پیشی های من...

سلام.خب..اینا عکس های گربه هایی هستن که یا توی خیابون زندگی می کنن یا توی حیاطمون و هر روز بهشون غذا میدیم...


ایشون پرشین خانم هستن.از نژاد پزشین خالصه.خیلی مهربونه و گاهی اوقات اجازه میده که بغلش کنم.توی حیاط زندگی می کنه و به محض این که بریم توی حیاط،میو میو کنان دنبالمون راه میفته تا ببرتمون طرف خونش.تازگی ها مامان شده اما نمی دونم چرا یه نینی بیشتر نداره!!!



این عروسک زنده،بچه ی پرشینه...تا حالا بچه گربه به این خوشکلی و با نمکی ندیدم.از این که بغلش کنیم نمی ترسه...مامانش هم اجازه میده تا باهاش بازی کنیم.ای جانم!!!


این میسکیه.خیلی دختر خوب و مهربونیه.خیلی با نمکه.عاشق اینه که دست کسی روی سفیدی صورتش کشیده بشه...همون جا از خوشی وا میره!!خیلی گربه ی زجر دیده ایه.تا حالا سه تا از بچه هاش (نینی میسکی،مینی میسکی و مشکی میسکی) جلوی چشمش توسط آدم ها یا با درد مردن یا با یک تصادف وحشیانه.ولی در حال حاضر مامان چهار تا نینی کوچولوه!!!


این نینی میسکی.گربه کوچولویی که چهار ماه بیشتر پیشمون نموند.خیلی فضول و با نمک بود هنوز هم که هنوزه وقتی یادش میفتم گریم می گیره.قضیه از این قرار بود که یه روز رفتم مثل همیشه به پیشی هام غذا بدم دیدم این نیست.کمی صداش زدم که اومد و دیدم صورتش کاملا تخت شده،چشماش بسته شدن و از دهنش بزاغ نارنجی رنگ و خون می ریزه بیرون.سعی کردیم بگیریمش اما فرار کرد.سه روز بعد،با شادی دوستم تونستم پیداش کنم و با بابام آوردیمش پیش دکتر معماریان.دکتر گفتن هیچ استخون سالمی توی صورتش باقی نمونده و جراحی هم نمیشه کرد.تنها کار راحت کردنش بود.دکتر گفتن که با ماشین یا میله ی فلزی به صورتش کوبیدن...


ایشون خانومی هستن.مهربون ترین و خوش صدا ترین گربه ای که دارم.خیلی با شخصیته.قبلا توی خیابون زندگی می کرد اما از وقتی که بچه هاش رو به دنیا آورده اومده توی حیاط ما و با نینی هاش زندگی می کنه.



این ها هم نینی های خانومی هستن.چهار تا بچه ی خوشکل و گوگولی...

این آقا گارفلیده...شوهر خانم های نامبرده و پدر همه ی بچه های مذکور!!!آقای قلدریه!وقتی بیاد توی کوچه هیچ کس دیده نمیشه جز میسکی!ماشالله حرمسرا باز کرده این آقا خوشکله...

توتولو.دختر خانمی که توی کوچه زندگی می کنه.چند وقت ندیدمش اما حالا برگشته و و نمی دونم چه بلایی سر این زبون بسته آوردن که حتی از من هم می ترسه!


به ترتیب:پسین...مشکی.آقا هایی که نزدیک به یک سال با ما زندگی کردن و یه روز دیدم که دارن میرن...اما هیچ وقت برنگشتن...
***
هنوز پیشی های خیابونی دیگه ای دارم که چون از آدم می ترسن و غذا رو از یک متری می گیرن (!) نتونستم ازشون عکس بگیرم.هر وقت ترسشون ریخت براتون عکس هاشون رو میذارم...

اسماي قشنگي براشون انتخاب كردين:نيني میسکی،مینی میسکی و مشکی میسکی
غذا چي بهشون ميدين؟

هر وقت توی خونه غذا با مرغ و گوشت درست بشه،(اینطوری نگاه نکنید من تنها گیاهخوار خونوادم!)،براشون کنار میذاریم.اما اگر به دلیل اجبار و زوری که اعمال می کنم (!) غذای گیاهی درست کنن،یا کالباس و یا سوسیس براشون آبپز می کنیم.
اکثر مواقع هم یه ظرف شیر بدون لاکتوز براشون میذاریم.

خوش به حالشون

این حرفتونو قبول دارم!!!

خیلی زیبا هستند. خوش به حالتون که انقدر دوستهای خوب و نازنین دارین. منم زمانی یک گربه سیاه ماده در حیاط داشتم که بزرگ شد و رفت (چرا گربه ها بی وفان؟) و الان بچش گاهی میاد پیشمون و بهمون سر می زنه!

اینم اضافه کنم که ما در وسط حیاط و پشت یک بوته یک سینی پلاستیکی گذاشتیم که همیشه استخوانها و مانده ی مرغ و گوشت را آنجا می ریزیم تا گربه ها بیان و بخورند.

خیلی پیشی هات نازن .خوش به حال اونهایی که حیاط و کوچه دارند ، نه مثل ما یک آپارتمان تو خیابون اصلی و عاری از پیشی البته به جز آخر شبها.....
بچه پرشین و آقا گارفیلد رو من خیلی پسندیدم یک زمانی یک گربه شکل گارفیلد داشتم . با پیشی های نازنینت شاد باشی.

از همه ی دوستان ممنونم...

منم تا به حال دوتا مامان گربه و 7 تا بچه تحویل جامعه دادم

من از بچگی و از وقتی یادم میاد خونمون پیشی و بچه پیشی به دنیا اومدن و بزرگ شدن اما رفتن. بعضیاشونو من با یتیمی بزرگشون کرده بودم( مادرشون بعد از یه مدتی گم شد) اسم یکیشون برفی بود. خیلی باهم رفیق بودیم همیشه جاش رو پام بود!(یادش به خیر). اما اونم بعد از 2سال رفت و ندیدمش! آخرین پیشیام مخمل و میشا و ماشا بودن. که اونا هم رفتن!! الان فقط ماشا واسم مونده اما تو شکمش بچه داره!

الان انقدر پیشی جدید دارم که اصلا ترکوندم!! از همشون هم عکس دارم که بعدا میذارم...

پیشی های خیابونی من که اسم بعضی هاشون بالای عکساشون نوشته شده:

















به اسم این کوچولو نخندید!! اسمش رو گذاشتیم جوجه چون واقعا جیک جیک می کنه!! اصلا میو میو بلد نیست!!! صداش شبیه جیک جیک جوجه هاست!!!



بیابید بچه گربه را!!!

گربه های زیادی توی حیاطمون زندگی می کنن (پیشو-پیشولی-شیفیدو-جوجو-پرشین)
اما الان فقط از پیشولی (دختر پرشین) عکس ندارم.عکس که گرفتم بازم میذارم:


ایشون الان بزرگتر شدن.عکس مامان باباش (پیشو و شیفیدو ) رو میتونید توی عکس پایینی ببینید:





اینا مامان و بابای جوجو هستن.اون سفیده که لم داده (شیفیدو) باباشه و اونی که داره میپره رو میز (پیشو) مامانشه.

زینب جان همشون خوشگلن شاد باشین کنار هم!

منم میخواااااااااااااااااااااااام...! مامانم نمیذاره با گربه ها دوس بشم....!
چند وقت پیشم یدونه خوشگلش اومد توی حیاطمون بهش غذا دادم خیلی خوشگل بود...
ولی مامانم دیگه نذاشت بهش غذا بدم...

سلام. من امروز خیلی ناراحتم. یه بچه گربه که در کوچه مون به همراه بقیه گربه ها زندگی می کرد به طرز بسیار فجیعی مرد. من خودمو مسئول می دونم. ساعت 7 بعد از ظهر صدای میو میو می شنیدیم هر چه به اطراف نگاه کردم نتونستم بفهمم تا اینکه متوجه شدم صدا از طرف پشت بام ساختمان روبرو میاد و بچه گربه رو اون بالا دیدم. برام عجیب بود که اون چطور رفته بالا؟ همسایه اون ساختمون رو دیدم خواستم از پنجره بهش اشاره کنم و بگم که گربه تو پشت بامشونه اما چون زیاد باهاشون رابطه دوستانه ای نداشتم خجالت کشیدم بگم. تا اینکه رفتم بیرون برای خرید و دعا دعا کردم بلایی سرش نیاد . اما دقیقا تو همین فاصله پیشی نازنین بیگناه از بالا پرت شده بود. اول نفهمیدم. موقع برگشتن به خونه دو تا پسر جوون رو که تو همون ساختمون بودن دیدم بهشون قضیه رو گفتم اونا گفتن کلید پشت بام رو کسی نداره. اما همین که خواستم برم خونه ناگهان جسد گربه رو دیدم واونا هم متوجه شدن. خیلی ناراحتم. از وقتی فهمیدم خیلی گریه کردم. خواهش می کنم دعا کنید تا از این حالت بیرون بیام.