حسنک کجایی؟
حسنک کجایی؟
گاو ما ما می كرد
گوسفند بع بع می كرد
سگ واق واق می كرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنك كجایی
شب شده بود اما حسنك به خانه نیامده بود.حسنك مدت های زیادی است كه به خانه نمیآید.
او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می كند.او هر
روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنك دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز كه حسنك با كبری چت می كرد .كبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.كبری تصمیم
داشت حسنك را رها كند و دیگر با او چت نكند چون او با پتروس چت می كرد. پتروس
همیشه پای كامپیوترش نشسته بود و چت می كرد.پتروس دید كه سد سوراخ شده اما
انگشت او درد می كرد چون زیاد چت كرده بود.او نمی دانست كه سد تا چند لحظه ی
دیگر می شكند.پتروس در حال چت كردن غرق شد.
برای مراسم دفن او كبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما كوه روی ریل
ریزش كرده بود .ریزعلی دید كه كوه ریزش كرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود
و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر
نداشت.قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد .كبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و كور بود .الان چند سالی
است كه كوكب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم
ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سیر كند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او كلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار كه گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از
چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است
كه دیكر در كتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
رد: حسنک کجایی؟
اين مطلب آخرين بار توسط محمد در 9/28/2009, 14:58 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: حسنک کجایی؟
محمد- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 7
رد: حسنک کجایی؟
منم اول که خوندم اول خوندم یه جوری شده بودم
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
رد: حسنک کجایی؟
خیلی نانازه
مووووووووووووووووووووووووووش
sin1985- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: حسنک کجایی؟
مه لقا- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: حسنک کجایی؟
واقعیت همیشه تلخه...
ممنون سارا جون
jigili- کاربر خوب لاک پشتی
- تشکر : 0
رد: حسنک کجایی؟
*حسنی نسل جدید*
*****
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها
گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی
گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!
نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
اما تو چی ؟
نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه
در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه
پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری ،از اون بالا
نگاه می کرد توو کوچه را
داد زد وگفت : اوی ! بی حیا
برو خونه تون تورا بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز وتیزه
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟
من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ؟
نه جانم
چرا نمی ای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
حسنی یهو مثه جت
رسید به یک کافی نت
اد شد ورفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!
هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟
تو دنیای مجازی
علافی کرد وبازی
خوشحال وشادمونه
رفت ورسید به خونه
باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو
درست وراست وریس کرد
رفت و توو کوچه فیس کرد
یه زن گرفت وشاد شد
زی ذی شد و دوماد شد
سارا س- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 6
رد: حسنک کجایی؟
الهام- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 117
رد: حسنک کجایی؟
یادگذشته و کتاب های مدرسه افتادم چه روزهایی بود
هم اینکه همه چیز دستخوش تغییرات شده اما به صورت منفی و اون همه سادگی کودکانه رنگباخته
rira- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 0