سریال گمشدگان Lost

چند قسمت از سریال گمشدگان رو تماشا میکردم.... به نظر میاد یه چیزهاییش کمه ! مثلا DVD شماره 3 چیزهایی رو نشون میداد که اصلا در قسمت 1 و 2 نبودن ... در DVD های بعد یهو نشون داد که دارن دریچه رو منفجر میکنن. ! یا خانم باردار غیب شده و بعد از چند قسمت دوباره ظاهر میشه.

داستان چیه ؟ مال شما هم اینطوریه؟!

سریال مدام به جلو و عقب می ره ، در آینده با تعقیب سریال متوجه می شی!

من یک قسمتش را دیدم، دی وی دی هاش را تا سیزن 3 دارم ، جذابه ولی وقت و حوصله می خواد دیدن همش. تا عید ترجمه فارسیش میاد، شاید بگیرم و در طول عید ببینم. اینم خبرش :



صد میلیون تومان هزینه اصلاح لباس بازیگران سریال «لاست» : از ابتدای اسفند ماه و یا از ابتدای سال آینده مجموعه وارد بازار خواهد شد.

بله سریال lost همین طوریه در قسمت های بعدی به گذشته بر می گرده و نشون می ده فقط باید پشت سر هم ببینی. من که عاشق سریال های آمریکائیم. lost خیلی قشنگه من که باهاش زندگی می کردم. چند تا سریال دیگه هستش که اونا هم بی همتا هستند: prison break (فرار از زندان) 24 و heroes (قهرمانان) که من heroes رو ترجیح می دم. اما نمی تونم بگم کدومشون قشنگه همشون بی همتا هستند.

راستی یه سریال جدیدی هم که شروع به دیدنش کردیم Alias (نام مستعار) هستش. تو مایه های 24 هست اما واقعاً خواب رو از چشم آدم می گیره. همیشه صبح به زور بیدار می شم. هنرپیشه هاش اصلاً خوش قیافه نیستن اما من که اصلاً دارم یواش یواش باور می کنم شخصیت خودشونه. چقدر قشنگ باز می کنن.

مهسا جون فرار از زندان شاهکاره. من وقتی مایکل رو دوباره زندانی کردند گفتم دیگه نگاه نمی کنم. خسته شدم این قدر حرص خوردم تا فرار کنه. البته اسم چند تا لاک پشت های قبلی و فعلیم رو از سریال ,Lost prison break و 24 گذاشتم. 7 تا لاکی قبلیمو که واگذار کردم اسماشون جان (شخصیت جان لاک در سریال Lost) سویر (شخصیت سویر در سریال Lost) تی بگ (شخصیت تئودر بگ ول در سریال prison break) اسکوفیلد (شخصیت مایکل اسکوفیلد در سریال prison break) مایکل (شخصیت مایکل اسکوفیلد در سریال prison break) لینکن (شخصیت لینکن در سریال prison break) چارلز (شخصیت چارلز ویدمور در سریال Lost)

لاک پشت های کنونی ام هم:
کول (شخصیت کول فایفر در سریال prison break) هارلی (شخصیت هارلی در سریال Lost) ریچارد (شخصیت ریچارد در سریال Lost) میشل (شخصیت میشل در سریال 24) کلوئی (شخصیت کلوئی آبرایان در سریال 24) برایان و مندی رو هم خودم انتخاب کردم

منم این مدت سریال لاست را دنبال کردم و تا آخر سیزن 4 را دیدم و باید بقیه دی وی دی آن را هم تهیه کنم. خیلی جالبه، احساس می کنم خیلی زیاد از نظر سرنوشت، زندگی، گذشته و ... شبیه دزموند (همون که در دریچه سه سال کد را وارد می کند و عاشق پنی است و ...) هستم !
شما شبیه کی هستید؟

من كه حتي يك قسمتشم نديدم.جذبم نكرد اصلا

آه جان لاک و هارلی عشق همسرم . مرسی از عکسها بازم خاطرات تکرار شد. آقا فرهاد توصیه می کنم ببنید خیلی زیباست مگه میشه سریال آمریکائی بد باشه؟!

منم فقط تو این سریال ها از Lost خیلی خوشم اومد و تا آخر سیزن 6 که دو قسمتش همین تازگی ها اومده رو دیدم.
اما کلآ از سیزن 1 و 2 خیلی خوشم میاد.یک آرامش خاصی به آدم میده.دور از تمدن و تکنولوژِی واسه خودتون تو یک گوشه دنیا هستین... کنار ساحل آتیش روشن میکنین....
خیلی زیباست

به نظر منم lost قشنگتر از prison break بود. سریال فرار از زندان واقعا اعصاب آدمو خورد میکنه. من شبا همش خواب این سریالو میبینم.
ولی friends هم خیلی قشنگه. هیچ موضوع خاصی نداره ولی واقعا انقدر خنده داره که روزایی که خسته اید خستگیتونو در میکنه.

دوستان علاقه مند به سریال...سریال بسیار معروف و قشنگه Band Of Brothers رو ببینن البته داستانش جنگیه مال جنگ جهانی 2
امتیاز فیلم در IMDB 9.6 هست
توسط Steven Spielberg & Tom Hanks ساخته شده

نیلوفر جون من و شما چقدر سلیقه هامون شبیه همه !

اااا چه جالب رونیا جون. پس هر فیلمیو که دوست داشتی از این به بعد به من بگو تا ببینم. اینجوری باشه مطمئنا خوشم میاد

حتماً البته اینم بگم که فیلمهایی که شما دوست داری رو منم دوست دارم اما نمی تونم تضمین کنم فیلمهایی که من بهشون علاقه دارم برای شما هم جالب باشند ها ! از الآن بگم

منم friends و lost رو دیدم.
هیچی friends نمیشه :;;>:


ولی تازگیا prison break رو شروع کردم. شنیدم که قشنگه.
نیلوفر جون اگه خوب نیست ، نبینم

نه سلما جون از بس prison break قشنگه و مایکل خوب بازی می کنه وقتی زندانی می شه و نمی تونه فرار کنه آدم اعصابش خورد می شه که یه راهی پیدا بشه تا باز هم بتونه فرار کنه. مخصوصاً از تی بگ که من ازش متنفرم همش در حال اذیت کردن مایکل هستش. من توی سریال friends از بازی جویی و چندلر خوشم میاد. راستی alias (نام مستعار) و desperate housewives (زنان سرسخت) هم خیلی جالبه 24 هم بد نیست من که همشون رو دوست دارم. از همه مهم تر سریال heroes (قهرمانان) هستش کسانی که به موارد غیر ممکن مثلاً قدرت بشری مثل خوندن فکر و کارهایی که از قدرت بشر خارج هستش علاقمند هستن این سریال رو ببینن.
شنیدم season 6 سریال lost اونقدر با قبلی هاش فرق داره که باز هم تماشاچی رو جذب کنه

رونیا جون اگه شما خوشت اومده پس منم خوشم میاد چون اینجوری که معلومه سلیقه هامون خیلی شبیه همه.
در مورد prison break آدم وقتی این فیلمو میبینه از هرچی فیلم ایرانیه بدش میاد. انقدر که فیلمنامه جذاب و قویه. ولی خوب یه جاهایی انقدر کش پیدا میکنه و اتفاقاتی که توقع نداری رخ میده که آدم اعصابش خورد میشه. من بعضی وقتا 2-3تا DVD سریال friends رو در روز میدیدم ولی prison break فقط 1DVD. ولی سریال قشنگیه. منم از تی بگ متنفرم. و از پال و لینکن خوشم میاد.

توی سریال friends بازی جویی و ریچل رو دوست داشتم. البته فیبی هم عالی بود.

در مورد Lost میگن قسمت جدیدشو که میخواستن تو آمریکا پخش کنن همزمان با سخنرانی آقای اوباما بوده. و ایشون از همه عذرخواهی کردن و گفتن کمی دیرتر برای سخنرانی میان چون قراره قسمت جدید سریال Lost پخش بشه .

فریده جون و نیلوفر جون ممنونم.
تا چند ماه پیش داشتم تند تند سیزنای لاستو میدیدم ولی یکی از دوستام گفت از سیزن 3 به بعدش به درد نمیخوره منم بیخیالش شدم
ولی کنجکاو شدم که تمومش کنم

نه سلما جون به درد نخور نیست ولی دیگه خیلی توی زمان جابجا می شه و یکم آدم رو عصبی می کنه و نمی فهمی چی به چیه. اما شنیدم ششمین قسمتش خیلی خیلی قشنگ و متفاوته. اگه دیدم حتماً برات می نویسم

مرسی فریده جون

من که دارم سریال Prison break رو تموم میکنم. به نظرم lost خیلی قشنگتر بود. به قول آقا فرهاد محیطش به آدم آرامش میده. ولی Prison break هر لحظه اش همراه با دلهره است. البته بازم میگم آدم وقتی این فیلمو میبینه میفهمه یه فیلمنامه چقدر میتونه قوی باشه و 100% ارزش دیدن داره.

خواهش می کنم سلما جون

سرویس فرهنگی ـ بی‌تردید سریال لاست مدتی است تلویزیون‌های بسیاری از هموطنان را تسخیر کرده و تماشاگران متعددی را جذب داستان‌های تودرتو و شخصیت‌های مرموز و داستان‌گوی خود کرده است، اما آیا «لاست» همان چیزی است که می‌بینیم؟

به گزارش "تابناک"، برخي از شخصيت‌هاي اصلي سريال نام چهره‌هاي نامدار را بر خود دارند: جان لاک، جرمي بنتام، ديويد هيوم، ريکاردو، روسو، ميخائيل باکونين، فارادي، هاوکينگ و غيره. اينان شخصيت‌هاي بزرگ سياسي و فرهنگي و علمي غرب‌ جديدند. تنها نام دو تن از شخصيت‌هاي بزرگ بني‌اسرائيل و اديان ابراهيمي در سريال ديده مي‌شود: جيکوب (يعقوب)، که نگهبان «جزيره» است و موجودي است با قدرتي فراتر از انسان ولي محدود، به سان خدايان اساطيري مصر و يونان و روم باستان که قدرتي محدود داشتند، و آرون (هارون)؛ تنها نوزادي که در «جزيره» به دنيا مي‌آيد ولي هنوز روشن نشده که در سرنوشت «جزيره» چه جايگاهي دارد.

در ميان شخصيت‌هاي اصلي سريال ريچارد آلپرت نيز ديده مي‌شود؛ مردي که در اصل ريکاردو نام دارد، در «جزيره» از جيکوب عمر جاودان مي‌گيرد و در ازاي آن به رابط جيکوب با انسان‌ها بدل مي‌شود. شایان ذکر است ريچارد آلپرت نام يکي از مروجين فرقه‌هاي رازآميز در سده بيستم است. او يک يهودي اهل ايالت ماساچوست آمريکاست که پس از اتمام تحصيلات عالي در دانشگاه هاروارد به هند رفت و با نام «بابا رام داس» به آمريکا بازگشت و به تبليغ آئين‌هاي رازورانه شبه هندوئي و دوجنس گرايي Bisexuality پرداخت. «رام داس» به معني «خادم خداوند» است؛ همان نقشي که ريچارد آلپرت، به عنوان «مستخدم» جيکوب، در سريال به عهده دارد!

این نکات سریال پربیننده لاست در حالی وجود دارد که عبدالله شهبازی، مورخ کارکشته کشورمان در تحلیلی تاریخی نسبت به سریال لاست نکات جالبی را عنوان کرده است. وی که در ایام نوروز تا آخرین قسمت پخش شده این سریال امریکایی یعنی اپيزود دهم از فصل ششم را با دقت تماشاکرده است معتقد است، این سریال یک اسطوره‌سازی جدید در روزگار معاصر است.

شهبازی معتقد است: در سراسر اماکن «جزيره» نمادهاي مصري چشمگير است از مجسمه تاورت، الهه باروري مصر، تا «معبد» و ساير مکان‌هاي پوشيده از نمادها و نقوش مصر باستان. «تاورت» در لغت به معني «عظيم» است و اين مجسمه نيز عظيم‌ترين نماد موجود در «جزيره» است. تاورت در «غرب» جزيره جاي گرفته. مغرب پايان روشنايي و آغاز تاريکي است. باروري و زايش در آغاز ورود به تاريکي به چه معنا است؟ در رمان «نماد گمشده» دن براون نيز، که آن را مکمل سريال «لاست» مي‌دانم، داستان در غروب آغاز مي‌شود و تمامي حوادث در 12 ساعت شبانه رخ مي‌دهد.



وی در این تحلیل می‌نویسد: در اپيزود نهم فصل ششم با پيشينه ريچارد آلپرت، چهره مرموز سريال، آشنا مي‌شويم؛ همو که گفتيم جيکوب به او عمر جاودان داد، در ازاي آن وي را به خدمت گرفت و ارتباط خويش با آدميان را به او سپرد. انساني است روستايي که از اعتقاد ساده ولي عميق به مسيحيت آغاز مي‌کند، مانند دکتر فائوستوس (فائوست)، با جيکوب معامله مي‌کند و به بهاي عمر جاودان به استخدام او در مي‌آيد. جيکوب حتي بخشش گناهان و فرار از دوزخ را به او نمي‌دهد. بعدها از «جيکوب» سرخورده مي‌شود و مي‌خواهد خدمت خويش را به «مرد سياه‌پوش»، دشمن جيکوب، عرضه کند.

ريچارد آلپرت در اصل ريکاردو نام دارد و يک روستايي اسپانيولي زبان است که در جزاير قناري زندگي مي‌کند. سال 1867 است. زنش به‌نام ايزابلا مي‌ميرد و او در تلاش براي کشانيدن پزشک به بالين همسرش خشمگين مي‌شود و پزشک را ناخواسته مي‌کشد. به مرگ محکوم مي‌شود. نجات مي‌يابد زيرا کشيش متولي اعدام او را به يک صاحب کشتي مي‌فروشد: کشتي «صخره سياه». کشتي در توفان گرفتار مي‌شود، به غرب «جزيره» مي‌رسد، مجسمه تاورت، الهه مصري، را خرد مي‌کند و در وسط «جزيره»، در ميانه جنگل، به گل مي‌نشيند. «مرد سياه‌پوش» و «سياه مو» ريکاردو را از کشتي نجات مي‌دهد و از او مي‌خواهد که «شيطان» را بکشد. منظور جيکوب است. ريکاردو به ساحل مي‌رود ولي جيکوب، که جواني است «سپيدپوش» و «موطلايي»، او را قانع مي‌کند که «مرد سياه‌پوش» به اين دليل در «جزيره» اسير است که مي‌خواهد سراسر جهان را به فساد کشاند.

در اين اپيزود براي نخستين بار مقوله «شيطان» به‌طور جدّي مطرح مي‌شود ولي باز حيران مي‌مانيم که سرانجام «شيطان» کيست. نمي‌دانيم «مرد سياه‌پوش» و «سياه مو»، که حتي نام ندارد و هوّيت واقعي او دودي سياه و مرگبار است و تنها مي‌تواند در قالب‌هاي جسماني ديگران تجلي يابد، و پس از مرگ جان لاک در کالبد او حضور خود را تداوم مي‌بخشد، «شرّ» است يا جيکوب، «مرد سپيدپوش» و «موطلايي»، که در بسياري از ديالوگ‌هاي سريال به «دروغ‌گويي» متهم مي‌شود.

از ديد جيکوب، مرد سياه‌پوش «شيطان» است زيرا معتقد است «همه انسان‌ها فسادپذيرند چون در ذات‌شان گناه است.» جيکوب انسان‌ها را به جزيره مي‌کشاند تا به «مرد سياه‌پوش» ثابت کند در اشتباه است. انسان‌ها، بر خلاف گذشته‌شان، به «جزيره» مي‌آيند و خوبي‌هاي خود را بروز مي‌دهند. به اين دليل انسان‌هايي چون جيمز فورد (ساوير) و کيت استن و سعيد جراح به «جزيره» آورده شدند؛ انسان‌هايي بدکار و قاتل که در «جزيره» فرصت براي نشان دادن خوبي‌هاي‌شان مي‌يابند. همه مي‌ميرند ولي اين مهم نيست زيرا «جزيره» آزمايشگاه «خير» و «شر» است.

نکته قابل تامل شهبازی در این سریال نیز گذرنامه ایرانی یکی از بدترین شخصیت‌های سریال است: در اپيزود اوّل فصل ششم، زماني که سعيد جراح، تنها مسلمان «جزيره»، در هواپيماي اوشيانيک به لس‌آنجلس مي‌رود، و اين بار سقوطي در کار نيست و روايتي جديد از زندگي معمولي قهرمانان سريال، بدون سقوط هواپيما، آغاز مي‌شود، او به عکس محبوبش، ناديا، مي‌نگرد که در لاي گذرنامه‌اش است. اين گذرنامه عراقي نيست؛ ايراني است. قطعاً اين انتخاب تصادفي نيست. چرا بايد فردي با پيشينه و شخصيتي چون سعيد جراح، که بازجو و شکنجه‌گر بي‌رحم گارد صدام حسين بوده و قتل ده‌ها انسان را در کارنامه خود دارد و در يک کلام نمادي است از خشونت و قساوت حکومت‌هاي پليسي، با پاسپورت ايراني به ايالات متحده آمريکا سفر کند؟

بنابر این گزارش، هنوز در مورد قضاوت نهایی راجع به این سریال و فهم همه طعنه‌ها و نکات کلیدی داستان زود است، هشت هفته ديگر، با پخش اپيزود هيجدهم فصل ششم، سريالي که از 22 سپتامبر 2004 آغاز شده، به پايان مي‌رسد و آنگاه مي‌توان براي بسياري پرسش‌ها پاسخي يافت. پرسش‌هايي که بنيادي‌ترين مفاهيم را در زمينه جبر و اختيار، تقدير و سرنوشت، خوبي و بدي به چالش مي‌کشد.
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=93511

جالب است

ممنون بابت مطلب جالبتون علي آقاي عزيز