتب دینی که احیانا خوندین و درش گفته میشه که بعد از مرگ دیگه همه چیز تموم شده و هیچ ببخشی در کار نیست. اتفاقا درست برعکس هیچ چیز تموم نشده بلکه ارواح هم زندگی میکنن تا به تکامل برسن. اما این تکامل چه طوریه؟ مثلا جناب "حسن رهبر زاده" ادعا میکنه که پدرشون در اون دنیا مشغول تدریس نقاشی هستن. حال برخی از ارواح هم روح نگهبان انسان میشن و اون رو از بلاهایی که جزو تقدیرش نباشن محافظت میکنن تا به این صورت بتونن کارهای مثبت بیشتری انجام بدن و به درجات بالاتر برسن. اما ارواحی هستن که اجازه رفتن به دنیای غیر مادی رو ندارن! این ارواح رو ما خبیث می نامیم گفته میشه اینها جزو همون کسانی هستن که خودکشی کردن و به نوعی دست در تقدیر الهی بردن و لذا نمی تونن وارد دنیای بعدی بشن! اما این ارواح خبیث کارهای خبیث انجام نمیدن! یعنی اینکه میزی رو بردارن و خونه رو بهم بریزن نمیکنن!
پس روح چطور با ما تماس برقرا میکنه؟ روح جهت تماس با دنیای مادی نیاز به واسط داره. همه انسانها دراری قدرت واسطی هستن. اما با قدرتهای کم و زیاد... واسط ها به چند دسته تقسیم میشن مثل 1) بصیر که میتونه روح رو ببینه 2) سمیع که صدای روح رو میشنوه 3) حلولی که روح میتونه درونش حلول کنه و با مخاطب حرف بزنه 4) کتابت که میونه توسط خودکار و قلم چیزی بنویسه... اما همونطور که گفته شد روح اینکارها رو صرفا واسه ارتقا درجه انجام میده نه ایجاد رعب و وحشت.
پس زیاد نباید به آنچه که در کتابها و فیلم در خصوص مرگ و روح و خشم خدا و... گفته میشه اعتماد کرد.
Developer Programmer- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 88
رد: شما هم از مرگ می ترسین
در کتابا و فیلما بدجور مردنو ترسناک نشون دادن!مثلا:وقتی میمیری صداهای وحشتناکی به گوش میرسه!موجودات ترسناک و جن وروح سراغت می ایند!شب اول قبر خیلی ترسناکه و همش زجر میکشی و.....
هزارن چیز دیگه!اما نظر خود من اینه:خدایی که ما رو افریده و یه جورایی مادر ما محسوب میشه چطوری دلش میاد مارو عذاب بده (البته اگه گناهانمون کوچیک باشه)!اما به نظر من گناهان بزرگ عذابای سختی دارن! : :
اقا امیر حسین مرگ چه شکلی بود و چه حسی داشتین؟
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: شما هم از مرگ می ترسین
شما به بنده لطف دارید
اقا افشین خیلی عالی بود.من تحت تاثیر قرار گرفتم!
مشابه جمله شما رو مکتبی هست که اینطور بیان میکنه:
خدایی که ما رو افریده و یه جورایی مادر ما محسوب میشه چطوری دلش میاد مارو عذاب بده
استدلال این گروه از انسانها اینه که طبق گفته های کتب دینی، در همه انسانها روح خدا وجود داره و ما به نوعی قطره ای از دریا هستیم. زمانیکه قطره به دریا برگرده دیگه نمیتونین اون قطره رو پیدا کنین و بخواین شکنجه اش بدید. همین عالم مادی و دنیای برزخ (انتظار برای ملحق شدن به دریا) خودش نوعی عذابه و در پایان استدلال میکنن که دنیا قانون کارما داره یعنی هرکاری که انجام بدی نتیجه ای خواهد داشت... پس عقوبت همه کارهات رو در همین دنیا می بینی و بعد اجازه ورود به دنیای ثانوی رو خواهی داشت.
اما فهم اینکه چقدر درست و چقدر انحرافی فکر میکنن در توان من نیست.
Developer Programmer- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 88
رد: شما هم از مرگ می ترسین
من فقط یه چیزو میدونم که از اطرافیان دیدم موقع مرگشون و اونم اینکه جواب حق الله در این دنیا باید داد بشه حالا یکی مریضی میکشی یکی به طرز فجیع میمیره و... . تنها حق الاناس که در اون دنیا پرسیده میشه که اونم هر کس خودش می تونه کلاهشو قاضی کنه .
ولی در کل با اقا افشین یه جورایی موافقم
honey- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: شما هم از مرگ می ترسین
پریسا جون من از شما بیشتر میترسم!مخصوصا الان که شبه!
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: شما هم از مرگ می ترسین
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: شما هم از مرگ می ترسین
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
رد: شما هم از مرگ می ترسین
مرضیه- مدیر گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 29
رد: شما هم از مرگ می ترسین
پریسا- کاربر فعال لاک پشتی
- تشکر : 5
رد: شما هم از مرگ می ترسین
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: شما هم از مرگ می ترسین
یکی از چیزایی که باعث میشه دوست اش داشته باشم اینکه با لاخره میتونم ببینم خدا چه شکلیه.
باحال نیست؟
Innocent- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 162
رد: شما هم از مرگ می ترسین
اين مطلب آخرين بار توسط apb در 6/9/2010, 04:29 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: شما هم از مرگ می ترسین
SAEED- کاربر متوسط لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: شما هم از مرگ می ترسین
من آرزو دارم بمیرم
سعید عزیز
این حرف بی احترامی به خودمون و و نعمت زندگی است که خدا به ما داده
هیچوقت این حرف را نزنید.
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: شما هم از مرگ می ترسین
زکیه جون!منم از یه لحاظ مرگو دوست دارم اما از یه لحاظ دیگه می ترسم!مرگو دوست دارم چون به سوالای تو ذهنم در اون دنیا به جوابشون می رسم!(مثلا:خدا کیه؟قبل ما هم ادمایی بوده؟دنیای غیر مادی چه شکلیه؟ایا تموم حرفایی که به ما در مورد اون دنیا گفتن درسته؟و....)از مرگم به این دلیل می ترسم که وقتی بمیرم تنها هستم(زیرا ادم میره تو قبر خیلی تنها است و من از تنهایی می ترسم.)بعد هم میگن:شب اول قبر ترسناکه و زجر میکشی و...
که بیشتر اوقات ترس بر من تسلط پیدا میکنه!
اقا پرهام!من می ترسم از این شانس ها نداشته باشم برم تو قعر جهنم!
اقا سعید مرگ ترسناکه چرا خوشتون میاد؟
شاید خندهتون بیاد اما من هر لحظه فکر میکنم الانه که بمیرم و عزراییل بیاد به طور وحشتناکی جونمو بگیره و...!
کیمیا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 37
صفحه 1 از 2 • 1, 2