گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

بی تو آنلاین شبی...

5 مشترك

اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف کیارش 5/26/2010, 03:41

تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم.
همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم.
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم.
شدم آن User دیوانه که بودم.
وسط صفحه دسکتاپ، ROOM ياد تو درخشيد
DING صد پنجره پيچيد
شکلکي زرد، بخنديد
یادم آمد که شبی با هم از آن Room گذشتیم.
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم.
تو همه راز های Hack ریخته در Booter های سیاهت.
من همه محو تماشای PM هایت.
Talk صاف و Room آرام، بخت خندان و زمان رام.
منو تو (و بقیه) همه دلداده به آواز روی Voice.
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن.
لحظه ای چند بر این Room نظر کن.
Chat آیینه عشق گذران است.
تو که امروز نگاهت به ای میلی نگران است.
باش فردا که دلت با ID دگران است.
تا فراموش کنی چندی از این Room سفر کن.
با تو گفتم حذر از Room ندانم...
ترک chat کردن، هرگز نتوانم، نتوانم
روز اول که emailام به تمناي تو پر زد
مثل spam، توی Inbox تو نشستم
تو Delete کردي ولي من نرميدم، نگسستم
باز گفتم که تو يک Hacker و من User مستم
تا به دام تو در افتم Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودي، نرميدم، نگسستم
Roomي از پايه فرو ريخت
Hackerي، Ignore تلخي زد و بگريخت
Hard بر مهر تو خنديد
CPU از عشق تو هنگيد
رفت در ظلمت شب، آن شب و شبهاي دگر هم
نگرفتي دگر از User آزرده، خبر هم
نکني ديگر از آن Room گذر هم
بي تو اما، به چه حالي من از آن Room گذشتم!

شعر اصلی فریدون مشیری رو (با نام کوچه)
می تونید اینجا بخونید
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف محمد 5/26/2010, 05:42

خیلی جالب بود خیلی خوشحال
محمد
محمد
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 7

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف فریده 5/26/2010, 08:16

جالب بود. مرسی
avatar
فریده
کاربر باسابقه لاک پشتی
کاربر باسابقه لاک پشتی

تشکر : 2

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف hengameh 5/26/2010, 08:20

آقا کیارش شاعرهای مملکت ما هویت ما هستن و شعر هاشون دارای منزلت و جایگاه بالاییه به نظرم درست نیست به این شکل عوض بشه.
hengameh
hengameh
همکار گفتگوی لاک پشتی
همکار گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف پریسا 5/26/2010, 16:00

زیبا بود ممنون :m/:
avatar
پریسا
کاربر فعال لاک پشتی
کاربر فعال لاک پشتی

تشکر : 5

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف کیارش 5/27/2010, 07:29

هنگامه خانوم این شعر به هیچ وجه مسخره کردن شعر و شاعر نیست بلکه فقط یک مطلب کمدی هست
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بی تو آنلاین شبی... Empty رد: بی تو آنلاین شبی...

پست من طرف کیارش 5/27/2010, 08:37

این هم شعر اصلی


بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.


در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد

باغ صد خاطره خنديد،

عطر صد خاطره پيچيد:


يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم

پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.


تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.

من همه، محو تماشاي نگاهت.


آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشة ماه فروريخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ


يادم آيد، تو به من گفتي:

” از اين عشق حذر كن!

لحظه‌اي چند بر اين آب نظر كن،

آب، آيينة عشق گذران است،

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است،

باش فردا، كه دلت با دگران است!

تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!


با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم

سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!


روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد،

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“


باز گفتم كه : ” تو صيادي و من آهوي دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم! “


اشكي از شاخه فرو ريخت

مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ...


اشك در چشم تو لرزيد،

ماه بر عشق تو خنديد!


يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم.

نگسستم، نرميدم.


رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم،

نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم،

نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ...


بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!


فریدون مشیری
کیارش
کیارش
دوست گفتگوی لاک پشتی
دوست گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 13

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد