کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
كشتار فجيع دلفينها در ماهشهر
زيستبوم- دكتر حسين آخاني:
هر سال پس از تعطيلات نوروزي، شهروندان علاقهمند به محيطزيست در سفرهايي كه به گوشه و كنار اين ديار پهناور دارند گزارشهايي از بيمهري با طبيعت را با تماستلفني و گاه بهصورت مكتوب با گروه محيطزيست همشهري در ميان ميگذارند.
اين گزارشها موارد مختلفي را شامل ميشود از ريختن زباله در طبيعت تا تخريب و آتشسوزي در جنگل و رها كردن زباله در سطح جاده. قطع درخت با توجيه لايروبي رودخانه در نشتارود (مازندران) در محدوده خشكهداران آن هم در خياباني كه اداره منابع طبيعي و دانشكده كشاورزي واقع شده از گزارشهاي قابل تأملي بود كه يكي از شهروندان دلسوز در تماس تلفني عنوان كرد.
در تلاش براي اطلاع از كم و كيف ماجرا بودم كه يكي از استادان گياهشناس و مدرس منابع طبيعي دانشگاه تهران كه پيش از اين مقالاتي از وي در همين صفحه به چاپ رسيد گزارشي تكاندهنده با چند تصوير از قتل دلفين در جنوب كشور ارسال كرد كه پيش از آنكه روايت يك بيمهري با محيطزيست باشد نشان از بروز فاجعهاي بزرگ در كشور دارد، چرا كه اگر تاكنون از ريختن زباله يا درست كردن آتش در طبيعت و رها كردن آن نگران بوديم امروز بايد نگران آن باشيم كه شماري از مردمان سرزمين مان دست به كشتار يكي از زيباترين حيوانات دريايي ميزنند اما به اين هم بسنده نميكنند و روي لاشه حيوان، نام خود را به يادگار حك ميكنند. واقعا چنين رفتاري از كجا نشأت ميگيرد؛ آيا بروز اين فاجعه زنگ هشداري نيست براي بروز فجايع ديگر؟ آيا وقت آن نرسيده كه فرهنگسازي را به معناي واقعي شروع كنيم؟ گزارش را بخوانيد و خودتان قضاوت كنيد.
چند سالي از خودكشي يا كشتهشدن دستهجمعي دلفينها در نزديكي جاسك ميگذرد. بهرغم سر و صداي زيادي كه اين واقعه تأسفآور ايجاد كرد حتي متخصصان بينالمللي نيز براي ريشهيابي آن به ايران سفر كردند ولي آن طور كه بايد و شايد اين مسئله ريشهيابي نشد و مقصر(ين) احتمالي به دست قانون سپرده نشدند و مانند بسياري از دردهاي محيطزيستي كشور با گذشت زمان به فراموشي سپرده شد.
روز 18فروردين ماه سالجاري، پس از بررسي گياهشناسي جزيرهاي كم شناخته در خور موسي، در مسير برگشت جزيره بسيار كوچكي ديدم. بهرغم آنكه پوشش گياهي در آن ديده نميشد از قايقران خواستم مرا در آن جزيره كوچك كه طول آن حدود 200متر بيشتر نبود پياده كند. از دور موجودي بزرگ توجهام را جلب كرد. دوربين را روي آن زوم كردم. حدس ميزدم كه لاكپشت بزرگي در حال تخمگذاري باشد. ولي هر قدمي كه به آن نزديك ميشدم تعجبم بيشتر ميشد، تا اينكه بالاي سرش رسيديم. باورم نميشد آن موجود، دلفيني بود كه به فجيعترين شكل ممكن كشته شده بود. با چاقو بخشي از بدنش كنده شده بود. نام اين دلفين احتمالا دلفين گوژپشت (Sousa sinensis) است.
ظاهرا قاتلين كبد حيوان را خارج كردهاند تا از روغن آن براي مصارفي مانند چرب كردن قايق خود استفاده كنند. روي پوست آن خراشهاي زيادي ديده ميشد و از همه عجيبتر آنكه نام 3نفر بر بدن دلفين حك شده بود. قايقران كه خود هم شغل ماهيگيري داشت هم اسامي حك شده را ميشناخت و هم تأييد كرد كه اين دلفين در تور ماهيگيري به دام افتاده و سپس كشته شده است. بلافاصله بعد از بازگشت به ماهشهر با مديركل محيطزيست استان خوزستان - مهندس محموديراد - تماس گرفتم. ايشان با واسطهاي دستورات لازم جهت پيگيري ماجرا را به رئيس محيطزيست ماهشهر صادر كردند.
قصور ساختار آموزشي و دانشگاهي
شايد با اين رخداد و رخدادهاي مشابه لازم است زيستشناسان - كه به يمن گسترش دانشگاهها آن قدر تعدادمان زياد شده است كه در هر خانوادهاي يك فارغالتحصيل زيستشناسي يا وابسته به آن ديده ميشود - كمي بينديشند كه گره كور بحران محيطزيست در ايران كجاست؟ شايد پاسخ به اين سؤال خيلي سخت نباشد. وقتي در روز روشن درخت سالم چنار در دانشگاه تهران قطع ميشود و اعتراض به آن نتيجهاي به همراه ندارد، راستي در آن دوردستها و در آن آبهاي پهناوري كه جز ماهيگيران كسي حتي مجاز به تردد نيست، ماهيگير نمايي كه شايد از فرط فقر فرهنگي و شايد اقتصادي به ستوه آمده است عقدههاي خود را با كارد بر بدن دلفين بيگناه خالي ميكند و نام خود را نيز بر آن حك ميكند.
مگر نه آن است كه پيامبر اسلام(ص) فرمودهاند كه ارزش يك ساعت فكر كردن از 70سال عبادت بيشتر است؛ پس وقت آن نرسيده كه چند دقيقهاي كتاب و قلم، پايان نامه و كلاس، مقاله و پول، پروژه و... را كنار بگذاريم و فكر كنيم چرا محيطزيست ما و رفتار مردم ما با طبيعت تا اين اندازه افت كرده است؛ شايد تكتك ما در اين بحران مقصر باشيم.
من بهعنوان يكي از معلمان كشور اعتراف ميكنم كه بزرگترين مقصر، ساختار آموزشي و دانشگاهي كشور است كه تمام تلاش خود را در مدرك دهي و بالا بردن آمار فارغالتحصيلان و اين روزها مقالهسازي به كار ميبرند بدون آنكه قادر باشند كارشناسان و معلمان دلسوز و توانمند تربيت كنند تا فقر فرهنگي جامعه را از بين ببرند.
رسانه ملي هم مقصر است
مقصر بعدي رسانههاي كشور (از جمله رسانه ملي) هستند كه وظيفه اصلي فرهنگسازي و
اطلاعرساني را بهعهده دارند و هنوز نتوانستهاند برنامههايي تأثيرگذار در افزايش آگاهي زيستمحيطي جامعه ارائه كنند كه شاهد اين فجايع جانگداز نباشيم. و آخر و نه آخرين مقصر گسترش انديشه بتنيسم در اقتصاد و عمران كشور است كه با تمام انرژي بر طبل توسعه ناپايدار ميكوبد و توسعه را در بتن و پلاستيك خلاصه كرده است.
وقتي با هواپيما از ماهشهر برميگشتم در هنگام پذيرايي ساندويچ كوچكي سرو كردند كه فكر نكنم كسي از خوردن آن لذت برد و حتي سير شد. ولي اين لقمه كوچك در چندين لايه و بسته پلاستيكي پيچانده شده بود كه نه توجيه بهداشتي داشت نه توجيه اقتصادي. شايد تنها توجيه آن اين است كه بايد جيب صاحبان كارخانههاي پلاستيكسازي را پر كرد نه شكم مسافراني كه گاهي در اثر تاخيرهاي طولاني معدههايشان از گرسنگي سوراخ ميشود!
فاجعه واژه مناسبي نيست!
قلم از بيان عمق فاجعه ناتوان است. اينكه قاتلي آن قدر احساس امنيت و غرور كند كه نام خود را بر جسد مقتول حك كند كار عجيبي است و بيانگر ابتذال اخلاقي و فقر فرهنگي در لايههايي از جامعه است كه بهدليل ماهيت شغلي خود بايد به طبيعت عشق بورزند و از آن پاسداري كنند. دلفين نه پلنگ است و نه يوز و نه گرگ كه ترس ذهني از آن شما را وادار به چنين رفتار ددمنشانهاي كند. دلفين موجودي بيآزار است؛ موجودي كه به راحتي با انسان دوست ميشود و حتي ميتواند انسان را از گرفتاري نجات دهد. آخر اين موجود چرا بايد كشته شود آن هم به اين شكل فجيع!؟
برداشته شده از سایت روزنامه همشهری
[وحدهم المديرون لديهم صلاحيات معاينة هذا الرابط]
ghazaleh- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
siamak- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 13
رد: کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
بگین وحشی ترین حیوون کدومه جواب این سوال و کی میدونه
بگین گرگه یا شیره یا پلنگه یا ببری که حریص بوی خونه
ولی من این سوال بی جوابو میپرسم از یه موش آزمایشگاه
نگاهم میکنه هیچی نمیگه جوابش خیلی کوتاهه مث آه
تو رگهاش جای خون ویروسه چون که ما آدمها نباید زود بمیریم
باید درمون دردا رو بفهمیم واسه این کار مجازیم جون بگیریم
میپرسم از یه اسب ابلق پیر که عمری رو به گاری بسته بوده
جوابش خیلی تلخه آخه پشتش هنوز از ضربه ی شلاق کبوده
یه فیل گنده تو میدون سیرکه که میرقصه با سوت رام کننده
ازش میپرسم اما میگه ول کن برو بابا دل خوش سیری چنده
برای کشف اون حیوون وحشی کجای دنیارو باید بگردم
سوالم ساده س اما بی جوابه جوابش رو چرا پیدا نکردم
میرم پیش گوزنی که سر اون آویزونه به دیوار یه تالار
میگم وحشیترین حیوون کدومه سکوتش رو سر من میشه آوار
یه روباه طلایی رو میبینم ولی اصلا جوابم رو نمیده
آخه اون خیلی وقته پالتو پوسته دیگه مرده به آرامش رسیده
تمومه عمرشو در رفته بوده از آدم از سگ دام و گلوله
حالا پالتو شده پایین پالتو هنوزم جای تیره یه دو لوله
سوالو از قناری ها میپرسم قناری ها جوابش رومیدونن
جوابو از صداشون میشه فهمید مثله زندانیا آواز میخونن
میرم تا باغ وحش اونجا که شیرا دارن ازبی غذایی نفله میشن
سوالم رو نگفته پس میگیرم جواب این سوالم میشه روشن
دیگه دنبال اون حیوون نگردین من اونو توی آینه پیدا کردم
شماها رو نمیدونم ولی من حالا دارم پی آدم میگردم.
ایران دوست- مدیر ارشد گفتگوی لاک پشتی
- مدیر برتر گفتگوی لاک پشتی
تشکر : 246
رد: کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
فریده- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
حیوانات هیچوقت چنین کارهایی رو با هم نمیکنن. با سیامک موافقم تنها واژهای که میشه برای اینها به کار برد وحشیه.
چرا انسانها اینقدر خودخواه هستن و فکر میکنند فقط خودشون حق حیات دارند؟ [وحدهم المديرون لديهم صلاحيات معاينة هذا الرابط]
negar- کاربر متوسط لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: کشتار فجیع دلفین ها در ماهشهر
siamak- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 13
» اتلاف سگهای ولگرد در ماهشهر و شوشتر / بخش خصوصی به ازاء کشتن هر قلاده سگ پول میگیرد!
» حبس تا ۱۲سال برای کشتار حیوانات وحشی
» کشتار حیوانات به بهانه زیبایی
» کشتار بي رويه ببرهاي جنوب شرق آسيا