گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

كوروش كيست؟

اذهب الى الأسفل

كوروش كيست؟ Empty كوروش كيست؟

پست من طرف amirreza 3/20/2010, 04:05

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎KU‎‎U‎‎RA‎‎U‎‎SHA‎) همچنین معروف به کوروش دوم (۶۰۰ یا ۵۷۶ تا ۵۳۰ یا ۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی (۵۵۹-۵۲۹ پیش از میلاد) است.

بخاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون و گسترش تمدن، شناخته شده‌است.

ایرانیان کوروش را پدر* و یونانیان او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.


ن

واژهٔ کوروش

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:

* پارسی باستان: Kūruš
* در کتیبه‌های عیلامی: Ku-rash
* درکتیبه‌های بابلی: Ku-ra-ash
* در زبان یونانی باستان: Κῦρος آمده‌است.
* در زبان عبری: کورِش Koresh
* در زبان لاتین: سیروس Cyrus؛


تبارنامه کوروش بزرگ

* تبارنامه کلی هخامنشیان






هخامنش
شاه انشان و پارس























































































چا ايش پيش
شاه انشان و پارس


































































































آريارامن
فرماندار پارس


کوروش یکم
شاه انشان

















































































آرشام
فرماندار پارس


کمبوجیه اول
فرماندار انشان

















































































ویشتاسپ
شاهزاده


کوروش دوم
شاه ایران
















































































































داریوش یکم
شاه ایران


کمبوجیه دوم
شاه ایران


بردیا
شاهزاده


آرتیستون
شاهزاده خانم


آتوسا
شاهزاده خانم








تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی) ، حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش، بر سفالینهٔ استوانه ای شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است.

اینکه چه وقایعی روی داده که پارسها عیلام را تسخیر نموده و شاخه ای از سلسلۀ هخامنشی را در آنجا برقرار کرده اند، معلوم نیست. احتمال می رود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال ۶۴۵ پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارس ها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده باشند.

هخامنش سر سلسلۀ این دودمان است که در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد میزیسته ‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسلۀ هخامنشی دوشاخه شده و کوروش اول شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شدند. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و آرشام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند.

کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

داریوش بزرگ در کتیبۀ بیستون نیز این مطلب را تأیید می کند زیرا شاه مزبور می گوید، من نهمین شاه از سلسلۀ دوگانۀ هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسب چون وی حکمرانی نکرده است).


افسانۀ زایش کوروش بزرگ

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند.


معماری کوروش
مجسمه بالدار پاسارگاد، منسوب به کورش

کتیبه‌ای دوسطری که به زبان‌های پارسی، عیلامی و بابلی بر روی دو جزء سنگی در کاخ‌های عمومی و خصوصی کوروش در پاسارگاد قرار دارد، به باستان‌شناسان اطمینان می‌دهد که بناهای پاسارگاد به دستور کوروش بنا شده اند.

پاسارگاد در دشتی مرتفع به ارتفاع ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان واقع شده‌است. در سده هفتم قمری اتابکی از سلغریان فارس درنزدیک آرامگاه کورش مسجدی ساخت که در آن از سنگ کاخ‌ها استفاده شده‌بود. به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در سال ۱۹۷۱ این سنگها دوباره به جاهای اصلی خود بازگردانده شدند. کاخ محل سکونت بی تردید نشان از تاثیر و نقش معماری یونانی دارد. ظاهراً هنگامی که کورش در سال ۵۴۵پیش از میلاد سارد (پایتخت لیدی، شهری در غرب ترکیۀ امروزی) را به تصرف درآورد به شدت تحت تاثیر بناهای مرمرین شاهان لیدی قرار گرفته ‌است. چه بسا او همان زمان شماری از اساتید اهل لیدی را در پاسارگاد به کار گماشته ‌است. در کاخ تناسب جذاب سنگهای مرمر تیره و روشن، مخصوصاً در پایه‌ها، جلب نظر می‌کند. این سنگها از پیرامون سیوند آورده شده ‌است.


فرزندان

همسر کورش بزرگ کاساندان بود. کوروش کاساندان را بسیار دوست می‌داشت و پس از مرگش در سراسر امپراتوری کورش، مراسم سوگواری بر پا کردند.

پس از مرگ کورش، فرزند ارشد او کمبوجیه دوم به سلطنت رسید. وی، هنگامی که قصد لشگرکشی به سوی مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش بردیا را صادر کرد.

کورش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نام‌های آتوسا (به اوستایی هئوتسه به معنی خوش اندام)، رکسانا (روشنک یا به اوستایی رئوخشنه) و آرتوستونه (آرتیستونه) بود.
آتوسا بعدها با داریوش بزرگ ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد. (در توضیحات آخر کتاب تاریخ هرودوت، از آرتوستونه به عنوان همسر داریوش نام برده شده است.)


غلبه بر مادها
گستره امپراتوری هخامنشیان در زمان کوروش بزرگ

پدران کورش که از چند نسل قبل از وی در انشان پادشاه بودند، در طلوع قدرت ماد نسبت به پادشاه آن قوم اظهار تبعیت می کردند.

کورش وقتی در سال ۵۵۹ پیش از میلاد در انشان بسلطنت نشست، خیلی زود ضعف و انحطاط دولت ایشتوویگو (آستیاک یا آژی دهاک) را دریافت و همین نکته او را به فکر توسعۀ قدرت و خیال کسب استقلال انداخت. وجود نارضایتی های بسیار در طبقات مختلف، اعلام این طغیان را برای کورش ممکن کرد. طوایف پارس و متحدان آنها که از طرز فرمانروایی پادشاه ماد ناراضی بودند، بزودی با کورش همدست شدند.

در سال ۵۵۰ پیش از میلاد با قوت یافتن کورش، ضرورت سرکوبی او قطعی تر گشت اما لشکری هم که خود ایشتوویگو جهت دفع او آورد، در نزدیک پاسارگاد بر پادشاه خود شورید و او را تسلیم کورش کرد. نابونید پادشاه بابل در لوحه های بدست آمده، این واقعه را اینطور نوشته است، ایشتوویگو قشونی جمع کرده به جنگ کورش رفت ولیکن قشون او یاغی شده و شاه را گرفته تسلیم کورش نمود پس از آن کورش همدان را تسخیر کرد و طلا و نقره و ثروت زیادی بدست او آمد و تمام این غنائم را به انشان برد.

پیوستن نیروهای ماد به کورش نشان می دهد که جنگجویان ماد کورش را همچون بیگانه ای تلقی نمی کردند و بخاطر انتساب وی از طریق مادرش ماندانا به خاندان ماد، سلطنت پادشاهی ماد را بنوعی حق و میراث او می دیده اند.

کورش بعد از اسارت ایشتوویگو با احترام با وی رفتار کرده و حتی او را، در دنبال تسخیر سارد، بر لشکری که سواحل آسیای صغیر را مسخر کرد، فرماندهی داد.


اتحاد سه دولت لیدی، بابل، مصر

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آنزمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کورش اتحاد سه گانه ای تشکلیل دهند. بدین ترتیب کرزوس (به انگلیسی: Croesus) پادشاه لیدی ، نابونید (به انگلیسی: Nabonidus ) پادشاه بابل نو و آماسیس دوم (به انگلیسی: Amasis II ) پادشاه مصر بر علیه کوروش هم پیمان شدند.
[ویرایش] تسخیرامپراتوری لیدی و آسیای صغیر
کشور باستانی لیدی و پایتخت آن سارد

پادشاه لیدی (لیدیه) کرزوس بود. خواهر وی آریه نیس، با ایشتوویگو (آستیاک) ازدواج کرده و ملکۀ مادها بود. کرزوس علاقۀ فراوانی به توسعۀ قلمرو خود داشت ولی دو سبب خاص او را در هجوم به کورش تشویق می کرد یکی به واسطۀ اعتمادی بود که به نظر پیش گویان معبد، جهت پیروزی خود داشت و دیگری آنکه می خواست انتقام شوهر خواهر خود، ایشتوویگو (آستیاک) را از کورش بگیرد.

پس از سقوط دولت بزرگ ماد، کرزوس در اندیشه فرو رفت که باید بجنگ تدافعی اکتفا کند یا به کورش حمله برد بالاخره بعد از مشورت با غیب گوها تصمیم به حمله گرفته شد و بنای تجهیزات را گذارده و با اسپارت داخل مذاکره شد و موافقت آنها را جلب کرد.

دولت بابل و مصر نیز چون از بزرگ شدن پارس سخت بیمناک بودند، مشغول به تجهیز کردن خود و آمادگی برای جنگ نمودند. سرانجام در سال ۵۴۹ قبل از میلاد، پادشاه لیدی به ایران حمله برده و ارتفاعات کاپادوکیه را که در قدیم پایتخت دولت قوی هیت ها (به انگلیسی، Hittites) بود، اشغال کرد. در پائیز آن سال جنگ سختی مابین لشکر لیدی و پارس روی داد. پادشاه لیدی به تصور اینکه پارسها جرئت تجاوز را در موقع زمستان، بخاک لیدی نخواهند داشت، قشون خود را مرخص کرد با این نیت که سال بعد قشون متحدین بابل و مصر هم خواهند رسید و کار پارس را خاتمه خواهند داد لیکن قشون ایران که تازه نفس و جوان بودند و تازه لذت فتوحات را کشیده بودند، از سرمای زمستان باکی نداشته تا سارد پایتخت لیدی پیش روی کردند و شاه لیدی، کرزوس مجیور شد، در نزدیکی پایتخت با آنها نبرد کند. دولت اسپارت که متحد لیدی بود، نتوانست بموقع قشونی برای کمک به لیدی بفرستد. در نهایت پایتخت به تصرف قشون ایران در آمد.

قبل از سقوط سارد کورش به یونانیها تکلیف کرده بود که با او متحد شوند ولی آنها نپذیرفتند بنابراین پس از تسخیر لیدی دست کورش باز بود که کار مستعمرات یونانی در آسیای صغیر را یکسره کند. در سال ۵۴۵ پیش از میلاد کورش توانست تمامی آسیای صغیر را به تصرف خود در آورد.


تسخیر بابل نو
کورش در بابل

گرفتن بابل کار بسیار مشگلی بنظر می رسید زیرا استحکام برج و باره های این شهر مشهور آفاق بود. با وجود این در بهار ۵۳۹ پیش از میلاد، کورش قصد تسخیر آنرا نمود و از دجله عبور کرد. در بابل بعد از بخت النصر سه نفر پادشاهی کردند تا اینکه روحانیون تاجری به نام نابونید را بر تخت نشاندند.

راجع به تسخیر بابل دو روایت موجود است. یکی از هرودوت و اسیران یهودی در بابل دیگری مبنی بر اطلاعاتی که از حفریات بابل و تحقیقات پیرامون آن بدست آمده است.

موافق روایت اولی، تسخیر بابل از اینقرار بوده است که پادشاه بابل در نزدیکی آن شهر با قشون ایران جنگ کرد و شکست خورد و با عدۀ زیادی از قشون خود به داخل بابل پناه برد. گرفتن شهر با حمله محال بود و با محاصره هم خیلی طول می کشید زیرا بابلیها در اراضی وسیعی که در درون شهر بابل بود، کشت و زرع می کردند و بقدر کافی آذوقه داشتند، بنابراین کورش حکم کرد، شط فرات را برگردانند پس از آنکه مجرای قدیم خشک شد، قشون ایران را از آن راه وارد بابل کرد و بدین ترتیب بدون جنگ بابل در سال ۵۳۸ پیش از میلاد بتصرف قشون ایران در آمد.

موافق اسنادی که از حفریات به دست آمده، در تسخیر بابل تصور بر خیانت سرداران بابلی می رود و بشرح زیر آمده است. نابونید مجسمه رب النوع اور را به بابل آورده، پیروان بل مردوک رب النوع بابلیها را از خود رنجاند. اینها با کورش همدست شدند و او وقتی که دیاله و دجله نسبتاً کم آب بود، این دو رود را برگرداند و داخل شد و پادشاه بابل تسلیم شد.

موافق هر دو روایت کورش در معبد بزرگ بابل موافق مراسم مذهبی بابلیها تاجگذاری کرد و احترام زیادی بمذهب و معتقدات اهالی نمود.


آزاد سازی اسیران یهودی در بابل

پس از تسخیر بابل تمامی ممالکی که مطیع آن بودند به اطاعت کورش در آمدند. منجمله فلسطین و شهرهای فینیقیه. کورش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند، را صادر کرده، و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.

لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته است.


روایتهای مختلف دربارهٔ مرگ کورش
آرامگاه کوروش

مرگ کورش در سال سی ام سلطنت او در حدود سال ۵۲۸ قبل از میلاد اتفاق افتاده است. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کورش وجود دارد.

هرودوت می نویسد، راجع به در گذشت کورش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر می نماید نقل می کنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) تیره ای از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کورش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کورش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش (تومیریس، Tomyris) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کورش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه که تا پایان عمر به عنوان یک مشاور به کورش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کورش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد، کشته شدن کورش و شکست لشگریانش بود.

بروسوس (به انگلیسی،Berose)( مورخ کلدانی) در ۲۸۰ پیش از میلاد آورده است که کورش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شده است.

فوتیوس از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی می نویسد که کورش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیک ها به او وارد آمده بود کشته شده است. آنها فیلهایشان را رها کردند، اسب کورش رم کرده و کورش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیک ها متحد بودند، زوبینی به ران او انداخته است و کورش را به خیمه اش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز در گذشته است.

اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکا ها بوده اند نشان می دهد که آخرین جنگهای کورش با طوایف سکاها بوده است اما بعید بنظر می رسد که وی در این جنگها کشته شده باشد و باقیماندهٔ سپاه شکست خورده، جسد بدون سر او را (به نقل از هرودوت) برای دفن به پاسارگارد آورده باشند.

طبق روایتهای گزنفون و استرابون این جنگها به کشته شدن کورش منجر نشده است و وی به مرگ طبیعی وفات یافته است.

در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمی توان ترجیح نهاد.

استرابو جغرافیدان معروف، از قول اریستوبول که آرامگاه کورش را از نزدیک دیده است، می نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده بود:

ای رهگذر! من کورش هستم. من امپراتوری جهان را به پارسیان دادم. من بر آسیا فرمانروایی کردم. بر این گور رشک مبر.


[ویرایش] منشور حقوق بشر کوروش
نوشتار اصلی: منشور حقوق بشر کوروش بزرگ
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ در موزه بریتانیا.
معاون دبیر کل سازمان ملل متحد، شاشی تارور، در مقابل بازساخته استوانه کوروش، بین تالار شورای امنیت و شورای اقتصاد، نیویورک

استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده است که در تاریخ ۱۸۷۸ میلادی، در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل، کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود را با اهالی بابِل، پس از پیروزی شرح داده‌است.

این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آنرا به بسیاری از زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد. نمونهٔ بدلی این استوانه در مقر اصلی سازمان ملل در شهر نیویورک‌ نگهداری می‌شود.


ذوالقرنین

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده ‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی درباره آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد.

شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین می‌دانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی و آیت الله مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند. در كتاب تفسير نمونه، نوشته شده، از آنجهت به کورش، ذوالقرنين مي گفتند كه شرق و غرب مال او بود.



سلف:
ایشتوویگو (آستیاگ) شاه ماد
غلبۀ شاهنشاهی هخامنشی، بر امپراتوری ماد، آشور، لیدی
زمان حکمرانی

۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد.
جانشین:
کمبوجیه دوم


‎‎
منابع

پیرنیا، حسن ( مشیرالدوله)،ایران باستان. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲

فره وشی، بهرام. ایرانویچ. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۶۸

زرین کوب، عبدالحسین . تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴

خدمات متقابل ایران و اسلام ٬ مرتضی مطهری

هرودوت. تواریخ. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶

# ^ نگاه کنید به کتاب ِمنبعِ هرودوت، کتاب سوم، بند ِ هشتادونهم

* ن.و. پیگولوسکایا. تاریخ ایران باستان. ترجمهٔ ایزدپناه، مهرداد. چاپ دوم، انتشارات محور، ۱۳۸۵، ISBN 964-6796-19-2. ‏
* شارپ، رلف نورمن. فرمان‌های شاهنشاهان هخامنشی. چاپ دوم، انتشارات پازینه، زمستان ۱۳۸۴، ISBN 964-5722-74-8. ‏

رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ده هزار ساله ایران، تهران:اقبال، چاپ ۱۶، ۱۳۸۴، جلداول.
amirreza
amirreza
کاربر خوب لاک پشتی
کاربر خوب لاک پشتی

تشکر : 0

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد