دزدی از عابر بانک (طنز)
دزدی از عابر بانک (طنز)
اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانکتان پول بگیرند شما میتوانید pasword کارتتان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول) وارد کنید مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 میباشد شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول میدهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
Farshad.roger- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
چند شب پیش توی میدون خونمون یک درگیریه شدید شده بود با پلیس تماس گرفتم پس 4ساعت مامورین پرتلاش تشریف آوردن و شروع کردن به تحقیق
amir hosein- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
amir hosein عزیز ، شما هم باید به طرز مشابهی ، فقط 7 ساعت طرفی درگیری رو مشغول می کردید! چیزی نیست که!
apb- کاربر باتجربه لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
چون 7و 4 نزدیک هم هستند اشتباه شد.
amir hosein- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 8
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
جدي ميگم.كاش حداقل رو پيغام گير ميرفت.
masi- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
چند روز پیش با دوستان رفته بودیم گردش خارج شهر... دوستان محبت کردن و بنده رو سرکوچه پیاده کردن؛ در همین حین شخصی با لفظ مهندس من رو صدا زد وقتی برگشتم دیدم یه مردی جوون با ته ریش و کاپشن سیاه چرمی داره به طرفم میدوه؛ نمیدونم چرا تمام فکرم پیش این بود که این بابا مامور شخصیه و احتمالا به رفتار ما و دوستان مشکوک شده .. ایستادم و به حرفاش گوش کردم؛ بازوم رو گرفت و گفت خوب گوش کن ! در همین حین که من افکارم رو مرور میکردم یه تیزی شبیه موکت بر نشونم داد و ادعا کرد که هرچی دارم باید بهش بدم والا خودش جیبها رو میگرده !!! من تا متوجه قضیه شدم، موبایل رو انداختم توی جیبم و با عصبانیت سرش داد زدم که دستم رو ول کن. بعد کیف پول رو طوری توی دستم گرفتم که متوجه دو جیب اون نشه و مبلغ پنح هزار تومن ناقابل رو درآوردم و گفتم فقط همین رو دارم! از دستم گرفت و بعد گفت حالا دو تومن دیگه هم بده...!! با عصبانیت گفتم مگه نمیبینی ندارم... یهو منقلب شد و دستم رو گرفت گفت حلالم کن! بگو که حلالم کردی !! گفتم مرد ناحسابی! پولی رو که با با عرق پیشونی جمع کردم به زور تیزی میگری حالا میخوای حلالت کنم؟ اینو که شنید زد به پیشونیش و برگشت فرار کرد.
به خاطر پنج تومن ناراحت نبودم فقط یه جورایی واسم گرون تموم شده بود یعنی نمیتونستم هضمش کنم؛ وقتی اومدم خونه ایمیل پرهام رو دیدم با بیحالی زنگ زدم بهش و کمی صحبت کردم! مامان از حالتهام فهمید یه چیزی شده و وقتی قضیه رو مطرح کردم با اصرار گفت پاشین برین کلانتری قضیه رو بگین... بابا گفت بذار اولش به 110 بگیم! بعد از حدود یک ربع 110 اومد و با بی میلی پرسید آقا جریان چیه؟ منم تعریف کردم. بعد پرسید میشناختیش؟ گفتم نه ! گفت خوب من از بین 70 میلیون کی رو برم بیارم؟ هیچ کاریش نمیشه کرد خداحافظ
بابا شاکی شد دوباره زنگ زد به 110 که من رو مسخره کردین؟ 110 دوباره بیسیم زد و به یارو گفت سریع برو و شاکی رو ببر کلانتری و تشکیل پرونده کن و به ما گفت لطفا جلوی در منتظر باشین! حدود یکساعتی گذشت و هیچ خبری نشد تا اینکه بابا کلافه شد و دوباره به اپراتور زنگ زد! اپراتور با عصبانیت به همون مامور بیسیم زد و چند تا ناسزا بارش کرد... حدود یک ربع بعد مامور در حالی که سیگار میکشید اومد و گفت مگه خودتون ماشین ندارین؟ گفتم چرا ! گفت خوب پس برین کلانتری دایره تجسس
رفتیم دایره تجسس! افسر گفت برین طبقه بالا از معاونت دستور بگیرین! رفتیم بالا معاون زنگ پایین و گفت واسه چی اینا رو فرستادی بالا ! دستور نمیخواد تشکیل پرونده کن
افسر تجسس گفت داداش امروز برقا ضعیفه برو فردا بیا !
فردا رفتیم گفت کامپیوترم روشن نمیشه! تو از کامپیوتر چیزی بلدی؟ گفتم من لیسانس کامپیوترم ! رفتم پشت کیس دیدم دکمه پاور رو off کردن ... خلاصه یه سری عکس نشونم داد و بعدش هم هر اونچه رو که اتفاق افتاده بود بصورت مکتوب تحویلشون دادم.
ظاهرا در این میان این یارو به همین روش چند نفر رو هم سرکیسه میکنه و آخر سر یکنفر میتونه اون رو شناسایی کنه و با توجه به اینکه سابقه دار بوده افسر تجسس زنگ میزنه بهش که حسن پاشو بیا اینجا ! حسن جون هم میگه دم عیده و تازه زن گرفتم!! ضدحال نزن... کمی که افسر اصرار میکنه حسن جون با ناراحتی میگه اصلا نمیام!!!!! افسر شاکی میشه و فرداش سمند رو برمیداره میره جلو در خونه حسن جون. حسن تا اینا رو میبینه با ماشین پیکان 55 خوابیده! با دنده یک، هشتاد تا گاز میداده تا حدی که افسر میترسه کسی رو له کنه ... حسن جون که میبینه نمیتونه کاری کنه ماشین رو ول میکنه و میپره بالای پشت بوم ها... افسره هم بدنبالش ! منتها افسره چشمش می افته به یه زنی که وسط حیاط داشته حموم میکرده و واسه همین خجالت میکشه و برمیگرده.
سرتون رو درد نیارم ماشین حسن رو توقیف میکنن! حسن فرداش ساعت 20 با وسایل حمام !!! خودش رو معرفی میکنه که ایندفعه حداقل 6 ماه مهمونم خواستم وسایل شخصیم هم همرام باشه ! خلاصه همون شب به من زنگ زدن که فردا صبح بیا شناسایی کن
فردا من و چند تا از شاکی ها حسن جون رو شناسایی کردیم... حسن بیخیال محض بود! چیزی به اسم دلواپسی و نگرانی در این بنده وجود نداشت! اونقدر ریلکس و راحت بود که حد نداشت هر کسی از هر کی سئوال میکرد این زودتر از همه جواب میداد !! به همه تعارف میزد که سرپا نباشن و بنشینن...
افسر تجسس التماس میکرد که رضایت ندین تا شاید منظقه از دست این بابا یه کم راحت بشه! دستبند زدیم و رفتیم دادسرا ! در همین بین که منتظر پرونده بودیم حسن جون داستان سرقت قبلیش رو مطرح میکرد که شاکی به خاطر اینکه شاید از زن حسن، چیزی به دست بیاره رضایت داده و قاضی به حسن نشون میده که ببین زنت با شاکی دارن قرار مدار میذارن!!
بعد از کلی علافی، قاضی ما رو صدا کرد که متهم رو معرفی کردم به آگاهی! دوباره برگشتیم کلانتری و معرفی گرفتیم به آگاهی، حسن با بیخیالی همیشگی میگفت آگاهی جای بدیه اونقدر آدم رو میزنن که آدم نکرده ها رو هم گردن میگیره! سوار ماشین شدیم و تو ترافیک گیر کردیم.. حسن مرتبا آدرس نشون میداد که از این کوچه برین زودتر برسیم! خلاصه اونرو تحویل آگاهی دادیم و به اتفاق بقیه شاکی ها برگشتیم... چند روز بعد خبر رسید که متهم به دستور قاضی، با سر و وضع کبود، رفته زندان
از دادیاری تماس گرفتن که فلان روز بیاین واسه صحبت با قاضی... رفتیم! گفتن حاجی امروز مرخصی رفته فردا بیاین ( فقط حساب کنین تا حالا من چند ساعت از زندگیم رو زدم و هی بالا و پایین میرم!!)
امروز که فردای دیروز باشه رفتیم پیش قاضی...! اولش تحویل نمیگرفت با چند تا از ارباب رجوع ها به بدترین شکل ممکن حرف میزد! برخی از سرباز ها اومدن توی اتاق که پرونده ها رو روی میز قاضی بذارن، یه نگاه به پرونده ها کرد و پرونده ها رو پرت کرد رو هوا که کلانتری ها دارن چه غلطی میکنن که پرونده تاریخ گذشته رو الان میفرستن ؟ چنان پرونده رو پرت میکرد که خورد به صورت یه بنده خدای از همه جا بی خبر...
یه کاغذ داد دستم رو دوباره گفت مکتبوب بنویس... در حالیکه من داشتم می نوشتم یه خانمی اومد گفت حاجی فلان پرونده دست شماست؟ حاجی یه کم پرونده ها رو زیر رو کرد و گفت نه اینجا نیست. خانمه گفت آخه میگن... تا اینرو گفت قاضی گلوله آتیش شد که بیا جیب من رو بگرد ببین اینجا نیست؟ برو به مامور xxx بگو ببین پرونده ات کجاست؟ ( از ذکر فحش معذورم) خانومه هاج و واج قاضی رو نگاه کرد و رفت بیرون
قاضی یه چند تا سئوال کتبی دیگه ازم پرسید و بعد گفت پاشین برین بیرون اگه اخطاریه یا چیزی هم واستون اومد بیاین...
حالا خودتون قضاوت و نتیجه گیری کنین
Developer Programmer- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 88
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
فریده- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
مگه کارای دولتیه اران رو نمیشناسید؟!!!!
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
در ضمن می خواستم در مورد عابر بانکها بگم
اینا که زحمت کشیدن به جای تماس با پلیس و به زحمت انداختن اونا که دیر بیان یا نیان و پول از بانک بیاد بیرون برگرده یا نه...
بهتر بود سیستمو به این نحو می ذاشتن که با برعکس زدن رمز ،دستگاه کارتو می خورد بی دردسرتر هم بود اون وقت دزدا باید زحمت زدن بانک رو می کشیدن
hana.mn- کاربر متوسط لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
فریده- کاربر باسابقه لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
دولت داره خدمت میکنه دیگه ناشکری نکنید
حالا ما می خواییم تو این جامعه از حیوانات حمایت کنیم کار سختی در راه داریم
arefkarimzadeh- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 26
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
با اشتباه زدن رمز عبور بطور معمول اخطار داده میشه که دوباره رمز را وارد کنید.
اما اگر بشه که وقتی برعکس بزنیم یک راست کارت را قورت بده، خیلی عالی میشه <:-p
maryam.m- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
محمد آقای عزیز می خواستم همین رو بگم که آقا فرهاد گفتن من فکر نمی کنم همین سیستم تماس با پلیس هم در ایران اجرا شده باشه
البته در ایران همه عابر بانکها دوربین دارند یعنی سر در بانک از کسی که با عابر بانک کار می کنه فیلم می گیره ، البته عابر بانکهای بیمارستانها دوربین نداره
چون یکی از اقوام ما براش پیش اومد که کارتش رو دزدیدن و با رمزش از کارتش برداشت کردن و دزد آشنا بود (همکارش) از طریق فیلمش گرفتنش
hana.mn- کاربر متوسط لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
محسن افشاری- کاربر تازه وارد لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: دزدی از عابر بانک (طنز)
اینطوری راحت همه دزد میشن که!
[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]
maryam.m- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 3
» بانک فایل گرافیگ گفتگوی لاک پشتی
» عرضه کارت الکترونیکی یارانه ای خرید کتاب دانشجویی از طریق بانک صادرات