طالع بینی هندی

نیلوفر جون سال 74 بودم و بیمارستان 501 ارتش . چطور مگه؟

منظورش از موقوی این بوده که انگلیسیم را قوی کنم

انگليسي مو قوي كنم

مرسی که گفتی

نه منظورم اين بود كه انگليسي مو مقوي كنم

ممنون فريده خانوم بابت راهنمائيتون .ولي ماشالا تو رشته هاي پولساز هم تخصص داريد.

من چون تنبليم مياد كلاس برم برا همين پرسيدم .پس بايد فكر كلاس حضوري باشم

اقا فرهاد شما چه تخصصی دارید؟

پادوي شركتمون هستم .

اهان یعنی از صبح تاشب تویه شرکت میدوید حتما دو شما قوی شده

فکر کنم آقا فرهاد تایپشون از دوشون قوی تر شده!! چون در هر ساعتی در فروم پست میذارن

چه عکس قشنگی گذاشتین آقا فرهاد

آخه مامان من سرپرستار یکی از بخشهای بیمارستان 502 ارتشه. توی بیمارستان 501 هم کار کرده. همونی که تو لویزانه . درسته؟ خیلیم جای قشنگیه.

قابل شمارو نداره sina1985 عزيز

مريم خانوم تايپم اتفاقا ضعيفه ولي ميزان حضورم تو فروم هنوز بپاي شما نميرسه

آقا فرهاد من الان واقعا بیکارم و حضورم در فروم بی سابقه بوده، اما شما...!
اما شما که کار دارید، ممکنه رئیستون متوجه کم توجهی شما به کار شود و یاد اون صحنه ماشین هم بیفته و (لائی کشیدن و ... ) :-

من فعلا مخفيانه دارم كار ميكنم و هنوز لو نرفتم .

هر 5 دقيقه كار يه پست تو فروم لاكپشتي و بعد يه دونه چايي و بعددوباره 5 دقيقه كار و يه دونه كافي ميت و بعد ميام فروم يه پست ميزنم و ......

بنظر شما من كارمند فعاليم ؟؟؟ :

آقا فرهاد

میگم بد نگذره بهتون انقدر زحمت میکشید

لا به لای این همه تفریح کمی کار هم بد نیستا

الناز خانوم
من اتفاقا فكر مي كردم خيلي دارم زحمت مي كشم
برا همين لابلاي كار سنگين اين فرجه رو گذاشتم.

آقا فرهـــــــــــــــــــــاد
من فکر کنم اضافه وزنتون بخاطر همینه!!! احتمالا برای شما کار کردن به عنوان استراحت حساب میشه

نیلوفر جون این موضوع مال سال 74 هستش اما توی لویزان نبود شاید شماره ارتش رو اشتباه نوشتم 501 یا 502 یا 503 بود درست یادم نمی یاد توی خیابون روبروی بیمارستان امام خمینی بود اسم خیابون یادم نمیاد چون اونموقع ازدواج نکرده بودم. و طرف ولی عصر نیومده بودم. فکر کنم خیابون محمد قریب یا همون حوالی هستش اگه اسم خیابون رو بدونی شاید یادم بیاد

503 توی ولیعصر روبروی خیابون شهید بهشتیه.
502 خیابون طالقانیه.
504 هم که توی خیابون سربازه به اسم بیمارستان خانواده. من اینجا به دنیا اومدم

چون مامانم اینجاها کار کرده میشناسمشون ولی نشنیدم حوالی انقلاب هم باشه. :

نیلوفر جان امروز به خاطر اینکه بتونم آدرس دقیق رو پیدا کنم رفتم و مجدد بیمارستان رو دیدم. اون زمان من از خیابون ستارخان به بیمارستان می رفتم و واقعاً 14 سال مدت طولانی هست برای یادآوری آدرس جایی. من به طور دقیق نمی تونستم آدرس بدم ولی همین طوری بلدم برم. آدرس رو برات می نویسم:
خ امیرآباد- خ فاطمی بعد از سیمین دخت بیمارستان 501 ارتش
وقتی به انتهای خیابون می رسی به یک بن بست یا دیوار برخورد می کنی و بیمارستان درست سمت چپت می شه. اون زمان من از انقلاب می رفتم امیر آباد شمالی یا همون کارگر شمالیکه تقاطع بلوار رو قطع می کرد
در ضمن استاد ما سرگرد ارتشی فوق العاده بد اخلاق و عصبانی بود و فقط سربازها و ارتشی ها توی بیمارستان بستری بودند. و خانمها در درمانگاه بودن. اون زمان در بخش هیچ بیمار خانومی نبود. البته تازمانی که من اونجا بودم

ممنون فریده جون بیمارستان 501 تنها جاییه که مامان من کار نکرده و به خاطر همین نمیشناسمش. چون بقیه بیمارستانها رو دیدم و کلی هم خاطره توش دارم. مثلا بیمارستان 502 واسه من تمامش خاطره است چون از 5ماهگی هر روز صبح ساعت 6 با مامانم به محل کارش میرفتم و تا ظهر توی مهد کودک بودم. واسه همین همه بهم میگفتن کارمند کوچولو. هنوزم وقتی به محل کار مامانم میرم خیلیا منو با این اسم صدا میکنند.
اردیبهشت امسال مامانم با درجه سرهنگی بازنشست میشه.

به سلامتی!

نیلوفر جون مگه مامانت پرستار نیستن؟ حتی به پرستارام درجه میدن؟

بله سلما جون پرستارها هم درجه دارن. اینم بگم که سالای تحصیلشون جزو سالای خدمت حساب میشه.

چه جالب!
راستشو بخوای اصلا نمیدونستم که خانوما هم درجه میگیرن
مرسی

به به
واقعا قشر پرستار فوق العاده زحمت كش و مهربون هستن
واقعا شما بايد عاشق كارتون باشيد تا تو اين حرفه سخت دووم بياريد

بچه هاي مادراني هم كه پرستارن بچه هاي سخت كوش و مهربوني معمولا از آب در ميان و نمونشو از نزديك ديدم و مي شناسم

آرزومند سلامتي براي پرستاران عزيز و مهربون بخصوص مادران عزيزو محترم فريده خانم و نيلوفر خانم عزيز