شکلات و دوستی
شکلات و دوستی
با یك شكلات شروع شد.
من یك شكلات گذاشتم كف دستش.
او هم یك شكلات گذاشت توی دستم.
من بچه بودم ،
او هم بچه بود.
سرم را بالا كردم.
سرش را بالا كرد.
دید كه مرا می شناسد.
خندیدم.
گفت: « دوستیم ؟»
گفتم: «دوست دوست»
گفت: «تا كجا ؟»
گفتم :« دوستی كه تا ندارد »
گفت :«تا مرگ؟»
خندیدم و گفتم :«من كه گفتم تا ندارد»
گفت :«باشد ، تا پس از مرگ»
گفتم :«نه ،نه،گفتم كه تا ندارد».
گفت : «قبول ، تا آن جا كه همه دوباره زنده می شود ، یعنی زندگی پس از مرگ.
باز هم با هم دوستیم.
تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا كه باشد من و تو با هم دوستیم .»
خندیدم و گفتم : «تو برایش تا هر كجا كه دلت می خواهد یك تا بگذار .
اصلأ یك تا بكش از سر این دنیا تا آن دنیا .
اما من اصلأ تا نمی گذارم »
نگاهم كرد .
نگاهش كردم .
باور نمی كرد .
می دانستم .
او می خواست حتمأ دوستی مان تا داشته باشد .
دوستی بدون تا را نمی فهمید.
ایران دوست- مدیر ارشد گفتگوی لاک پشتی
- مدیر برتر گفتگوی لاک پشتی
تشکر : 246
» شکلات؛ مفید یا مضر؟!
» شکلات خوری پارچه ای
» دوستی حیوانات
» دوستی گربه و مرغ عشق