دیزی چیست ؟
صفحه 1 از 2 • 1, 2
دیزی چیست ؟
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
مواد لازم براي چهار نفر :
نخود-لوبیای سفید=روی هم رفته یک لیوان بزرگ
گوجه فرنگی=2 عدد بزرگ
پیاز پوست گرفته شده=2 عدد متوسط
فلفل سبز تازه=2 تا 3 عدد
نمک،فلفل و آبلیمو=به مقدار لازم
گوشت گوسفند با استخوان و چربی=500 گرم
سيب زميني شسته شده با پوست=4 یا 5 عدد متوسط
رب گوجه فرنگی= يك قاشق غذا خوري
سير ( به دلخواه = يك حبه بزرگ
طرز تهيه :
نخود و لوبيا را از شب قبل در مقداري آب ( سه برابر حجم خيس نخورده نخود و لوبيا ) خيس كنيد .
گوشت را همراه چربي و استخوان به همراه نخود و لوبيا، يك عدد از پيازها، يك حبه سير و گوجه فرنگی ها که هرکدام را پوست گرفته و به دو نیم کرده اید در ظرف مناسبي بريزيد و شش برابر حجم آنها آب از قبل جوشيده سرد به آنها اضافه كنيد . ( دقت كنيد هنگامي كه گوشت را ميپزيد از ابتدا به آن نمك و ادويه نزنيد چون باعث ديرپز شدن گوشت ميشود )
اگر از ديزي گلي استفاده ميكنيد ، توجه داشته باشيد كه حتما از شعله پخش كن بين شعله مستقيم و ظرف ديزي استفاده كنيد . اين ظرف زمان پخت را طولاني تر و درعوض طعم غذا را خيلي بهتر و غذا را جا افتاده تر ميكند .
بعد از حدود يك ساعت و نيم فلفل سبز ها را به ديزي بيفزائيد .
در تمام مراحل پخت دقت كنيد كه شعله زير ظرف ملايم باشد تا غذا جا بيفتد . يك ساعت بعد از اضافه كردن فلفل ، سيب زميني ها را با پوست داخل غذا بريزيد .
پيازي كه اول به غذا اضافه كرديد از ظرف خارج كنيد و دور بيندازيد . چربي گوشت را نيز از ظرف خارج كنيد . به همراه يك عدد پياز باقيمانده خوب بكوبيد ؛ ( ميتوانيد اول پياز باقيمانده را ريز رنده كنيد بعد چربي را بكوبيد و با هم مخلوط كنيد ) و داخل غذا بريزيد . در اين مرحله كه گوشت و نخود – لوبيا نرم و پخته شده اند، نمك و فلفل سیاه را به ميزان دلخواه به غذا اضافه كنيد .
در صورتي كه غذاي شما رنگ دلخواهتان را نداشت ميتوانيد از يك قاشق غذا خوري رب گوجه فرنگي سرخ شده در كمي روغن ، داخل غذا استفاده كنيد . ( سرخ كردن رب قبل از مصرف داخل غذا به جهت از بين بردن بوي خامي رب و همچنين بهتر كردن رنگ رب است اگر هنگام سرخ كردن رب يك قاشق چايخوري زعفران دم كرده هم به آن بيفزايئد نتيجه بهتري ميگيريد )
اين غذا هر چه زمان پختش طولاني تر باشد جا افتاده تر و خوش مزه و خوش رنگ تر ميشود .
معمولا اين غذا را با آب زياد درست ميكنند . و بهتر است اول كار به اندازه كافي در ظرف آب بريزيد كه مزه غذا در اثر اضافه كردن چند مرحله آب در طول پخت، تحت تاثير قرار نگيرد .
فراموش نكنيد كه آبليمو را هنگام سرو غذا ، داخل ظرف بريزيد ؛ در غير اينطورت طعم غذا در اثر جوشيدن آبليمو تلخ ميشود .
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
آنچه درباره دیزی نمی دانید
گوجهفرنگی و سیبزمینی دو جزء لاینفک آبگوشتهای امروزیاند، اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صدسال پیش از این، در ایران ناشناخته بودهاند
همه دایرهالمعارفهایی که درباره ایران تالیف شدهاند، مدخل «آبگوشت» دارند. شاید باور نکنید اما آبگوشت در کنار همه نامها و نامداران فرهنگ ایرانی، در دایرهالمعارفهای تخصصی بدل به مدخلی مفصل شده اما در منوی هیچ یک از رستورانهای تهران آبگوشت نیست! برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوهخانه یا دیزیسرایی رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکانهایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمیپزند؛ حلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کلهپزی و بریانی. اما باز هیچ یک از این خوراکهای اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکبابها، در منوی رستورانهای ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچههای راهنمای ایرانگردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کبابها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبهای سیاحتی میکردند و دستکم در منوهای وطنی جایی به آن میدادند.
آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراکهای کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، برپایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یکجانشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق میکردند. این جابهجایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانوادههای متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت 200ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.
آبگوشت، محصول زندگی یکجانشینی است و کباب، خوراک زندگی کوچنشینی و کوچندگان تنها هنگامی که به مقصد نهایی میرسیدند، فرصت و شرایط بارگذاشتن آبگوشت را مییافتند. اگر به مستندهای این نیم قرن که از زندگی عشایر ایران ساخته شده، نگاهی بیندازید، گلههای چندهزار سَری را میبینید که هر یک از بزها، گوسفندان، گاوان و اسبان برای صاحبانشان مهم و محترماند و جان دامداران به جان دام بسته است و بسیار کم پیش میآید که دام را سرببرند و جز از شیر و فرآوردههای شیری آنها، تغذیه نمیکردهاند. اما در راه ناهموار و پرخطر کوچ هر روزه چند سَر از این دامهای سلامت و پروار، ناکار و تلف میشدهاند و عشایر پیش از آنکه دام، جان بدهد، آنها را سر میبریدند و کباب شام را به راه میکردند. کوچ، زمانبندی داشت و میبایست که به موقع به مقصد میرسیدند وگرنه هزار و یک ضرر و خطر طبیعی، در راه بود. پس فرصت بارگذاشتن آبگوشت تا رسیدن به مقصد، در سفر دست نمیداد. آبگوشت ظهر فردا را، از شب قبل باید بارگذاشت و پیشتر مقدمات و مخلفات آن را مهیاکرد که این همه، جز در یکجانشینی ممکن نبوده و نیست.
دیگر اینکه بساط کباب را به سادگی با سیخی چوبی نیز در بیابان میتوان به راه کرد اما آبگوشت جز در ظرف پخته نمیشود. ساکنان فلات ایران هزاران سال پیش، نخستین ابزار و ظرفها را از چوب و سنگ ساختند. اما ظرف چوبی روی آتش کارکردی نداشت و تنها ظرفهای سنگی به کار میآمدند. پس از آن بود که توانایی ساخت سفال حاصل شد و انواع و اقسام ظرفها شکل گرفت. هزارهها ظرفهای سفالین به کار میرفتند، تا انسان ایرانی به راز سنگهای معدنی و آبکردن و ریختهگری فلزات پی برد و از آن ابزار و ظرف ساخت و ظروف فلزی را به میان آورد. جالب است که آبگوشت، هنوز که هنوز است در سه ظرف سنگی، سفالی و فلزی، طبخ و میل میشود. انواع دیزی سنگی و سفالی و رویی (رویی به معنای رویین یعنی ساخته شده از فلز روی که به زبان عامیانه به آن روحی هم میگویند) هنوز به شیوه هزارههای دور، در ایران ساخته و به کاربرده میشود و این سه نوع دیزی، یادگاری است از سه عصر سنگ و سفال و فلز در باستانشناسی.
در قدیم پلو یا چلو را در مجمعههای بزرگی میکشیدند، که به آنها «قاپ» یا «قاب» میگفتند و چند نفر با دست از یک قاپ مشترک، غذا میخوردند. ممکن بود که چند آدم بزرگ و پرخور با پیری یا کودکی نحیف و کمغذا در قاپی همسفره و همغذا شوند. این بود که تقسیم غذا عادلانه نبود و یکی به اصطلاح، قاپ دیگری را میدزدید و غذای بیشتری میخورد. این بود که ایده «قاپ شخصی» به میان آمد که برای هر کس قاپ کوچکی غذا بکشند و آن را در پیش وی بگذارند. این بود که این «پیشقاپ» را «بُشقاب» نامیدند. یک قاپ بزرگ پر از غذا سر سفره میآمد و چند قاپ کوچک خالی (بُش به ترکی: خالی) گِرد آن میچیدند و برای هر بشقاب، جدا غذا میکشیدند. اما آبگوشت چه برای یک تن پخته شود، چه هزار تن، محتوای هر دیزی جدا، درون خود آن میپزد و گوشت و نخود و آب، برای هر دیزی به پیمانه برابر ریخته میشود و تبعیضی در میان نیست. مانند پلو همه را در یک دیگ نمیپزند و پس از پخت، غذا را نمیکشند، بلکه اول سهم خام هر دیزی کشیده میشود و پس از تقسیم، پخت آغاز میگردد.
اما پختن و خوردن آبگوشت کار سادهای نیست. شاید همگان به پختن آن کاری نداشته باشند اما همه از خوردن آن لذت میبرند. اما اگر یک خارجی از راه برسد و یک دیزی سنگی داغ با سنگک و ریحان جلویش بگذارید، شاید لذتی از لذیذی آن نبرد. چراکه خوردن آبگوشت آموزش میخواهد. با قاشق از دهانه تنگ دیزی چیز زیادی بیرون نمیآید، مگر اینکه دیزی را کج کنید و برای کج کردن هم، دست خواهدسوخت، مگر آنکه با تکه نانی گوشه ظرف را بگیرید و در این کار حتی دستمال کاغذی هم، کمک تکه نان را نخواهد کرد. البته بعضی از دیزیهای سفالی دو دسته کوچک در دو طرف دارند که در این موقع به دستگیری خورنده میآیند.
آبگوشت دو بخش دارد، بخش « تَر» که به آن «ترید» میگوییم و بخش «خشک» که «کوبیده» میخوانیم. همان آب و گوشت که روی هم آبگوشت را پدید آوردهاند. تقریبا با هم پخته میشوند اما جدا خورده میشوند. اما عملآوردن این دو بخش به عهده آشپز نیست و شاید تنها خوراکی باشد که خورنده نیز در کار طبخ شریک است. اگر این دو بخش را جدا نکنید، تبدیل به سوپی نه چندان دلچسب خواهد شد و اگر هر یک از این دو بخش را خوب به عمل نیاورید، یعنی مثلا کوبیده را آبدار بردارید، لطفی نخواهد داشت. خلاصه آنکه آبگوشتخوردن کار هر کسی نیست و اگر برای نخستین بار کسی سر سفره آبگوشت بنشیند، بیراهنما به راحتی از ماجرا سر در نخواهدآورد.
گوجهفرنگی و سیبزمینی دو جزء لاینفک آبگوشتهای امروزیاند و برای ایرانیان شاید تصور آبگوشت بیسیبزمینی و گوجهفرنگی ممکن نباشد. اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صد سال پیش از این، در ایران ناشناخته بودهاند. اما آبگوشت پیش از واردات این دو نیز، با گوشت و آب و نخود، آبگوشت بوده. ایرانی همانطوری این دو محصول فرنگی را در دیزی کرد و به آن دو رنگ ایرانی بخشید که جانشینان یونانی اسکندر و مغولان وارث چنگیز را به ایرانیانی اصیل و ایراندوست تبدیل کرد.
با وجود این همه کتاب آشپزی و مردمشناسی تا به امروز به آبگوشت اینگونه نگاه نکرده بودیم. چراکه ما گاهی از کنار میراثمان سهلانگارانه به سادگی گذشتهایم و ظرائف و لطایف فرهنگی نهفته در آنها را ندیدهایم. آبگوشت، عصاره فرهنگ ایرانی است و هزارهها تاریخ و نکته در آن خفته است و همه قوت آن به ارزش غذاییاش نیست و اگر دقیق به آن بنگریم جان فرهنگ نیاکانمان را در پیالهای از آن خواهیم دید. پس لقمهای از آن را هم نباید هدر داد .
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
دیزی به روایت نادرمیرزا
نخودآب بهترین خورشهای جهان است. هر که خورده باشد داند که من راست گفتهام. به خوانی که آن آبگوشت بود کسی را به خورشهای دیگر آرزو نیاید
آن زمان ها که هنوز از «هنر آشپزی» رزا منتظمی و « کتابمستطابآشپزی، سیر تا پیاز» نجف دریابندری و کتاب های جورو واجور آشپزی خبرینبود، نتیجه فتحعلی شاه قاجار در ولایت آذربایجان، شهر به شهر میگشت و دستور پخت خوراک اعیان و رعیت رایادداشت میکرد. «خوراک نامه» نادرمیرزا اگرچه نخستین کتاب آشپزی به زبان فارسی نیست، اما یکی از کاملترین و اولینهاست. یکی از جالبترین نکات درباره کتاب نادرمیرزا فهرست مفصلی است که او از آبگوشت جمع آوری کرده و در کتابش آورده است. این فهرست آنقدر کامل است که میتوان عنوان این بخش را «آبگوشت نامه» هم گذاشت! اعتماد السلطنه مینویسد:« نادرمیرزا ابن بدیعالزمان فاضل کاملی بود. شاهد واحد این دعوی کتابی است که در انواع اطعمه و الوان اغذیه ایرانی و کیفیت طبخ و ترکیب و ترتیب هریک از آشها و خورشها و هرگونه پختنیهای مردم این مملکت به فارسی خالص برنگاشته. خدایش از طعامهای بهشت بخوراناد که به کاری بکر برخورده است.»
اکنون سخن از آبگوشت بیاید که نان خورش بزرگ ایرانیان است و این خورش که بانیروترین خوردنی است، تازی و پارسی همیشه به کار بردندی، چه پختن این بس آسان و زودتر به دست آید. خوراک پهلو و روستایی همه ایرانزمین اگر گوشت بیابند همین است و بس. مگر آنکه به هر جای گونهای پزند و در آن افزارها به کار برند. یکیک برشماریم تا دانسته آید. بانو گفت: «آبگوشت بهترین خورشهاست و به جهان کس نیست که آن نپسندد و آن بهگونهها پزند، مگر آنکه بیشتر ساده بود.» من گویم: «در بروجرد آبگوشت را نخودآب گویند و به برخی شهرها، یخنی نامند. نخودآب بروجرد به همه ایرانزمین نامدار است و به شهرهای دیگر چون آنجا نتوانند پخت و خوراک همه مردم شهر و روستا همان نخودآب است که بهترین خورشهای جهان است. هر که خورده باشد داند که من راست گفتهام و به خوانی که آن آبگوشت بود کسی را به خورشهای دیگر آرزو نیاید و این مزه و خوردنی در گوشت آنجا خدای آفریده که در گوشت گوسپندان دیگر جای نیست وگرنه این خورش الوکردی در تبریز پزد گویی هرگز به نخودآب الوکرد ماننده نیست.
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
ثبت دیزی در میراث معنوی ایران
«علی بلوک باشی» مردم شناس و عضو مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در مراسم رونمایی از 12 امین شماره از مجله سرزمین من با طرح جلد آبگوشت حضور یافت و در بخشی از صحبت هایش به بررسی ارتباط میان فرهنگ و خوراک ایرانی پرداخت.
بلوک باشی در خصوص ویژگی غذاهای ایرانی و ارتباط آن با فرهنگ عنوان کرد: هویت غذاهای ما وابسته به هویت فرهنگی مان است و غذا یکی از نمودهای فرهنگ است. می توان حتی برخی ویژگی های فکری و رفتاری یک جامعه را در شیوه پخت و پز و محصولی که ارائه می دهند هم مشاهده کرد. به عنوان مثال: رمز و راز، پوشیدگی و رندی از ویژگی های فرهنگی ماست که در غذاهای ما هم نمود پیدا کرده. غذاهای ما آنقدر با هم مخلوط می شود که دیگر مواد سازنده آن را از هم به راحتی تشخیص داد. غذاهایی مثل فسنجان و قرمه سبزی را ببینید ، چقدر از این نظر با غذاهای فرهنگی مثل استیک متفاوتند. علاوه بر این، در غذاهای ایرانی رمز و رازی هست که در خوراک سایر ملت ها کمتر می شود سراغ آن را گرفت. آشپزی ایرانی را به راحتی نمی شود، آن را فرا گرفت و یک ادبیات شفاهی غنی پشت سر دارد.
وی با بیان اینکه آشپزی ایرانی یک هنر والااست، ادامه داد: هنر آشپزی ایرانی مکتب خاصی در جهان است و در طول تاریخ شیوه های آشپزی دیگری مثل ترکی و عربی از آن تغذیه کرده اند. لذت غذاهای ایرانی اتفاقی نیست به دلیل همان مکتب و تاریخچه ای است که پشت سر دارد. آن لطافتی را که در تابلوی نقاشی می بینید به راحتی در غذا و سفره های ایرانی هم قابل مشاهده است.
به گفته این مردم شناس نباید نگران حضور غذاهای مدرن در فرهنگ ایرانی بود و فرهنگ آشپزی ایران جای خودش را باز می کند.نمی توان به راحتی آن را حذف کرد. چرا که در میان مردم بازگشتی به فرهنگ گذشته رخ داده و فرهنگ گذشته ایران ارزش و اعتبار خود را باز می یابد. چون هر ایرانی احساس کرده برای هویت امروز خودش به فرهنگ گذشته نیاز دارد.
وی در خصوص آبگوشت به عنوان یک غذای ایرانی نیز عنوان کرد: هر غذا بیانگر بخشی از زندگی اجتماعی جوامع است. همان طور هم که شما در این گزارش اشاره کرده اید، آبگوشت غذایی مربوط به زندگی یکجانشینی است و مثلا همچون کباب در زمانکوچ نمی شود آن را تهیه کرد، چون نیاز به بار گذاشتن دارد. این غذا امروز تبدیل به یک غذای تجملاتی شده، اما در گذشته غذای ملی ما بوده.
منبع :
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: دیزی چیست ؟
samira- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: دیزی چیست ؟
Foad- حامی حیوانات لاک پشتی
- تشکر : 243
رد: دیزی چیست ؟
masi- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دیزی چیست ؟
یکی از مضرات خوردن دیزی با دوستان اینه که گاهی ممکنه کسی رو که واسه دیزی خوری مهمون کردین دچار حالاتی بشه و زیرآبت رو بزنه .
بنظر من مهندس جان همونطور که گفتید شریک پای دیزی خوری خیلی مهمه و باید در انتخابش دقت بشه چون همونطور که گفتم ممکنه کسی رو که مهمون کردین برای دیزی خوری حالت نمک به حرومی بهش دست بده و کاری باهات بکنه که تا آخر عمر از دعوت دوستانتون به دیزی خوری پشیمون بشین.
البته خوشبختانه این افراد نمک بحروم و بی صفت شناسائی شده اند و از این بابت بایدخوشحال بود.
اين مطلب آخرين بار توسط فرهاد در 8/13/2010, 14:18 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: دیزی چیست ؟
مخصوصاً اگه پاش شما باشید
و نه آدمای نمک به حروم!!
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دیزی چیست ؟
من بچه بودم اصلا دوست نداشتم ولی الان به نظرم یک غذای خوشمزه است. بخصوص که اگر بیرون باشه و سنگی باشه.
samir- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دیزی چیست ؟
محمدجان شما لطف داری .
ولی خدائیش نمک بحروم رودار ندیده بودیم که خداروشکر چشممون به این مدل هم روشن شد.
خانم سمیر عزیز
شما لطف دارین.خواهش می کنم
منم بچه که بودم یه روز در میون دیزی داشتیم و برا همین عزا میگرفتم اما الان خیلی هوس میکنم بخورم اما
نمیتونم و گیرم نمیاد.خودمم وقت بار گذاشتنشو ندارم.
ایشالا اگر قسمت شد قبل از رفتنتون دیزی مهمون ما باشین .
اين مطلب آخرين بار توسط فرهاد در 8/13/2010, 14:44 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: دیزی چیست ؟
اقا فرهاد خودمانیم این جا ما از حیوانات پشتیبانی می کنیم شما
این رو هم بگم من قبلا عاشق شکار قربانی کلا این جور کار ها بودم ولی از وقتی تو این سایت عضو شدم واشنا شدن با خانم نیلوفر ورونیا کلا عوض شدم
اين مطلب آخرين بار توسط arefkarimzadeh در 8/13/2010, 20:16 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دیزی چیست ؟
اما ...
اما تا اونجا که تا الان دیدم اکثر کسانی که دم از گیاهخواری میزنن واسه پز دادن و ژست گرفتن اینکارو میکنن (بلانسبت نیلوفر خانم و الناز خانم عزیز )
ضمن اینکه اگه گوشتخواری انحراف از راه خداوندی هستش دروغ و دغل و ریاکاری و جانماز آبکشیدن هم از صفات مذمومه که باید سعی کنی تا سنت کمه اینها رو از خودت دور کنی وگرنه دیگه شانسی برای هدایت شدن براه راست نداری
الاحی عامین
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: دیزی چیست ؟
- كد:
اما تا اونجا که تا الان دیدم اکثر کسانی که دم از گیاهخواری میزنن واسه پز دادن و ژست گرفتن اینکارو میکنن (بلانسبت نیلوفر خانم و الناز خانم عزیز )
سلام
خوب اقا فرهاد من واسه پز دادن گیاه خوار نشدم من برای این گیاه خوار شدم که ...
این طوری توضیح بدم من الان ماهی دارم که تحت درمانم است و یک لاکپشت که به من دادن جهت درمان من عاشق حیوانات هستم شاید باور نکنید من خودم عشق شکار وکشتن حیوانات داشتم ولی حالا
وقتی به خودم ی ایم می بینم چطور من می تونم به حیوانات کمک کنم درحالی که خودم را گورستان حیوانات بکنم به عکس خانم نیلوفر دقت کنید
اگر یادتان باشد من در جایی گفته بودم که قربانی خواهم کرد ولی خانم نیلوفر پاسخی به من دادند من از اون روز زمینه گیاه خواریم فراهم شد
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دیزی چیست ؟
و جالب است بدانید من با کمک های خانم نیلوفر عزیز وخانم رونیا گیاه خوار شدم و ان ها من رو راهنمایی کردند ÷س امکان ندارد من واسه پز گیاه خوار شده باشم اصلا ایا مگه گیاه خواری پز دارد راستش خیلی فکرم رو راجه به این مسئله مشغول کرید ایا سایر افراد هماین گونه فکر می کنند اگر اقای فرهاد که از قلب حیوان دوستان اشنایی دارد این حرف رابزنند ختما هم افراد معولی این چنین حرف می زندد
اقا فرهاد لطفا منظورتون رو کاملا بگیو
- كد:
ضمن اینکه اگه گوشتخواری انحراف از راه خداوندی هستش دروغ و دغل و ریاکاری و جانماز آبکشیدن هم از صفات مذمومه که باید سعی کنی تا سنت کمه اینها رو از خودت دور کنی وگرنه دیگه شانسی برای هدایت شدن براه راست نداری
با تشکر
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دیزی چیست ؟
دوم اینکه
اگر کسی گیاهخوار شد دلیلی نداره مدام بیاد دیگران رو سرکوب کنه و خودشو بالا ببینه و دیگران رو منحرف از راه راست بدونه
گیاهخواری یک عقیده کاملا شخصیه و اینکه دیگران گیاهخوار نیستن دلیل بر بد بودن و وحشی بودن اونها نیست .
من چند مورد افرادگیاهخوار متعصب رو دیدم که براحتی شخصیت دیگران رو زیر سوال میبرن و خودشون رو در انسانیت یک درجه بالاتر و برتر می بینن
عارف جان
امیدوارم متوجه منظورم شده باشی
خیلی از ما ایرانیها غذای گوشتی میخوریم و گوشت و خون خودت هم از همین غذاهای گوشتی درست شده .
از منظر دینی هم اگر ببینی کلا گوشتخواری جرم و جنایت نیست.
منم بدم میاد از اینکه حیوونی رو بکشن و زجر بکشه تا بشه غذای ما
اما دلیلی هم نمیبینم که بخاطر اینکه گیاهخوارمطلق نیستم هر کسی بهم حمله کنه و منو منحرف بدونه
بنظر شما این منطقیه ؟؟
اين مطلب آخرين بار توسط فرهاد در 8/13/2010, 16:36 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فرهاد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 4
رد: دیزی چیست ؟
- كد:
یعنی اینکه اول حرف دهان را باید مزه مزه کرد بعد روش فکر کرد و بعد بر زیان و نوشته جاری کرد پسر گلم
اقا راستش بازم منظورتون رو نفهمیدم من رو گیج فرض نکنید ها کردید هم هیچ
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دیزی چیست ؟
من به هیچ عنوان منظورم توهین به شما نبود این رو مطمین باشید
و چرا باید من خودم رو بالاتر از همه فرض کنم که اینم این گونه نیست من الان که جایی مهمون هستم به هیچ کس نمی گم چرا گوشت نمی خورم هرکی زیاد بپرسه تنهایی به هش توضیح می دم چون این جور مطالب تو جمع مسخره می کنند
شما که من را می شناسید من خودم قبلا گوشت می خوردم وبدجوری عاشق شکار بودم ولی از وقتی با این سایت عضود شدم حدود 2 سالی می شود و اشنا شدن با افرادی مثل رونیا ونیلوفر کلا به خودم رفتم ودیدم چه فکر هایی و چه کارهایی که من کردم اگر بدانید چه کژک هایی رو هوا دادم اما حالا که فکر می کنم می بینم من چطور تونستم یک موجود زنده را بکشم اقا فرهاد یک جوری باید منظور من را بفهمید من به خودم اومدم وحالا هرچه می کنم عذاب وجدان دارم و چرا من باید خودم رو سرتر ببینم این در حالی است که من همین چند ماه پیش خون خوارترین نابود کننده حیوانات بوده ام البته زیاد نابود نکردم خدا رو شکر یک بار فقط به چشم های گوسفند نگاه کردید بادقت منم نگاه نکردم ولی دیگر نگاه می کنم اگر یک بار با تمام وجود واز درون نگاه کنید می بیند چه حالی می شوید هنگام قربانی شدن ان می گویند گوسفند خوشحال است قربانی می شود این چه جور خوشحال شدنی است که دستو پازدن دارد اصلا از رو نگاهش فهمیده می شود خیلی خیلی خوشحال است ما ها هرچی رو به هم مان گفتند باور کردیم
در کل من ناراحت هستم از این که این طور حرف من برداشت شده چون هیچ وقت فکر نمی کردم در این فروم کسی منظور من رو اینطوری فرض کنه پز دادن به هر حال اگه منظورم را این طوری فرض کنید که هیچ ولی منظور من این نیست
با تشکر برای شما وخانوادتان واعضای خوب فروم
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دیزی چیست ؟
خواهش می کنم به این نکته توجه کنید که در هر شرایطی که باشید این اصلاً درست نیست که به جامعه گیاهخواری توهین کنیداما تا اونجا که تا الان دیدم اکثر کسانی که دم از گیاهخواری میزنن واسه پز دادن و ژست گرفتن اینکارو میکنن
آقا عارف شما هم سعی کنید توی تاپیک های مرتبط با گوشت خواری پستی در رابطه با گیاه خواری قرار ندید تا کمتر با بمباران سرکوب و سرزنش صاحب تاپیک روبرو بشین.
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: دیزی چیست ؟
و کسی از کس دیگر ناراحت نیست
موفق باشید
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دیزی چیست ؟
ولی در این رابطه با توجه به حرف آقا محمد بحث کلا سر چیز دیگه ای بوده و مزاح و خنده(تاپیک باشگاه خنده و شادی است دیگه؟!),
ولی به موضوع گیاه خواری کشیده شد و اینکه هرکسی نظر خودش رو در مورد تغذیه اش دارد و کسی هم نمیتونه تغییرش بده من دلیل مخالفت با گوشت رو نمیتونم درک کنم که فقط به خاطر زجر کشیدن هست؟!
بله من هم تحمل ندارم ولی ما مسلمونیو اگه کسی 40 روز گوشت نخوره مسلمان نیست و البته میگم این مسائل شخصی هست و من هم کس خاصی مد نظرم نیست و کلی گفتم و اون چیزی که واقعیته (تحمیل نمیکنم),ولی کلا هیچ چیزی نمیتونه از نظر ارزش غذایی جای چیز دیگه ای رو بگیره و اگر هم گوشت خوب نبود خداوند حیواناتی رو که ما برای استفاده از گوشتشون پرورش میدیمو خلق نمیکردو واسه ی قربانی کردن نمی فرستاد ...
و اینکه اول کاملا روی حرفی که میخواد زده بشه فکر کنید (حتی خودم و میگم کسی مد نظر نیست) و محل گفتن رو بسنجید تا خدائی نکرده دلخوری واسه هیچ کس پیش نیاد
به قول معروف : .. هرسخن جایی دارد و هر نکته مکانی ..
.
ومن هم معذرت میخوام که نظر دادم بالاخره آقا فرهاد بزرگتر هستن و میدونن چه تاپیکی رو با چه موضوعی بزارن وچی بگن و خلاصه جسارت منو ببخشید
samira- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: دیزی چیست ؟
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دیزی چیست ؟
افلاطون، لئوناردو داوینچی، ایزاک نیوتن، مارک تواین و توماس ادیسون هم گیاهخوار بودهاند!
به نظر من گیاه خواری برای حفظ سلامت شخص کار بسیار نیکویی است ولی اگر برای حفظ سلامت حیوانات باشد یه کم چیزه (عجیبه)
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: دیزی چیست ؟
ممنوون
kim-kim- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دیزی چیست ؟
آقا فرهاد عزیز. اگر بین گوشتخواران و گیاهخواران کسی بخواد از توهینهایی که بهش میشه ناراحت باشه 100% اون فرد گیاهخواره. من خودم خیلی جاها نمیتونم بگم گیاهخوارم چون میدونم فرد مقابل مسخره ام میکنه. خیلی جاها گیاهخواران رو افراد لوس و احساسی میدونن و مثل شما میگن میخواد کلاس بذاره یا پز بده. ولی به نظر من اهداف گیاهخواری خیلی والاتر از این حرفاست. ما به خاطر حمایت از حیوانات گیاهخوار میشیم نه هیچ مساله دیگه. و فکر میکنم این کار خیلی هم سخت باشه و به تحمل توهینهاش بیارزه. ولی با شما موافقم که این یک عقیده کاملا شخصی است و هیچ وقت هیچ کدام از این 2گروه نمیتونند در مورد گروه دیگر قضاوت کنند.
آقای کریم زاده خوشحالم که در گیاهخوار شدن شما تاثیر داشتم. و خوشحالم که از گیاهخوار شدنتون پشیمون نیستید.
سمیرا جون کی این حرفو زده که اگه چهل روز گوشت نخوری مسلمون نیستی؟ تو کدوم قسمت قرآن همچین چیزی نوشته؟ ولی لطفا نگید حدیثه که اصلا باور نمیکنم. پس طبق گقته شما اون فقیری که پول نداره گوشت بخوره بعد از چهل روز دیگه مسلمون نیست . درسته؟ خواهشا فکر کنید به گفته هاتون.در ثانی گوشت بجز چربی و فشار خون چه مزیتی داره که توی گیاهان پیدا نمیشه؟ یکی از چیزایی که من رو شدیدا اذیت میکنه اینه که یه نفر خودش رو اشرف مخلوقات بدونه و واسش مهم نباشه به خاطر غذا خوردنش باید چی به سر حیوونای بی زبون بیاد.قرار نیست خدا هر حیوونی رو برای ما خلق کرده باشه. اگه همه حیوانات و گیاهان در خدمت انسانها هستند چرا ما از هیج چیز خرس یا شیر یا ببر استفاده نمیکنیم؟ چرا گوشت اونارو نمیخوریم؟ اگر منطقی فکر کنید میبینید این تصور کاملا غلطه که خدا همه چیز رو برای آسایش ما خلق کرده.
آقای snake_eater کاملا حق دارید که براتون عجیب باشه. چون هنوز این قضیه برای ایرانیها جا نیافتاده و توی هر جمعی تا یه نفر میگه گیاهخوارم همه بهش میخندن. امیدوارم کم کم عادی بشه و گیاهخواری رو یک مساله عقیدتی و کاملا شخصی بدونن.
niloofar20- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 4
صفحه 1 از 2 • 1, 2