عکس مارمارین (پسر خشگلم)

چرا جرات نکنن.خیلی خوشگله منم میخوام

به به اقا فرهاد جنگ وخونریزی تمام شد وبه طبیعت بازگشتید

منم مار دوست دارم.اما كوچيكتر و فرزتر.
خيلي خوش رنگه آقا سيامك.

خیلی قشنگه. هم طرح و رنگ پوستش و هم جذابیتی که توی چهره اش هست.
به نظر من ترس همه ما از مار و حیوانات دیگه برمیگرده به چیزایی که بهمون یاد دادن. مار هم مثل بقیه حیوانات وسیله دفاعی داره و زمانی ازش استفاده میکنه که احساس نا امنی بکنه. من خودمم میترسم ولی دوست دارم از نزدیک ببینم و ترسم از بین بره :;;>: .

سیامک جان عاشقش شدم :* دیگه حتما باید ببینمش از نزدیک.
فقط یادت نره خاستی بری پیش دکتر معماریان منم خبر کنی. مار مارین رو هم از طرف من گاز بگیر

siamak عزیز ، چه دوست زیبایی دارید!

من به ترتیب جواب دوستان رو میدم که در حق کسی اجحاف نشه

عارف خان عزیز
من این رو از یکی از دوستان خودم خریدم و به قیمت کاملا عادلانه ی 400 هزار تومان که واسه یه همچین مار کمیابی بسیار مناسبه، لازم به ذکره که این نوع مار (Albino Burmese Python) در کشورهای دیگه قیمتش مناسب تره ولی اینجا کمیاب و گرونه. برای غذا دادن باید هر هفته یا هر ده روز یه بار یه موش رو اول کشت و بعد به اون داد البته از هر نوع جونده از جمله Mice, Rat, Hamster , ... تغذیه می کنه ولی جونده ی زنده به شدت می تونه براش خطرناک باشه، اگه توضیح کامل تری خواستی می تونی بگی که برای نگهداری از مار یه تاپیک ایجاد کنم
درضمن پدر و مادر من خودشون وقتی من 5 سال داشتم از هم جدا شدن و من هم در 18 سالگی از جفتشون جدا شدم و یک ساله که اونها رو ندیدم چون علیرغم تحصیلات بسیار بالا، آدمهای بسیرا مستبدی هستن. البته من هم مثل شما مقام اونا رو درک می کنم ولی دوری و دوستی رو ترجیح میدم چون ذاتا آدم آزادی هستم.

صحرا خانم عزیز
راجع به پدر و مادرم باید این نکته رو هم اضافه کنم که علیرغم وجود اختلاف سلیقه فراوان بین ما، در مورد حیوانات کاملا هم عقیده هستیم و مادر من شاید تنها زن در کره ی زمین باشه که از حقوق تک تک حیوانات دفاع می کنه و همین مادر من به شدت روی حیواناتی که از بچگی نگه می داشتم حساس بود و حتی در نگهداری و زایمان اولین حیوان خانگی من که یک همستر بود از من بیشتر رسیدگی کرد. پدر من هم تقریبا از هیچ جانداری نمی ترسه و اگه یه ببر رو هم ببینه میره که بگیردش !!

آقا سیامک واسه شما و مامارین خوشگلت آرزوی سلامتی می کنم خیلی خوبه که چنین دوستی دارید که شما رو از تنهایی در میاره
با دیدن عکس دوست داشتنیش باورم شد که اونا هم زیاد حیوونای بدی نیستند

سلام سلما خانم
من منظور شما رو راجع به لپ درست متوجه نشدم ولی اگه منظورتون اندازه ی برجستگی کنار گونه ی مار هستش باید بگم که با رشد مار به تدریج این برجستگی نمایان تر میشه و میشه بهتر اون رو دید و شاید بشه گفت مار خوشتیپ تر و خوشگلتر میشه

سلام شیوا خانم
من با توجه به اینکه چندتا از دوستان خواستن که عکس مارمارین رو بزارم من هم کلی گشتم تا همینا رو پیدا کنم ولی با توجه به اینکه شما و دوستان دیگه بسیار ازش استقبال کردین سعی می کنم باز هم ازش عکس بزارم، البته به شرطی که دیگه کسی نگه این چقدر ترسناکه، آخه به بچه برمی خوره، اون روز کلی مودب و مهربون شده بود که عکساش خوب بیفته!

و مریم خانم
باز هم میگم واقعا نگهداری از این حیوون اصلا شجاعت نمی خواد و من به تازگی تصمیم گرفتم یه بوآی آرژانتینی هم بگیرم و توی یه تراریوم دیگه نگه دارم که البته اون قیمتش یه کمی بالاتره و سعی می کنم اگه شد بعد از خرید این یکی، یه بار جفتشونو با هم بیارم پیش آقای دکتر که هر دو ویزیت بشن و اگه خواست بیاد ببینه، من و بچه هام هم خوشحال میشیم شما هم تشریف بیارین


و دوست عزیز فرهاد خان
آقا شما بیا اینو ببین تا دقیقا حس کنی که این بچه ی من از فنچ های 666 شما هم بی آزار تره، اون موقع شاید اومدی و یکی از بچه های مارمارین رو به فرزندی قبول کردی

فریده خانم ممنون،
خوشحالم که بالاخره یه فاکتوری در مورد این دوست نه چندان کوچیک من پیدا شد که شما رو جذب کنه ولی اگه موقع فعالیت ببینیدش حتما ترستون خیلی کم میشه و شاید به نظرتون مثل یه طناب متحرک بیاد.


سمیر جان
من نزدیک یک ساله که مارمارین رو دارم و قبلش هم همیشه توی خونه خودم مار، عقرب، رتیل، همستر، خوکچه و .. داشتم و اتفاقا اون شبایی که من خوابم نمیبره همون شبایی هستش که بچه هام پیشم نیستن، باور کن اگه به من پیشنهاد بدن حاضرم با ماهی 200 تومن برم تو باغ وحش کار کنم.


محمد آقا
شما اگه مار خواستین همونطور که توی یکی از پستهام و تاپیکی که ایجاد کردم بیان شد، بهتره برای شروع از این مار شروع نکنین و من یه Corn Snake یا یه Ball Python رو توصیه می کنم که اندازه ی کوچکتر و رفتار بهتری دارن و می تونن برای کسب تجربه حیوانات بسیار مناسبی برای شما باشن اما باز هم نگهداری از اونا به مراتب از گربه و همستر و خوکچه سخت تره، ولی اگه خواستی یه زن واسه مارمارین پیدا کن و یکی از نوه ها مال خودت!!


معصومه خانم سلام، چندوقتی نبودی عزیز
فکر کنم راجع به فرز بودن این بچه شما یه کم اشتباه می کنید، من خودم قبلا همین فکر رو راجع به مار می کردم و یه بال پیتون که قبلا داشتم بهم ثابت کرد که اشتباه می کنم، چون یه بار دستم بوی همستر میداد و وقتی خواستم مارمو از ویواریوم بیارم بیرون با سرعت عجیبی بهم حمله کرد و یه جوری منو گاز گرفت که تا نیم ساعت ضربان قلبمو احساس می کردم، توصیه می کنم سرعت عکس العمل این حیوون رو دست کم نگیرید چون به چشم خودم دیدم که آناکوندای 4 متری دوستم به یه سگ تریر فرصت فرار هم نداد!!


سلام نیلوفر خانم
نظر شما کاملا حرفه ای بود و اینو همه ی ما باید راجع به همه ی حیوون ها به خاطر داشته باشیم که اگه ماها رو گاز می گیرن یا چنگ میندازن فقط به دلیل ترسه و اگه اعتماد اونا رو جلب کنیم می تونیم چهره ی بسیار زیبایی از طبیعت رو ببینیم که شاید تا به حال از به مار یا تمساح ندیدیم، در ضمن این هم دوباره بگم که در تایید گفته ی شما، مادر من از بچگی من رو از هیچ حیوونی نترسوند و همیشه منو برد جلو تا ببینم و به حیوون دست بزنم و همین هم ریشه علاقه ی باطنی من به حیوانات شد که ادعا می کنم در این زمینه کمتر کسی مثل منه و می تونه از همه ی حیوانات لذت ببره، امیدوارم بتونم این دید خودمو عمومی کنم

سلام امیر جان
فکر می کنم شما برعکس گفتی عزیزم، تا به حال چند بار پیش اومده که اون منو گاز بگیره (و همیشه هم به خاطر سهل انگاری خودم بوده و اون مقصر نبوده!!) اما واقعا با توجه به قدرت و سرعت عکس العملی که مارمارین داره من حتی فکر سرشاخ شدن با این دوستمو به سرم هم راه نمیدم چه برسه به اینکه برم گازش بگیرم، شما هم اگه فکر می کنی این کار شدنیه میارمش تا خودت گازش بگیری، من فقط تو کار گاز گرفتن بچه های نوزاد هستم و بچه ی بالای دو سال رو هم گاز نمی گیرم( البته دندونای من تو تیز بودن دست کمی از سنجاب نداره)

سلام مهندس پرهام
ما بالاخره تونستیم شما رو هم درگیر یه تاپیک کنیم و این خودش جای امیدواری داره، از توجه و علاقه تون بسیار ممنونم

و در نهایت الهام خانم
که همیشه به من لطف دارن و نظراتشون برام جالبه
ممنون بابت اظهار لطفتون و باید بگم واقعا مارمارین من رو از تنهایی درآورده و توصیه می کنم شما هم یکی بگیرین اگه دوست دارین

wow

بینظیره :;;>:

کاملا با اونچه که در فکرم بود فرق داره.

siamak عزیز ، من حتی اگه پیام ندم ، خیالتون راحت باشه که درگیر همه تاپیک های این سایت هستم و همه رو هر روز می بینم! موفق باشید ، پرهام.

می دونستم الناز خانم
این پایین رو نگاه کنید و اقرار کنید که فکر می کردید مارمارین این شکلی باشه!!!




البته این هم بگم که اگه این حیوون هم وجود خارجی داشت و امکانش فراهم بود من نگهش می داشتم چون به نظرم میشه این رو هم اهلی کرد و شاید تو خونه تکثیر کرد!! بچه هاشو کسی نمی خواد؟؟

چرا حتما

من یکیشو میخوام با همسترم حتما رفیق میشه

جدی میگییییی؟ شما همستر نگه میداری؟ عالیه، من تا حالا توی خونه ی خودم نزدیک 80 تا همستر به دنیا اومده ولی در نهایت سرعت دیوانه وار زاد و ولد اونا منو از پا انداخت و من تسلیم شدم، همستر شما سوری هستش یا روسی؟

بله همستر سوری دارم

خب اگر تک نگهداری کنید این مشکل رو نخواهید داشت مثل من

البته فکر میکنم پسرم داره نفرینم میکنه که تنها نگهش داشتم

ولی دیگه معتاد همستر شدم همین که از دستش میدم یکی دیگه میارم جاشو برام پر کنه

نکنه اون 80 تا غذای مارمارین شد؟!!!

نه مریم خانم، اونا رو به علاوه ی پدر و مادرشون بردم به طور مجانی و کاملا داوطلبانه دادم به یه فروشگاه حیوانات خانگی و این هم بگم که همه شون همزمان نبودن و من در دو مقطع مختلف همستر داشتم. این رو هم بد نیست بگم که من اصلا نمی تونم حیوونی که خودم بزرگش کردم رو بدم مارمارین و به خاطر همین به محض خریدن موش اون رو می کشم و میدم مارمارین یا اینکه یه باجی به دوستام میدم تا اونا برام اینکارو بکنن، یعنی درواقع عکس میدم و جنازه تحویل می گیرم.

الناز جان حیوون بیچاره گناه داره البته خودت حتما خوب می دونی که همستر های سوری ماده به شدت به نرها حمله می کنن و نمیشه باهم نگه داشت چون شدیدا قلمروطلب هستن و یه مشکل دیگه ی اونا هم اینه که همون موقع که تو خوابت میاد اونا میخوان بیان بیرون و بازی کنن!! من بهت پیشنهاد می کنم که همستر سوری رو هم امتحان کنی چون بسیار بامزه و Cute هستن و حتما خوشت میاد

آقا سیامک برایتان آرزوی آینده ای روشن و همراه با آرامش را دارم. خوشبخت و کامروا باشید. :m/:

همستر سوری دارم دیگه

ولی اون مشکل کاملا حل شدس واسه من

مثل جغد شب زنده دارم

بله میدونم ماده ها به شدت وحشین واسه همین زن نمیارم براش

از طرفی آوردن بچه هم دردسره و اینکه سرپرست دلسوز براشون پیدا کنی

پس بهترین گزینه اینه که تنها باشن

ممنون صحرا جان
منم امیدوارم روزی برسه که بتونیم بدون اینکه همدیگه رو اذیت کنیم از زندگیمون لذت ببریم و امید همیشه توی دلمون زنده باشه، چون اگه از دستش بدیم دیگه هیچی نداریم

من اشتباه نوشتم، منظورم روسی بود، اونا خیلی کوچیک تر و بامزه ترن و نر و ماده ی اونا کاملا با هم سازگاری دارن و نرها گاهی اوقات در زایمان به ماده ها کمک کنن، در حالی که همستر سوری نر می تونه حتی برای نوزادا خطرناک باشه

الهـــــــــــــــــــی چه خوشگلـــــــــــــــــــه :*
من قبل از دیدنش توی ذهنم بود که این رنگی باشه
چه آقاست.. چه خوش خط و خال.. چه چشمای ساده و بی ریایی .. چه خوشتیپ!
تبریک می گم بهتون من اگر جای شما بودم شروع می کردم از اول تا آخر گاز گاز می خوردمش

رونیا خانم سالم
من واقعا الان نمی دونم چی بگم، من که باباش هستم تا حالا انقدر ازش تعریف نکرده بودم، شما به نظرم بهتره نبینیدش یعنی سعی می کنم از دستت قایمش کنم وگرنه احتمال داره بچه ی عزیزمو بخوری !! حالا جدا چرا همه از پوستش تعریف می کنن؟؟ من خودم این همه کرم پای چشم و لوسیون بدن و مرطوب کننده و ... استفاده می کنم ولی تا حالا کسی انقدر از پوستم تعریف نکرده که تو این مدت همه از پوست مارمارین تعریف کردن!!