گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

طبیعت از نگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

2 مشترك

اذهب الى الأسفل

مطلب جدید طبیعت از نگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

پست من طرف محمد رضا 3/3/2011, 05:47



http://noorportal.net/951/1198/1240/1241/24837.aspx
محمد رضا
محمد رضا
کاربر متوسط لاک پشتی
کاربر متوسط لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مطلب جدید رد: طبیعت از نگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

پست من طرف Foad 3/3/2011, 07:31

طبیعت از نگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

اسلام، 1200 سال پیش از غربیها، حمایت از حقوق انواع حیوانات را در صدر فرمان های خود قرار داد. گروه های حامی حقوق حیوانات، بر اساس مسایل اخلاقی و انسانی دست به این کار ارزشمند زدند؛ اما اسلام، افزون بر این ها، قوانینی حقوقی نیز برای آن تنظیم کرده است که بر اساس آن، کسی که این حقوق را رعایت کند، ثواب و فردی که آن را انجام ندهد، کیفر این جهانی و آن جهانی دارد.
سخن ما یک ادعاست و برای اثبات ان کافی است تا آشنایان به مسایل حقوقی، نگاهی به کتاب - های فقهی اسلامی بیفکنند تا درستی سخن ما را دریابند.
نکته دیگر، جایگاه ارزشمند حیوانات در اسلام است. قران آن قدر برای آن ها ارزش قایل شده که بلندترین سوره خود را به نام یکی از سودمندترین حیوانات کرده است: بقره نامگذاری دیگر سوره ها نیز به اسامی: انعام، نحل، نمل، عنکبوت، عادیات و فیل، دلیلی دیگر بر این دعاست.
در قرآن کریم بیست بار از پرندگان، سخن به میان آمده است. از حشرات و آبزیان نیز بارها سخن گفته شده است.
اینک به نمونه هایی توجه فرمایید که در آن ها حقوق بسی فراتر از قوانین غربی حمایت از حقوق حیوانات مطرح شده است.(1)
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) مردم را از به جان هم انداختن جانداران باز می داشت.(2)
ایشان از نخستین کسانی بود که در جهان احترام به حیوانات را مطرح کرد. و فرمود «کسی که چارپایی می گیرد، باید آن را گرامی دارد(3)». و فرمود «پروردگار نیکی را بر هر چیزی نوشته است، پس هر گاه می خواهید حیوانی را سر ببرید، به نیکی سر او را ببریدا(4) ... آلت قتاله را تیز کنید تا قربانی راحت کشته شود.(5)»
در فتح مکه، هنگام آمدن از مدینه به مکه، در کنار آبی سگی ماده را دید که عوعو می کرد و به بچه هایش شیر می داد. به یکی از یارانش دستور داد که در برابر آن سگ بنشیند تا کسی از سپاهیان اسلام معترض سگ و بچه هایش نشود.(6) روزی از کنار الاغی گذاشت که صورتش را داغ کرده بودند، فرمود: «آفریدگار، لعنت کند کسی را که این حیوان را داغ کرده است.(7)» هم چنین هر کسی که اعضای حیوان را ببرد، نفرین کرده است.(8) و از سوار شدن سه نفر بر یک مرکب نهی فرمود(9).
فرمود: «مردی از راهی می گذشت. تشنه شد. چاهی یافت. وارد آن شد و آب نوشید وقتی بیرون آمد، سگی را دید که (از تشنگی) له له می زد و خاک (مرطوب) را می خورد. با خویش گفت: او هم مثل من تشنه است! دوباره وارد چاه شد. کفشش را از آب پر کرد، آن را به دندان گرفت و از چاه بیرون آمد و سگ را سیراب کرد. خداوند نیز از وی سپاسگذاری کرد.» پرسیدند: مگر سیراب کردن چارپایان نیز پاداش دارد؟ فرمود: «سیراب کردن هر تشنه ای پاداش دارد.»
در روایتی دیگر فرمود: «سپاسگذاری خدا از آن مرد آن بود که وی را وارد بهشت کرد(10)» «خداوند خجسته و والا، نرم خویی را دوست دارد و به آن کمک می کند؛ پس هر گاه سوار چارپایان گرسنه شدید،... اگر زمین (محل عبور شما) بی گیاه است، با سرعت از آن بگذرید؛ و اگر سرسبز است، بایستید(11)»
«چارپا بر صاحبش حقوقی دارد: هنگامی که فرود می آید، ابتدا او را علف بدهد؛ از آبی می- گذرد، آب را بر او عرضه کند؛ بر صورتش نزند؛ چرا که او هم خدایش را به پاکی یاد می کند؛ جز در راه خدا، وقتی حیوان متوقف است، بر پشتش ننشیند؛ بیش از توانش بر او باور نکند؛ بیش از قدرتش او را ندواند.(12)»
پیامبر، روزی شتر ماده ای را دید که ایستاده و بر پشتش بار بود. فرمود: «صاحبش کجاست؟ خود را برای بازخواست در قیامت مهیا کند.»(13)
از این که عضوی از حیوان را آتش بزنند(14) نهی می فرمود
مردمان را از کشتن مورچه، زنبور عسل، شانه به سر و صرد باز می داشت.(15)
پشت چار پایان را جای نشستن خود (برای گفت و گو) قرار ندهید؛ چه بسیار مرکبی که از سوار خود بهتر و به پروردگار، مطیع تر است و بیشتر ذکر خداوند می گوید.(16)
بارها را در انتهای کمر و پشت حیوان قرار دهید؛ زیرا دستان حیوان آویزان است و دو پای او محکم.(17)
اجازه نمی داد برای کشتن حیوانی، او را به جایی ببندند و سنگبارش کنند. (18) اجازه نمی داد برای کشتن حیوان، او را به جایی مرتفعی پرتاب کنند. (19) کشتن حیوان با چیزی غیر از آهن را اجازه نمی داد(20). خوش نمی داشت حیوان شیرده او حامله را بی ضرورت سر ببرند.(21)
دستور دادت بود پیش از جان دادن کامل و آرام گرفتن حیوان حلال گوشتی که ذبح شده است، سرش را یکباره قطع نکنند و پوستش را نکنند.(22)
از همین رو است که فقیهان شیعه بی هیچ اختلافی فتوا به وجوب تغذیه حیواناتی داده اند که انسان در اختیار دارد. کرم ابریشم و زنبور عسل نیز در زمره آن ها قرار دارد؛ چه آن حیوانات هلال گوشت باشند و چه حرام گوشت و چه انسان ها از آن ها نفعی ببرند و چه نبرند. آری، غذا دادن به حیواناتی که در اختیار ماست، واجب است.
اسب:
خیر، تا روز رستاخیز در پیشانی اسب است.(23) می فرمود: «کسی که جو را برای اسبش پاکیزه سازد و سپس آن را به حیوان بخوراند، پروردگار برای هر دانه جو، پاداشی برای او می- نویسد.(24) یال اسب را نچینید؛ زیرا اسب با یال خود گرم می شود.(25) خداوند لعنت کند کسی را که یال اسب را بکند یا بچیند.(26)»
چلچله:
درباره چلچه نیک اندیشی کنید؛ چرا که او مأنوس ترین پرنده به انسان است.(27) از آشیانه سازی چلچله در خانه هایتان جلوگیری نکنید.(28)
خروس:
حضرت در خانه اش خروس سپیدی نگه می داشت.(29) می فرمود «به خروس دشنام ندهید که بیدارگر نماز است.(30)» به جنگ انداختن خروس ها را حرام شمرد.(31)
سگ:
می فرمود: (شب معراج) «وارد بهشت شدم، صاحب سگی را دیدم که حیوان را سیراب کرده بود.(23) زن بدکاره ای را بخشیدند؛ زیرا از کنار سگی گذشت که کناره چاه آب از تشنگی له له می زد. سگ، در آستانه مردن بود. زن کفش را درآورد و آن را به روسری اش بست و با آن آب از چاه برآورد (و. به سگ داد) و به خاطر همین بخشیده شد.(23) هرگز عضوهای جانداری را نبرید؛ گرچه آن حیوان سگی درنده باشد(34)».
شتر:
شتر، مایه ارجمندی صاحبان خویش است.(35) مردی در حضور ایشان شتر ماده ای را دوشید. پیامبر به او فرمود: «مقداری شیر (در پستان شتر برای فرزندش) بگذارد.(36)»
کبوتر:
هماره از دیدن کبوتر سرخ، لذت می برد.(37) در خانه اش جفتی کبوتر قرمز بود.(38) نگه داشتن کبوتر و گرامی داشتن آن را مستحب شمرد. مردی به نزد او آمد و از تنهایی حضرت فرمان داد برای خودش جفتی کبوتر تهیه کند.(39)
گاو:
پس از گوسفند داری، گاو دارای را بهترین ثروت اعلام کرد.(40) نگهداری گاو در منزل را مستحب و برکت(41) شمرد.
گربه:
(در شب معراج) «صاحب گربه ای را در دوزخ دیدم، که گوشت های پس و پیش او را می- کندند. او زنی بود که گربه ای را جایی بسته بود، نه به او غذا می داد و نه رهایش می کرد تا گربه برای سیر کردن شکمش از حشرات و دیگر خزندگان زمین بهره گیرد»(42) می فرمود: «گربه را گرامی بدارید! او از جانوارانی است که دور و بر شما پرسه می زند.(43)»
از امام علی(علیه السلام) نقل شده است: «هنگامی که پیامبر مشغول وضو گرفتن بود، گربه ای خانگی به او پناه آورد. حضرت دریافت او تشنه است. کاسها را کج کرد و گربه از آن نوشید. از باقی مانده آب وضو گرفت.(44)»
گنجشک:
کسی که بیهوده گنجشکی را بکشد، (این پرنده) روز قیامت جیغ کشان نزد آفریدگار خواهد آمد و می گوید: خداوندگار! این فرد مرا بیهوده کشت، از کشتن من سودی هم نبرد و زنده ام نگذاشت تا از حشرات زمین تغذیه کنم(45) (پس او را کیفر ده).
گوسفند:
بر شما باد به گوسفندداری و کشاورزی.(46) پس از کشاورزی، بهترین ثروت را گوسفند داری اعلام کرد.(47) بهترین ثروت را گوسفند داری شمرد. می فرمود: «گوسفند، روغنش گذران زندگی و پشمش جامه است.(48) یک گوسفند یک برکت، دو گوسفند دو برکت و سه گوسفند سود است.(49) نگهداری گوسفند شیرده در خانه و گرامی داشتن آن را مستحب شمرد.(50)»
نگهداری گوسفند در خانه، هفتاد در بینوایی را می بندد.(51) می فرمود: «آب بینی گوسفندان را از صورت شان پاک کنید.(52) آغل آن ها را پاکیزه نمایید.(53)»
روزی مردی را دید که گوسفندی را خوابانده و کاردش را تیز می کرد به او فرمود: «می خواهی او را دوبار بکشی؟ چرا پیش از خواباندنش کارد را تیز نکرده ای؟(54)»
مرغ:
روزی از جایی می گذشت. دید گروهی مرغی را جایی بسته اند و از هر سو به سمتش تیر یا سنگ پرتاب می کنند. پرسید: «آن ها چه کسانی هستند؟ خدای شان لعنت کند.»
نگهداری مرغ را مستحب دانست.(55) می فرمود: «حیوانات اهلی زیادی در خانه نگهدارید؛ زیرا با بودن حیوانات اهلی شیاطین، کودکانتان را آزار نمی رسانند.(56)» و این گونه نقش سرگرمی های مفید را در پر کردن اوقات فراغت فرزندان یادآوری می کرد. مرغ در خانه، باعث برکت است.(57)
درختکاری و باغداری:
آب پاشی به ریشه های درخت، هنگام کاشتن و پیش از ریختن خاک را مستحب می- شمرد.(58) اگر قیامت دارد برپا می شود و در دست یکی از شما نهالی هست، اگر فرصت آن را دارد، لاید آن را بکارد.(59)
ابی سعید خدری از ایشان نقل کرده است: کسی که درخت طلحه یا سدری را آب دهد، گویا دین باور تشنه ای را سیراب کرده است.(60) هیچ مسلمانی درختی نمی کارد که انسان، چارپا یا پرنده ای از آن بخورد، جز آن که برایش در روز رستاخیز صدقه محسوب می شود.
درختان استوار و بلند خرما که در گل می رویند و درختانی که در بیابان های خشک و تفتیده میوه می دهند، بهترین ثروتند.(61) بهترین دارایی، ردیف های طولانی، زیبا و منظم خرما و درختان میوه دار است.(62) پس از کشاورزی و دامداری، نخلداری را بهترین ثروت اعلام کرد و فرمود: نخل، خوب چیزی است. کسی که آن را بفروشد، پولش بسان مشتی خاکستر بر قله ای رفیع در روزی طوفانی است؛ مگر آن که نخلی دیگر بکارد یا بخرد.(63) حضرت هسته خرما را مرطوب می کرد و می کاشت.(64)
گل:
برترین رستنیها را گل سرخ و بنفشه می دانست و می فرمود: «بوی آسه، عطر حورالعین است و فرشتگان بوی گل سرخ می دهند.» می فرمود: «کسی که می خواهد بوی خوش مرا استشمام کند، گل سرخ ببوید.(65)» می فرمود: «هر گاه به یکی از شما گلی دادند، آن را ببویید و بر چشمانتان گذارید، که آن از بهشت است. و هر گاه به شما گلی هدیه دادند، آن را رد نکنید.(66)
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «رسول گرامی با دو دستش به من گل سرخ هدیه داد، چون آن را به بینی ام نزدیک کردم، حضرت فرمود: آگاه باش که بعد از آسه، گل سرخ، سرور گلهای بهشتی است.(67)» بر شما باید به مرزنگوش، آن را ببویید که برای گرفتگی بینی خوب است.(68)

پى‏نوشت‏ها

*. گرفته شده از فصل نامه فرهنگ جهاد، سال دهم، شماره4، تابستان84، ص90-99.
1. عبداللطیف عاشورا در کتاب موسوعه الطیر و الحیوان فی الحدیث النبوی، 680 حدیث درباره - ی پرندگان و جانداران فقط از زبان پیامبر گرامی اسلام آورده است.
2. اصول کافی، ج6، ص553؛ سنن ابی داود، ج1، ص577؛ محاسن، ج2، ص628، مستطرفات السرائر، ص563.
3. دعائم الاسلام ج2، ص158؛ قرب الاسناد، ص70؛ مجمع الزواید، ج5، ص164.
4. سنن ابی ماجه، ج2، ص1058؛ سنن نسائی، ج7، ص229، شرح المسلم (نووی)، ج13، ص106؛ المصنف، ج4، ص492.
5. بحارالانوار، ج62، ص315؛ دعائم الاسلام، ج2، ص174؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1058؛ سنن ابی داود، ج1، ص643؛ سنن ترمذی، ج2، ص431؛ سنن نسائی، ج7، ص227؛ صحیح مسلم، ج6، ص72؛ مسند احمد، ج4، ص123.
6. کنزالعمال، ج13، ص429؛ مسند احمد، ج4، ص35.
7. تحفه الاحوذی، ج5، ص300؛ سنن ابی داود، ج1، ص578؛ صحیح مسلم، ج6، ص163؛ فتح الباری، ج9، ص551؛ مسند احمد، ج3، ص297؛ المصنف؛ ج4، ص458.
8. بحارالانوار، ج61، ص282؛ سنن دارمی، ج2، ص83؛ سنن نسائی، ج7، ص238؛ صحیح ابن حبان، ج12، ص434؛ صحیح بخاری، ج6، ص228؛ فتح الباری، ج9، ص529.
9. خصال، ص99؛ علل الشرایع، ج2، ص538؛ محاسن، ج2، ص627.
10. صحیح بخاری، ج3، ص77؛ صحیح مسلم، ج7، ص44.
11. بحارالانوار، ج61، ص213؛ مکارم الاخلاق، ج1، ص557؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص290.
12.مکارم الاخلاق، ج1، ص558.
13. همان.
14. بحارالانوار، ج30، ص515؛ مکارم الاخلاق، ج2، ص307؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص5.
15. بحارالانوار، ج61، ص291.
16. بحارالانوار، ج61، ص210؛ دعائم الاسلام، ج1، ص347؛ مسند احمد، ج3، ص441؛ المصنف، ج6، ص166؛ نوادر، ص121.
17. بحارالانوار، ج2، ص292؛ بحارالانوار، ج61، ص215.
18. دعائم الاسلام ج2، ص175؛ بحارالانوار، ج62، ص328؛ سنن ابی ماجه، ج2، ص1063؛ شرح مسلم (نووی)، ج13، ص107؛ مسند ابی داود، ص275؛ المصنف، ج4، ص453؛ موارد الضمان، ص263؛ اسباب ورود الحدیث، ص65.
19.جامع الصغیر، ج2، ص687؛ بحارالانوار، ج45، ص152؛ خصال، ص137؛ سنن ابی ماجه، ج2، ص1064؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص146؛ صحیح مسلم، ج6، ص73؛ الفائق فی غریب الحدیث، ج2، ص228؛ کنزالعمال، ج13، ص363؛ مسند ابی یعلی، ج4، ص163؛ المعجم الکبیر، ج12، ص37؛ اللمع فی اسباب ورود الحدیث، 65.
20. بحارالانوار، ج62، ص329؛ دعائم الاسلام، ج2، ص176.
21. الاحاد والمثانی، ج4، ص99؛ بحارالانوار، ج62، ص316؛ سنن ابی ماجه، ج2، ص1058؛ سنن ابی داود، ج1، ص643؛ سنن ترمذی، ج2، ص431، سنن نسائی، ج7، ص227؛ شرح مسم (نووی)، ج13، ص107؛ صحیح ابن حبان، ج13، ص199؛ مسند ابن جعد، ص192؛ مسند احمد، ج4، ص123؛ المنتقی من السنن المسنده، ص226؛ المصنف، ج4، ص492.
22.دعائم الاسلام، ج2، ص177.
23. اصول کافی، ج5، ص48؛ دعائم الاسلام، ج1، ص345، محاسن، ج2، ص631؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص283.
24. بحارالانوار، ج61، ص177؛ مستند احمد، ج4، ص103؛ مسند الشامیین، ج1، ص315.
25. بحارالانوار، ج61، ص173؛ مکارم الاخلاق، ج1، ص450.
26. بحارالانوار، ج61، ص174، نوادر، ص174.
27.سنن ابی داود، ج2، ص214؛ سنن کبری، ج7، ص281.
28.مکارم الاخلاق، ج1، ص280
29.بغیه الحارث، ص268؛ سنن النبی، ص188؛ فیض القدیر، ج3، ص740؛ مکارم، ج1، ص282.
30. بحارالانوار، ج62، ص3؛ عون المعبود, ج14، ص5, المعجم الکبیر (طبرانی)، ج5، ص240؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص5.
31. بحارالانوار، ج62، ص10.
32. بحارالانوار، ج8، ص317؛ دعائم الاسلام، ج2، ص468؛ صحیح ابن خزیمه، ج2،ص323؛ نوادر، ص159.
33.جامع الصغیر، ج2، ص201؛ صحیح بخاری، ج4، ص100؛ مسند احمد، ج2، ص501.
34.ارواء الغلیل، ج6، ص74؛اختصاص،ص150؛ ذخایر العقبی؛ ص116؛ بحارالانوار، ج42، ص246؛روضه ی الواعظین، ص137؛ شرح اصول کافی ،ج6،ص249؛معجم الکبیر، ج6، ص100.
35. اصول کافی، ج5، ص48؛ دعائم الاسلام، ج1، ص345، محاسن، ج2، ص631؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص283.
36.الاحاد والمثانی، ج2، ص298؛ بحارالانوار، ج61، ص149؛جامع الصغیر، ج1، ص248؛ سنن دارمی، ج2، ص88؛ صحیح ابن حبان، ج12، ص90؛ کنزالعمال، ج15، ص419؛ المعجم الاوسط، ج4، ص112؛ معانی الاخبار، ص284؛ موارد الضمان، ص490.
37. بحارالانوار، ج62، ص26؛ معجم الکبیر، ج22، ص340؛ مجمع الزوائد، ج4، ص67.
38. السیره النبویه (بدری)، ص373.
39. اصول کافی، ج6، ص546؛ مجمع الزوائد، ج10، ص128؛ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص349؛ مسند الشامیین، ج1، ص239.
40. بحارالانوار، ج100، ص64.
41. اصول کافی، ج6، ص545؛ بحارالانوار، ج61، ص130؛ محاسن، ج2، ص641.
42. بحارالانوار، ج8، ص317؛ دعئم الاسلام، ج2، ص468؛ صحیح ابن خزیمه، ج2، ص323؛ نوادر، ص 159.
43.عوالی اللئالی، ج4، ص6؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص303.
44. بحارالانوار، ج16، ص293؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص191.
45. بحارالانوار، ج61، ص4.
46. بحارالانوار، ج61، ص120؛ خصال، ص45؛ محاسن،ج2، ص643.
47. بحارالانوار، ج100، ص64.
48. مستدرک الوسائل، ج8، ص281؛ نزهه الناظر، ص34.
49. مستدرک الوسائل، ج8، ص282.
50. اصول کافی، ج6، ص545؛ بحارالانوار، ج61، ص130؛ محاسن، ج2، ص641.
51.مکارم الاخلاق، ج1، ص280.
52. بحارالانوار، ج61، ص150؛ کنزالعمال، ج7، ص340؛ محاسن، ج2، ص642.
53. بحارالانوار، ج61، ص150؛ محاسن، ج2، ص641؛ وسائل الشیعه (چ آل البیت)، ج11، ص513.
54. کنزالعمال، ج6، ص262؛نصب الرایه، ج6، ص46.
55. بحارالانوار، ج16، ص124؛ سنن النبی، ص188.
56. بحارالانوار، ج60، ص74.
57.کشف الخفاء، ج2، ص16؛ کنزالعمال، ج12، ص327.
58.وسایل الشیعه (چ اسلامیه)، ج13، ص192.
59.جامع الصغیر، ج1، ص409؛ کنزالعمال، ج3، ص892، منتخب مسند عبد بن حمید، ص366.
60. بحارالانوار، ج9، ص212؛ وسایل الشیعه (چ اسلامیه)،ج12، ص25.
61.طبیعت و کشاورزی از دیدگاه اسلام، ص116.
62. بحارالانوار، ج5، ص185؛ مسند احمد، ج3، ص468؛ معانی الاخبار، ص292.
63. بحارالانوار، ج100، ص64.
64. اصول کافی، ج5، ص74؛ بحارالانوار، ج17، ص388؛ حیله الابرار، ج1، ص329.
65. بحارالانوار، ج76، ص147؛ کشف الخفاء، ج1، ص259.
66. اصول کافی، ج6، ص524.
67.وسایل الشیعه(چ اسلامیه)، ج1، 461.
68. بحارالانوار، ج59، ص299؛ جامع الصغیر, ج2، ص171؛ مکارم الاخلاق،ج1، ص107.

حسین سیدی--منبع: ماهنامه علمی، فرهنگی، خبری معارف / آذر1385/ شماره
Foad
Foad
حامی حیوانات لاک پشتی
حامی حیوانات لاک پشتی

تشکر : 243

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد