تسلیت برای از دنیا رفتگان سایت(لاک پشت ها)

تسلیت میگم.
مریض بود؟؟

عکس از چی؟ یه لاک پشت دفرمه شده ی مرده؟ که حتی نمیتونم بهش نگاه کنم؟
می گن کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره منی که انقدر دم از حمایت از حقوق حیوانات می زدم لیاقتشو نداشتم از خودم بدم میاد. تازه می خواستم دوباره ببرمش پیش آقای دکتر که ببیننش که بگم چقدر حالش خوب شده
که به اون کسی که تو کلینیک لاک پشتم و برداشت گفت این چقدر داغونه بگم که داغون کیه، لاک پشت من فرشته اس خدا انقدر دوسش داره که همیشه مراقبشه
تو این مدت یه ثانیه ازش غافل نبودم از خونه بیرون نمی رفتم که نکنه پشت رو بشه نتونه برگرده. تازه داشت لاکش بزرگ می شد قشنگ شده بود، پاهاش پوست انداخته بود و خوشگل شده بود سرحال شده بود خودش ماهی زنده شکار می کرد حالش خیلی خوب شده بود دخترم داشت خوب می شد
ای خدااا

تسلیت...

آخه برای چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تسلیت می گم.خدا یه صبری بهت بده :[-o<:

وای! تسلیت می گم....
چه عشقی...

نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم وبه جان دادمش آب....ای دریغا...............به برم میشکند........

Ronia جان از اینکه لاک پشتت را از دست دادی واقعا متاسفم و باهات همدردی می کنم.
میدونی که خودم چقدر برای ازدست دادن لاکی غصه خوردم ولی عزیزم ناراحت نباش بالاخره بعضی لاک پشت ها ضعیف تر هستند و مقاومت کمتری دارند و وقتی مریض میشن هر چه بیشتر زنده بمونند بیشتر رنج میکشند.مطمئنم که نهایت تلاش خودت را کردی.
سعی کن از این تجربه برای سلامت لاک پشت های دیگه استفاده کنی.

مرسی
از همتون ممنونم ..

از صمیم قلب بهت تسلیت می گم

ronia دلمون گرفت عكس پروفايلتو عوض كن

تسليت صميمانه من رو بپذيريد مردن هم قسمتي از زندكي

میفهمم.. می فهمم........
بهتون تسلیت می گم.
snake_eater عزیز چشم آواتار رو عوض می کنم. اما فعلاً اصلاً نمی تونم چون اون عکس منو یادش می اندازه
هنوز نمی تونم باور کنم

منم تسلیت می گم و امیدوارم از این فحایه تلخ تو سایت کنتر دیده بشه.

مرگ عزیزان تجربه تلخی,تسلیت می گم :[-o<:

تسلیت می گم غم اخرتون باشه.خیلی ناراحت شدم

تسلیت می گم!

آخه چرا اینقدر ناگهانی.من شوکه شدم.سالم بود که.

نمی دونم اون روز مثل همیشه دستمو گاز می گرفت برای غذا. یه ماهی خوشگل و شکار کرد و بعدم گذاشتمش تو تراریوم.
سخت نفس می کشید
آوردمش بیرون و گذاشتم روی میز نهار خوری
قوطی کرممو گذاشتم زیر سرش که بهتر نفس بکشه. رو لاکشو با انگشتم آروم ناز کردم. همیشه وقتی نفسش می گرفت این کارو می کردم اونم حالش بهتر می شد و خوابش می گرفت منم یه پارچه تمیز می کشیدم روش که سرما نخوره
بعدش خودش راه می افتاد ومن می فهمیدم تشنش شده
دوباره براش آب می ذاشتم
حالش خوب شده بود و تنفسش عادی
بردمش توی تراس وجاشو براش درست کردم. سایه بون و پارچه و آب
تا گذاشتمش تو جاش رفت زیر سایه بون
گفتم شاید آفتاب زیاده بخواد میاد بیرون
طبق عادت هر 5 دقیقه بهش سر می زدم. دیدم چشماشو بسته گفتم شاید خوابیده بیدارش نکنم
رفتم حموم، وقتی برگشتم دیدم هوا ابری شده داره باد میاد
پریدم تو تراس آوردمش تو خونه
گفتم اگنسی گشنه و تشنه نشدی مامان؟
دیدم بیدار نمی شه
هر چی گفتم اگنس.. اگنسی.. دخمل مامان.. خانومی..
چشماشو باز نکرد
تنش خشک شده بود.
جیغ کشیدم و دودستی کوبیدم تو سرم
دخترم مرده بود..

رونیا و فرزاد عزیز متاسفم...
حتی از فکر نبودن سوگل خودم گریه م میگیره چه برسه به شما که حالا اونارو از دست دادین
اما ما همه مطمئنیم که شما دو نفر برای لاکی ها خیلی زحمت کشیدید...
خودتون و سرزنش نکنید...امیدوارم هیچ وقت تکرار نشه :[-o<:

رونيا من هر وقت در قسمت Avatar شما به جاي لاكپشت صورتي اي تصوير غم انگيز رو ميبينم دلم ميگيره