گفتگوی لاک پشتی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

داستان کوتاه اما پر معنا

2 مشترك

اذهب الى الأسفل

داستان کوتاه اما پر معنا Empty داستان کوتاه اما پر معنا

پست من طرف teresa 10/4/2010, 17:01

در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این كه عكس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی كرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از كنار تخته سنگ می گذشتند؛ بسیاری هم غرولند می كردندكه این چه شهری است كه نظم ندارد؛ حاكم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچكس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت.نزدیك غروب، یك روستایی كه پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیك سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را كناری قرار داد. ناگهان كیسه ای را دید كه زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. كیسه را باز كرد و داخل آن سكه های طلا و یك یادداشت پیدا كرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود :" هر سد و مانعی می تواند یك شانس برای تغییر زندگی انسان باشد."

وقتی مشکلت را به همسایه می گوئی ، بخشی از دلت را برایش می گشائی . اگر او روح بزرگی داشته باشد از تو تشکر میکند و اگر روح کوچکی داشته باشد تو را حقیر می شمارد .
teresa
teresa
مدیر گفتگوی لاک پشتی
مدیر گفتگوی لاک پشتی

تشکر : 198

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستان کوتاه اما پر معنا Empty رد: داستان کوتاه اما پر معنا

پست من طرف MohammadRN 10/4/2010, 17:04

واقعاً همین طوره
ممنونم
MohammadRN
MohammadRN
مدیرکل گفتگوی لاک پشتی
مدیرکل گفتگوی لاک پشتی

گروه گرافیک گفتگوی لاک پشتی
تشکر : 144

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد