گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

جوجه های من

+11
masi
فریده
niloofar20
مرضیه
پریسا
پیام
spider
apb
Sahra
honey
کیارش
15 مشترك

صفحه 1 از 2 1, 2  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 04:55

امروز ناگهان با دیدن تعدادی جوجه تو دست یه بچه کوچیک یاد این خاطره افتادم
وقتی 4 سالم بود اولین جوجه های خودمو گرفتم و چون هنوز حالیم نبود دوتا شونو اونقدر فشار دادم تا مردن یکی ش.نم از تنهایی دق کرد و مرد خلاصه همینجور جوجه می گرفتمو می کشتم پدر و مادرمم به من گوشزد می کردند که نباید فشارشون بدم با این حال همون اوضاع ادامه داشت گریه و من دوتا جوجه اردک گرفتم و جفتشونو انداختم تو آب چون فکر می کردم شنا میکنن اما چون کامل فرستادمشون زیر آب سرما خوردند و مردند ولی خدارو شکر از 7 سالگی تا 10 سالگی هرچی جوجه خریدم تا مرحله مرغ شدن بردمشون ولی امروز دوباره عذاب وجدانم تازه شد گریه
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف honey 6/18/2010, 05:08

من یادمه یه بار جوجه داشتم پسر خواهرم وقتی خونه نبودم دهنشو واز کرده بود گرفته بود زیر اب شیر بیچاره ترکیدگریه
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف Sahra 6/18/2010, 05:21

میخواهید یک تاپیک بزنیم انواع شکنجه حیوانات را با خیال راحت توش بنویسید؟ :>#(:
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف apb 6/18/2010, 05:23

kiarash razor عزیز ، چه جالب ، من هر چی جوجه وفتی بچه بودم می خریدم ، جوجه ماسینی بودند و خروس از آب در میومدند! چون مرغداری های دارای مرغ تخمگذار ، جوجه خروس هاشون رو برای فروش روانه بازار می کنند! حتما جوجه های شما رسمی بودند! منم بارها داشتم و یکی دو دفعه هم تلفات دادم! ولی بقیه رو نه! همیشه بعد آخرین امتحان دبستان با مامانم باید می رفییتم و جوجه می خریدم که اون زمان به نظرم خیلی عالی بود! :;;>: خیلی خوشحال موفق باشید ، پرهام.
apb
apb
کاربر باتجربه لاک پشتی
کاربر باتجربه لاک پشتی

تشکر : 8

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 05:40

صحرا خانم از نوشتن این مطلب پشیمونم نکنید من فقط اینو نوشتم تا خودمو خالی کنم گریه
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف Sahra 6/18/2010, 05:41

شوخی کردم کیارش جان
اما بیشتر شبیه فیلم ترسناک شده این تاپیک. خیلی خوشحال :>#(:


اين مطلب آخرين بار توسط sahra1970 در 6/18/2010, 05:54 ، و در مجموع 4 بار ويرايش شده است.
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 05:47

هی مادربزرگه کجایی با اون هاپو کومارت
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف Sahra 6/18/2010, 05:55

اینو ببین روحیه ات عوض بشه. لبخند

جوجه های من Biker_chick
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 06:05

ممنون صحرا خانم نمی تونم تا مدتی مطلب طنز بنویسم دلم کلا گرفته
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 06:15

خداحافظ تا شب که بیام امیدوارم یه اتفاق خوشحال کننده بیفته برام البته یه اتفاق خوب برای امروز دارم اما نمیدونم می شه یا نهگریه
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف spider 6/18/2010, 06:52

منم بچه بودم جوجه زیاد میخریدم و بیشترشون رسمی بودند!

یادمه یه جوجه رسمی داشتم تو ایوان خونه نگهش میداشتم بعد بال هاش بزرگ شده بود رفته بود رو سکوی تراس و پریده بود تو کوچه! با این حال زنده مونده بود و یکی از همسایه ها پیداش کرده بود و به من پسش داد! بعد از مدتی که پرهاشو چیدم دوباره پریده بود پایین ! ایندفعه هم یکی از همسایه ها دیدیش و من بهش گفتم اگه حیاط داره نگهش داره اونم برده بودش شما ل پیش مادر بزرگش!
avatar
spider
کاربر خیلی فعال لاک پشتی
کاربر خیلی فعال لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف پیام 6/18/2010, 07:17

من یادمه بچه که بودم یه سری آدم از خدا بی خبر نون خشک می گرفتن جوجه میدادن! من بچه که بودم دوتا جوجه خریدم! بزرگ شدن و دوتا مرغ چاق و چله شدن. یادش بخیر
پیام
پیام
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 3

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف پریسا 6/18/2010, 11:16

خواهر منم بچه بود یه جوجه داشت برده بود زیر دوش حمام شسته بودش بعد هم حسابی بیچونده بودش مثل لباس ولی جوجه اش زنده موند و خروس شد خیلی خوشحال
avatar
پریسا
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف مرضیه 6/18/2010, 11:52

تو کوچه ما با کفش کهنه جوجه میدادن.
یه بار 5 سالم بود. کل کفشای مادرم-پدرم -برادرم و خودمو که همه سالم و تقریبا نو بودن برداشتم دادم که جوجه بگیرم سر بزنگاه رسیدن بهم خیلی خوشحال
مرضیه
مرضیه
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 29

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف niloofar20 6/18/2010, 12:30

منم همیشه این موقع که میشد جوجه میخریدم.
کوچیک که بودم همیشه صدای جیغ جوجه ها اذیتم میکرد چون احساس میکردم از یه چیزی ناراحتن . واسه اینکه جیغ نزنن نوکشونو با دست نگه میداشتم. یه بار نوک یکیشون خون اومد و من هنوزم عذاب وجدان دارم ناراحت البته دیگه هیچ وقت این کارو نکردم ناراحت
niloofar20
niloofar20
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 4

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف پیام 6/18/2010, 14:11

تورو خدا از این خاطره های اینجوری تعریف نکنید!!! شبا خوابمون نمیبره! ناراحت

خیلی دردناک بود!
پیام
پیام
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 3

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف Sahra 6/18/2010, 14:27

ما چون همیشه گربه داشتیم جرات آوردن جوجه و پرنده و اینها را نداشتیم. ناراحت

ولی مرضیه جان و نیلوفر عزیز حاطرات شما خیلی بامزه بود. :m/:
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/18/2010, 14:56

بالاخره باید یه جایی خودمونو تخلیه کنیم وگرنه می ترکیم(فکر بد نکنید)اینو من نمیگم روان شناسا میگن
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف Sahra 6/18/2010, 15:11

خوب کاری کردی کیارش جان

به هر حال از روی عدم اطلاعات یا بچگی یا هر چیز دیگه هر کسی ممکنه به حیوانات آسیبی رسونده باشه
مهم اینه که الان چنین کاری نمیکنیم.
:m/:
avatar
Sahra
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف پیام 6/18/2010, 15:21

منم تو بچگی یه دسته گل به آب دادم ناراحت خیلی بچه بودم. خودم یادم نیست. مامانم برام تعریف کرد.

یه دونه از این جوجه رنگیا گرفته بودم، قرمز! تو اتاق داشت واسه خودش می گشت! من با بالشت افتاده بودم دنبالش ناراحت بالش رو انداختم روش! خفه شد، مرد! مامانم می گفت که چقدر دعوام کرد! خیلی خوشحال
پیام
پیام
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 3

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف کیارش 6/19/2010, 04:04

خاطره بامزه ای بود پیام جان خیلی خوشحال
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف فریده 6/19/2010, 17:45

آقا کیارش وای شماها چه کارهایی کردید. من فقط تو بچگی غیر از موچه هیچ حیوونی رو نمی کشتم. عاشق کشتن مورچه ها بودم توی یک شیشه جمعشون می کردم بعد می کشتمشون. خدا رو شکر همه حیوونات رو دوست داشتم هم گربه داشتم و هم جوجه
avatar
فریده
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف پریسا 6/20/2010, 22:01

فرید خانم جالبه چطوری هم گربه داشتید هم جوجه؟ سوال
avatar
پریسا
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف masi 6/21/2010, 02:32

منم يه جوجه داشتم كه شبا همش جيك جيك ميكرد.پيش خودم كه مياوردمش ساكت ميشد و ميخوابيد تو بغل خودم.
masi
masi
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جوجه های من Empty رد: جوجه های من

پست من طرف honey 6/21/2010, 02:36

منم هم گربه داشتم هم جوجه و هم اردک و چون به هم عادت کرده بودن گربه هام اگه یه گربه دیگه میومد سراغ جوجه هام یا اردکام دعوا راه می انداختن الانم اردکامو یه چند بار گربه و کلاغامون نجات دادن
honey
honey
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 1 از 2 1, 2  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد