گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

شما هم از مرگ می ترسین

+15
فریده
masi
SAEED
apb
Innocent
الهام
مرضیه
پریسا
honey
Developer Programmer
Farshad.roger
amir hosein
rira
Sahra
کیمیا
19 مشترك

صفحه 1 از 2 1, 2  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/8/2010, 07:52

من خودم یکی از مرگ خیلی می ترسم و نمی دونم چیکار کنم!اصلا من از هر چیزی تو این مایه ها باشه خیلی می ترسم!

شما هم از مرگ می ترسین 77854470144072386824



میخواستم بدونم شما هم می ترسین؟اصلا نظرتون در مورد مردن و جن و مرگ و قبر و .. چیه؟


شما هم از مرگ می ترسین 61060173367737233281

شما هم از مرگ می ترسین 87015045992183457988
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Sahra 6/8/2010, 08:06

کیمیا جان
موضوع مرگه یا فیلم ترسناک؟
مرگ به جن چه ربطی داره؟ خیلی خوشحال

اما این جمله معروف را به یاد داشته باش

تا من هستم که مرگ نیست
و وقتی مرگ بیاد که دیگه من نیستم
پس دلیلی برای ترس وجود نداره اشاره
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/8/2010, 08:16

صحرا جان موضوعش مگه!

جن واسه قشنگی جمله بود! خیلی خوشحال خیلی خوشحال خیلی خوشحال
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف rira 6/8/2010, 08:23

موضوعش جالبه اما صحرا عزیز درست میگن مقوله مرگ با جن خیلی متفاوت هست
برای ترسناک کردن مرگ، جن رو آوردی وسط خیلی خوشحال
rira
rira
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف amir hosein 6/8/2010, 08:28

یادم وقتی 6 7 سالم بود خیلی دوست داشتم در مورد این چیزها صحبت کنم.
پدر بزرگم یک کتابخونه تقریبا بزرگ داشت که کتاب ها وحشت ناک توش زیاد بود با بچه ها جمع میشدیم و از اینجور کتاب ها میخوندیم و شب خوابمون نمیبرد اما الان دیگه اصلا از این چیزا نمیترسم.
البته بماند که مرگ در لحضه وقوع به شدت ترسناک است خیلی خوشحال
چند بار تجربه کردم
amir hosein
amir hosein
کاربر خوب لاک پشتی
کاربر خوب لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Sahra 6/8/2010, 08:38

البته بماند که مرگ در لحضه وقوع به شدت ترسناک است
چند بار تجربه کردم

ببخشید امیر حسین عزیز
یعنی خودتون وقوعش را تجربه کردین؟
میشه بیشتر توضیح بدین؟ ناراحت
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف amir hosein 6/8/2010, 08:48

بله من یک بار رفتم تو کما خیلی خوشحال
یکی دوبار دیگه هم اتفاقات مشابه برام افتاده که با مرگ 1mm فاصله داشتم.
مرگ دیگران رو هم زیاد به چشم دیدم متاسفانه
amir hosein
amir hosein
کاربر خوب لاک پشتی
کاربر خوب لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Sahra 6/8/2010, 08:56

اوه متاسفم
امیدوارم همیشه سالم باشید

واقعیت اینه که مرگ دیگران واقعا برای اطرافیان وحشتناکه
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Farshad.roger 6/8/2010, 09:15

فقط امیدوارم زودتر از کسانی که واقعا برام عزیزن بمیرم. همین
و نه به شکل بد..از مریضی و اینا! ناراحت یهویی بهتره خیلی خوشحال
avatar
Farshad.roger
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Developer Programmer 6/8/2010, 10:01

میخواستم بدونم شما هم می ترسین؟اصلا نظرتون در مورد مردن و جن و مرگ و قبر و .. چیه؟[/u]
به شخصه هیچ وقت نتونستم با این تصور که قراره رو دوش یه ملت توی قبر برم و بعد روم خاک بریزن و برن خونشون و من خوراک موجودات از خدا بیخبر بشم، کنار بیام... البته نمیشه اسمش رو ترس گذاشت من تنها از مرگ متنفرم.

اما لحظه مرگ چیزی که در فیلم ها می بینین و فرشته مرگ با اون چادر سیاه و اون داس تیز نیست
تقریبا همه ارواح از لحظه مرگشون چیزی جز احساس شادی و سبکی نداشتن. اما در خصوص اینکه ارواح در لحظه قبض روح میتونن فرشته مرگ رو مشاهده کنن یا نه خبری در دست نیست لیکن این جمله رو هم عرض کنم که مادر بزرگ من تا لحظه مرگ علاقمند بود پسر بزرگش رو ببینه و به همین خاطر لحظه مرگش خیلی تقلا میکرد و نفس نفس میزد تا اینکه دخترشون دستشون رو گرفتن و گفتن مامان داداش اومده و با گفتن این جمله مادر بزرگ به دیار باقی رفتن... پس من اینطور تلقی میکنم که ایشون متوجه لحظه آخر خود شده بودن و برای آخرین دیدار خود با پسرشون تلاش میکردن.

داستانهای زیادی از زندگی پس از مرگ و لحظه مرگ نقل شده. ارواح ادعا میکنن که در بستر بیماری یا مثلا صحنه تصادف، ظرف اسید بودن و در عذاب ودرد که به یکبار احساس میکنن اونهه درد با احساس سبکی تعویض شده. در این لحظه است که زوح از جسم خارج شده و ارتباط خودش رو قطع کرده و با حس عجیبی به جسد نگاه میکنه و از اینهمه تلاشی که برای اون جسم فرسوده میکرده ناراحت میشه. لیکن برخلاف اونچه که در فیلم مشهور "روح" دیده میشه خبری از فرشته های بد و خوب نیست. بلکه اندکی بعد تونلی پر از نور دیده میشه که روح شاید از روی حس کنجکاوی بدرونش قدم میذاره و با احساس شادی وصف ناپذیر به انتهای تونل میرسه و در این لحظه می بینه که اطرافیانش در انتهای تونل به استقبالش اومدن!

حتما شده که یکی از اطرافیانتون خوابی ببینه که جمعی از مردگان در حال تدارک مهمانی هستن و چند مدت بعد یکی از بستگانتون فوت میکنه... نکته حالب مسئله اینجاست که شما از رفتن اون عزیز ناراحت میشین و در اون دنیا، اطرافیان از اومدن اون خوشحال !

در خصوص عذاب قبر، "جک لندن" روایت میکنه که روح قاتلی رو احضار میکنه و اون روح ادعا میکنه که :"کرمهایی رو که دارن جسدم رو میخورن حس میکنم" احتمالا این هم میتونه یک نوع عذاب قبر باشه.

در خصوص تونلی که در بالا ذکر شد، داستانی هست که متاسفانه به منبعش دسترسی ندارم فذا صرفا نقل قول میکنم. ایشون اینطور نقل قول میکنن که در بستر بیماری و در بیمارستان بودم که یکدفعه احساس شادی و سبکی کردم. در یک لحظه احساس کردم بالای اتاقم و میتونم جسدم رو که روی تخت افتادم ببینم درست در همین لحظه تونلی جلوی من ظاهر شد [...] در انتهای تونل دایی خود رو که سالها بود مرده بود مشاهده کردم. زمانیکه خواستم در آغوشش بگیرم، دایی از من درخواست کرد که از راهی که اومدم برگردم! من اصرار کردم و ایشان امتنا که هنوز وقتش نشده... من به تونل برگشتم و به یکبار درون جسمم حلول کردم و صدای دخترم رو شنیدم که در کنار تخت با گریه ملتمسانه از خدا میخواست :"مادرم رو بهم برگردون"

نمیدونم گفتن این مطلب در خصوص محبت خدا، در این فوروم به جاست یا نه اما زمانیکه درجلسه اسپریتیسم از خدا درخواست میشه که روح فلان کس به جلسه احضار بشه، روح بلافاصله حضورش رو اعلام میکنه و من همیشه در عجب بودم که در این میلیونها سال نوری فاصله و در میان میلیونها نفر و هزاران ستاره، چطور خدا صدای من رو میشنوه و بی هیچ تاملی به درخواستم عمل میکنه!

در خصوص دنیای غیرمادی: گفته میشه ما دو جهان مادی و غیر مادی داریم. کسی که از دنیای مادی دست بکشه، زمان و مکان براش مطرح نیست و علت اینکه روح میتونه تفکر شما رو بخونه و در یک لحظه به همه جا سفر کنه عدم تعلقش به دنیای مادیه. فردی که می میره وارد دنیایی که در کتابهامون نوشته شده "برزخ" میشه. برزخ جاییه که کلیه ارواح درانتظارن! و برخلاف کتب دینی که احیانا خوندین و درش گفته میشه که بعد از مرگ دیگه همه چیز تموم شده و هیچ ببخشی در کار نیست. اتفاقا درست برعکس هیچ چیز تموم نشده بلکه ارواح هم زندگی میکنن تا به تکامل برسن. اما این تکامل چه طوریه؟ مثلا جناب "حسن رهبر زاده" ادعا میکنه که پدرشون در اون دنیا مشغول تدریس نقاشی هستن. حال برخی از ارواح هم روح نگهبان انسان میشن و اون رو از بلاهایی که جزو تقدیرش نباشن محافظت میکنن تا به این صورت بتونن کارهای مثبت بیشتری انجام بدن و به درجات بالاتر برسن. اما ارواحی هستن که اجازه رفتن به دنیای غیر مادی رو ندارن! این ارواح رو ما خبیث می نامیم گفته میشه اینها جزو همون کسانی هستن که خودکشی کردن و به نوعی دست در تقدیر الهی بردن و لذا نمی تونن وارد دنیای بعدی بشن! اما این ارواح خبیث کارهای خبیث انجام نمیدن! یعنی اینکه میزی رو بردارن و خونه رو بهم بریزن نمیکنن!

پس روح چطور با ما تماس برقرا میکنه؟ روح جهت تماس با دنیای مادی نیاز به واسط داره. همه انسانها دراری قدرت واسطی هستن. اما با قدرتهای کم و زیاد... واسط ها به چند دسته تقسیم میشن مثل 1) بصیر که میتونه روح رو ببینه 2) سمیع که صدای روح رو میشنوه 3) حلولی که روح میتونه درونش حلول کنه و با مخاطب حرف بزنه 4) کتابت که میونه توسط خودکار و قلم چیزی بنویسه... اما همونطور که گفته شد روح اینکارها رو صرفا واسه ارتقا درجه انجام میده نه ایجاد رعب و وحشت.

پس زیاد نباید به آنچه که در کتابها و فیلم در خصوص مرگ و روح و خشم خدا و... گفته میشه اعتماد کرد.
Developer Programmer
Developer Programmer
کاربر خوب لاک پشتی
کاربر خوب لاک پشتی

تشکر : 88

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/8/2010, 12:11

اقا افشین خیلی عالی بود.من تحت تاثیر قرار گرفتم!

در کتابا و فیلما بدجور مردنو ترسناک نشون دادن!مثلا:وقتی میمیری صداهای وحشتناکی به گوش میرسه!موجودات ترسناک و جن وروح سراغت می ایند!شب اول قبر خیلی ترسناکه و همش زجر میکشی و.....
هزارن چیز دیگه!اما نظر خود من اینه:خدایی که ما رو افریده و یه جورایی مادر ما محسوب میشه چطوری دلش میاد مارو عذاب بده (البته اگه گناهانمون کوچیک باشه)!اما به نظر من گناهان بزرگ عذابای سختی دارن! متفکر: متفکر:

اقا امیر حسین مرگ چه شکلی بود و چه حسی داشتین؟ سوال اشاره
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Developer Programmer 6/8/2010, 12:27


اقا افشین خیلی عالی بود.من تحت تاثیر قرار گرفتم!
شما به بنده لطف دارید

خدایی که ما رو افریده و یه جورایی مادر ما محسوب میشه چطوری دلش میاد مارو عذاب بده
مشابه جمله شما رو مکتبی هست که اینطور بیان میکنه:
“There is no heaven of glory bright, and no hell where sinners roast
یعنی هیچ بهشت زیبا و هیچ جهنمی که گناهکار ها رو جزغاله کنن وجود نداره

استدلال این گروه از انسانها اینه که طبق گفته های کتب دینی، در همه انسانها روح خدا وجود داره و ما به نوعی قطره ای از دریا هستیم. زمانیکه قطره به دریا برگرده دیگه نمیتونین اون قطره رو پیدا کنین و بخواین شکنجه اش بدید. همین عالم مادی و دنیای برزخ (انتظار برای ملحق شدن به دریا) خودش نوعی عذابه و در پایان استدلال میکنن که دنیا قانون کارما داره یعنی هرکاری که انجام بدی نتیجه ای خواهد داشت... پس عقوبت همه کارهات رو در همین دنیا می بینی و بعد اجازه ورود به دنیای ثانوی رو خواهی داشت.

اما فهم اینکه چقدر درست و چقدر انحرافی فکر میکنن در توان من نیست.
Developer Programmer
Developer Programmer
کاربر خوب لاک پشتی
کاربر خوب لاک پشتی

تشکر : 88

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف honey 6/8/2010, 12:50

منم دوست دارم در مورد این مسائل بحث کنم ولی بعدش بعضا می ترسم
من فقط یه چیزو میدونم که از اطرافیان دیدم موقع مرگشون و اونم اینکه جواب حق الله در این دنیا باید داد بشه حالا یکی مریضی میکشی یکی به طرز فجیع میمیره و... . تنها حق الاناس که در اون دنیا پرسیده میشه که اونم هر کس خودش می تونه کلاهشو قاضی کنه .
ولی در کل با اقا افشین یه جورایی موافقم
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف پریسا 6/8/2010, 12:52

من حتی از اسم مرگ هم میترسم گریه
avatar
پریسا
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/8/2010, 12:58

منم با اقا افشین موافقم!

پریسا جون من از شما بیشتر میترسم!مخصوصا الان که شبه! ناراحت
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف مرضیه 6/8/2010, 13:05

پدربزرگم موقع مرگ سنش خیلی بالا بود و خونه داییم.دختر داییم تعریف می کرد هی با خودش حرف می زد، بی قرار شده بود انگار که داشت با کسی حرف میزد.هی می گفت نیا نیا نزدیکم نیا هنوز زوده نیا.بعد یه 10 دقیقه همینطوری یه دفعه دستشو گرفت جلو یه دست دیگشو تکیه دستش کرد و گفت بیا بیادیگه جونمو میخوایی بیا دیگه مال خودت.بیچاره دختر داییم میگفت کسی پیشش هم نبود وحشت کرده بود و هی گریه می کرد.یک ربع بعدش که داییم اومد آرومش کرد و خوابوندش فوت شد.نمیدونم آیا این همون فرشته مرگه یا نه ناراحت
مرضیه
مرضیه
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 29

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/8/2010, 13:10

مرضیه جون نصف شبی این چیه که نوشتی!تنم لرزید!اون عزراییل بوده!جون من فعلا در مورد این چیزا ننویسید من قلبم نازکه سکته میکنم میمونم رو دستتون ها...........! خیلی خوشحال خیلی خوشحال lol!
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف مرضیه 6/8/2010, 13:14

دیگه ببین دخت دایی بیچارم چی کشیده.طفلی 17 سالشم بیشتر نیست
مرضیه
مرضیه
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 29

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف پریسا 6/8/2010, 13:23

کیمیا خانم دست شما درد نکنه من و خوب شناختی من عزراییل عزراییل نژاد هستم خیلی خوشحال
avatar
پریسا
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف الهام 6/8/2010, 13:55

کیمیا جون ترس از مرگ طبیعیه چون آدما میل به زندگی جاودانه دارن باور کن مرگ اینی نیست که به ما معرفی کردن من که فکر می کنم روزی که به سلامت روح از این دنیا برم روز راحتیمه خیلی خوشحال لبخند چون دنیا اینقدرا هم زیبا نیست مرگ هم نعمت بزرگیه و آغاز یه سفر به بی نهایت
الهام
الهام
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 117

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Innocent 6/8/2010, 14:42

به نظر من مرگ خیلی هم باحاله.
یکی از چیزایی که باعث میشه دوست اش داشته باشم اینکه با لاخره میتونم ببینم خدا چه شکلیه. خیلی خوشحال
باحال نیست؟
Innocent
Innocent
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 162

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف apb 6/9/2010, 03:33

من بچه که بودم خیلی می ترسیدم و فکر می کردم که مرگ بعنی تاریکی مطلق و نه چیز دیگری! ولی نظر ار Elham s رو دارم و فکر نمی کنم ترسناک باشه!(به شرط این که این دنیا آدم خوبی باشم!) البته بگم این باعث نمی شه که تمایل داشته باشم که جونم رو زود از دست بدم ، وقتی که من می تونم زندگی کنم ، چرا به خاطر یه اشتباه یا کوتاهی جونم رو زود از دست بدم! موفق باشید ، پرهام.


اين مطلب آخرين بار توسط apb در 6/9/2010, 04:29 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
apb
apb
کاربر باتجربه لاک پشتی
کاربر باتجربه لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف SAEED 6/9/2010, 04:17

من آرزو دارم بمیرم وهمیشه مرگ رو دوست دارم من از بخششم خوشم میاد ولی از انتقام بدم میاد میدونم این دو تا ربطی به هم ندارند همین طوری نوشتم بدونید
avatar
SAEED
کاربر متوسط لاک پشتی
کاربر متوسط لاک پشتی

تشکر : 1

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف Sahra 6/9/2010, 04:46

من آرزو دارم بمیرم

سعید عزیز
این حرف بی احترامی به خودمون و و نعمت زندگی است که خدا به ما داده
هیچوقت این حرف را نزنید.
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

شما هم از مرگ می ترسین Empty رد: شما هم از مرگ می ترسین

پست من طرف کیمیا 6/9/2010, 04:57

الهام جون!جملاتت خیلی زیبا بود و من خیلی خوشم اومد!منم باهات موافقم خانمی!بازم نظر بده!


زکیه جون!منم از یه لحاظ مرگو دوست دارم اما از یه لحاظ دیگه می ترسم!مرگو دوست دارم چون به سوالای تو ذهنم در اون دنیا به جوابشون می رسم!(مثلا:خدا کیه؟قبل ما هم ادمایی بوده؟دنیای غیر مادی چه شکلیه؟ایا تموم حرفایی که به ما در مورد اون دنیا گفتن درسته؟و....)از مرگم به این دلیل می ترسم که وقتی بمیرم تنها هستم(زیرا ادم میره تو قبر خیلی تنها است و من از تنهایی می ترسم.)بعد هم میگن:شب اول قبر ترسناکه و زجر میکشی و...
که بیشتر اوقات ترس بر من تسلط پیدا میکنه! ناراحت ناراحت گریه


اقا پرهام!من می ترسم از این شانس ها نداشته باشم برم تو قعر جهنم!


اقا سعید مرگ ترسناکه چرا خوشتون میاد؟



شاید خندهتون بیاد اما من هر لحظه فکر میکنم الانه که بمیرم و عزراییل بیاد به طور وحشتناکی جونمو بگیره و...!
خیلی خوشحال خیلی خوشحال خیلی خوشحال خیلی خوشحال خیلی خوشحال
کیمیا
کیمیا
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 37

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 1 از 2 1, 2  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد