رد: فاميل يابي در فروم لاكپشتي (گذشته)

من طرف Foad 7/15/2010, 07:32

من خیلی عقب افتادم. تا برم و مطالعه کنم، فقط یک نکته را بگم، من با این همه خواهر، باید یک برادر باوجود باشم، نباید بزارم کسی چپ به آبجیام نگاه کنه، یک چیزی تو مایه های ایشون باید باشم :

[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف samira 7/15/2010, 07:36

ممنون داداشی مرسی

حالا نگاه کن این مهسا خانومو چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله ریحانه جون راستی میگه آبجیم شماعزیز مایی بوس کردن

به به میبینم که اقا پرهام هم هستن ولی اینجا چرا نیستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نکنه حالشون تو مهمونی بدشده ما خبر نداریم که یهویی غیب زدن تعجب

من طرف Sahra 7/15/2010, 07:37

ریحانه جون
جوشونده را بده من بخورم
بده مریم بخوره
ببین چه حرفها برای مرضیه ما درآورده

خیر نبینه هر کی چشم نداره ما رو ببینه

نیلوفر جان؟
بابای خودت را میگی؟
عزیزم بازم دپ زدی؟
یادت نیست اتفاقی میخواستم
ماهیتابه را پرت کنم که بیوفته تو سینک ظرفشویی
اشتباهی خورد به ملاج بابات
الان 3 ساله معدوم شده $D\'oh$

اما این علی اقای سبزی فروووش .....

خیلی خوشحال

من طرف Innocent 7/15/2010, 07:38

واییییییییی دایی یکم آروم تر تو دیگه زن داری باید مواظب باشی خیلی خوشحال

زندایی ریحانه من خیلی دوست دارم عشق

من طرف Sahra 7/15/2010, 07:39

وای خاک به گورم
داداش
الان زهره این دختر ریحانه میترکه
این کارا چیه؟
به خدا فقط روزی سه بار ازش سبزی میخرم ناراحت

من طرف rira 7/15/2010, 07:40

قربونت برم مهسا جون ایشالا که تو هم عروس بشی
صحرا جون چه خبره این سبزی فروشی این علی آقا خوب این همه سبزی فروشی من واسه خودت میگم اونوقت واست حرف در میارن میگن .... متفکر

آشپزیم خوبه در حدی که از گشنگش نمیریم خیلی خوشحال

والا در مورد رقصم خودتون که دیدید من دیگه چی بگم

من طرف niloofar20 7/15/2010, 07:40

آها یادم نبود. حیوونی بابام. مامانیییییییییییی علی آقای سبزی فروش چی؟ ها؟ ها؟ ها؟ سوال

من طرف Innocent 7/15/2010, 07:40

مامانی من از علی آقا بدم میاد..... همش دستاش گلیه.......میخواد بوسم کنه بو گل میده $D\'oh$

من طرف کیمیا 7/15/2010, 07:41

بازم که جمعتون جمعه گلتون که من باشم کمه!

لطفا اگه یه جاییی مونده واسه من منو راه بدین تو خونوادتون!
همه چیز میخوام(پدر-مادر -خاله -عمو-عمه-خواهر-داداشو...............)ببخشید ها...... خندان

من طرف rira 7/15/2010, 07:42

والا صحرا جون چی بگم اول زندگی نگفته بودی این محمد آقا اینقدر خشنه
قربونت برم زکیه جون زندایی هم تو رو دوست داره

من طرف farzadprogram 7/15/2010, 07:42

آقا فرزاد
شما بعدا متوجه میشین چی میگم

من کنجکاو شدم ببینم قضیه چیه

داداش فرزاد پس من چي؟

مهسا خانم شما تاج سری شما خواهر خوب منی

با همتونم من خواهرامو با دنیا عوض نمیکنم

من طرف samira 7/15/2010, 07:43

آبجی جونم حرص نخور شما خونسرد گلم بوس کردن

من چیکار کردم در حق مهسا جان گریه

مشک ان است که خود ببوید نه آنکه عطار گوید خیلی خوشحال

(در گوشی)

جیدی گذشته از شوخی اسم زندائی منم ریحانه هست واقعا دوستش دارم

شما که جای خود داری ریحانه جون این داداش منو ندیدی ریحانه جان غیب زده؟؟؟؟

من طرف rira 7/15/2010, 07:43

صحرا جون سر راهت از سیزی فروشی اومدی بیا پیش خودم برات جوشونده درست کنم اعصابت آروم بشه

من طرف spider 7/15/2010, 07:43

به به سلام آبجی مهسا[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

سمیرا خانم چه گیری به این نانچیکوی من دادین؟!!![ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

کم مزاحمای محلتون رو زدم؟!!

کم به خاطر شما 7 خواهر کتک خوردم؟!؟؟!!!

بشکنه این دست که نمک نداره[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف maryam.m 7/15/2010, 07:44

خاک عالم
محمد! داداش

حالا که داری میری خونه بخت یاد خواهرات افتادی؟
اون موقع که تا لنگ ظهر میخوابیدی کی مراقب ما بود $D\'oh$

من طرف rira 7/15/2010, 07:45

آقا محمد شما یه وساطتی بکنید بین این خواهرتون و خواهر زناتون تو فامیل اصلا خوب نیست اینجوری گیس و گیس کشی باشه

من طرف mahsa 7/15/2010, 07:46

سميرا جون بگو چي كار نكردين شما 7 تا خواهر

ريرا جون گول اين حرفاشونو نخور
مگه نميبيني منو درسته قورت ميدن

من طرف rira 7/15/2010, 07:46

وا مریم جون تازه داری عیبای داداشتو رو میکنی چرا زودتر نگفتی .... گریه

من طرف rira 7/15/2010, 07:47

الهی مهسا جون چه دل خونی داری نگو که دلم کباب شد $D\'oh$

من طرف Sahra 7/15/2010, 07:48

خوب ریحانه جون
من با اینهمه بچه گیاهخوار نمیتونم برم از چمن های پارک سبزی تهیه کنم
سبزی خوردن یک بار
سبزی اسفناج و کرفس و ... دو بار
صیفی جات هم سه بار

اما با دیدن این عکس داداشی
گمونم از این به بعد همون علفهای پارک را بخوریم امنیت جانیمون بیشتره

مثل اینکه تو هم بدت نیومد داداش ما اینقدر خشنه ها
آخه قدیمها فیلم فارسی بازی میکرد

نیلوفر جونم
زکیه جونم
دیگه نگران نباشین
تموم شد
هیچی به هیچی
میگن بچه ها مانع خوشبختی ما میشن همینه
ناراحت

من طرف rira 7/15/2010, 07:49

از وقتی که فهمیدم تن و بدنم داره میلرزه صحرا جون
من که گفتم حواستو جمع کن تو این دور زمونه نمیشه رو بچه ها حساب کرد

من طرف mahsa 7/15/2010, 07:50

ريحانه جون داداششون اصلا كاري بلد نيست كه بره سر كار
خرج خونه رو كه بايد بدي هيچي بايد مدام به اين يه دونه داداششون برسي
3 تا داداش دارم مثل دسته گل
سلام به روي ماهت داداش
بيا برات شربت درست كنم هوا گرمه
مريم خانوم كه مدام دنبال خواهراشه واسه تو وقت نداره

من طرف spider 7/15/2010, 07:53

ریحانه خانم من موندم کی به کیه!!!![ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من طرف rira 7/15/2010, 07:54

هنوز خواهرات و خواهر زناتو نشناختی آقا محمد؟؟؟

من طرف Sahra 7/15/2010, 07:55

مهسا خانم حواست باشه ها
زیر پای عروس ما بشینی با داداشم طرفی[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

میگم بعد از ظهر نمیخوابین شما فامیل؟
یک استراحتی هم به ما بدین
برین خونه هاتون دیگه
وااااااای
سرم رفت
$D\'oh$